رستاخیز طبیعت در جهان
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در چهارم اسفند ۱۳۸۸ خورشیدی (۱۳ فوریه ۱۲۱۰ میلادی) قطعنامه «روز جهانی نوروز» را با عنوان فرهنگ صلح به تصویب رساند و برای نخستین بار در تاریخ این سازمان «نوروز ایرانی» به عنوان یک مناسبت بین المللی رسمیت یافت.
بزرگداشت نوروز در حقیقت تجسم یکی از اهداف متعالی سازمان ملل است. یعنی تقویت صلح جهانی از طریق احترام به فرهنگهای ملی، میراث فرهنگی جهانی و تنوع فرهنگی است. نوروز تنها یک روز در تقویم نیست، این سنت، دارای فرهنگی عمیق و ریشه دار است. نوروز با تمامی آداب و سنن خود هر سال امید، صلح و خوشبختی را برای میلیونها انسان در سراسر کره خاکی به ارمغان میآورد.
نوروز اولین بار در سرزمین پارس پایه گذاری شد و در سراسر سدههای طولانی این سرزمین خاستگاه اقوام و تمدنهای گوناگون بود. نوروز به صورت زبان مشترک میلیونها انسان در آسیا، شبه قاره هند، آسیای مرکزی، خاورمیانه، قفقاز، بالکان، حوزه دریای سیاه و بسیاری از نقاط دیگر جهان درآمده است. امروز میلیونها نفر در جهان نوروز را پاس میدارند. بزرگداشت نوروز بزرگداشت ریشهها، تاریخ و ارزشهای تمدنهای درخشان بشری است که در طول قرنها ارزشهای انسانی را منتقل ساختهاند.
امروز در حالی نوروز را کشورهای منطقه جشن میگیرند که جهانیان بر ارزش تاریخ و قدمت دیرین نوروز به عنوان میراث مشترک فرهنگی صحه گذاشتهاند.
ایران از ارکان اصلی کشورهای حوزه نوروز است.
«جشن عید نوروز در نزد ایرانیان از تقدس و احترام ویژهای برخوردار است. برگزاری این جشن نمادی از زندگی نو و مهرآفرین از نگاه ایرانیان به خود، خدای خود و همنوعان خود به شمار میرود. سنتی که وجودش همچنان می درخشد و انسان را به دوستی و همزیستی و متحول شدن فرا میخواند».
جشن عید نوروز که کهنترین و مهمترین جشنهای ایرانی محسوب میشود به گفته پٰژوهشگران، بنیاد ایرانی و یا هندی ندارد. به احتمال زیاد به اقوام بومی نجد ایران قبل از مهاجرت آریاییها نسبت داده شده است.
راهیابی دو جشن نوروز و مهرگان به بین النهرین نیز توسط سومریان انجام شده است و موجب پدید آمدن و جشن «ازدواج مقدس» و «اکیتو» شد که بعدها این دو جشن درآغاز سال نو به شکل یک جشن واحد در بین النهرین برگزار میشده.
در نجد ایران کماکان تا دوره اسلامی به شکل دو جشن مستقل خود را حفظ کردند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت جشن «مهرگان» ، «نوروز» و «سده» جزو جشنهای مذهبی نیستند و بیشتر در زمره اعیاد ملی ایرانی قرار گرفتند.
در همین رابطه
مراسم نوروز در سقز و مهاباد به رگبار بسته شد
مبداء جشن نوروز
طبق افسانهها سه هزار سال قبل در چنین روزی جمشید پس از بیرون آمدن از کاخ خود در جنوب دریاچه ارومیه تحت تأثیر آفتاب سوزان و درخشان و طراوت تازه قرار میگیرد. و آن روز را نوروز مینامد و بر آن میشود که همه ساله در چنین روزی آیین و مراسمهای خاصی تدارک دیده و برگزار کند.
همچنین ریشه نوروز در شاهنامه این چنین عنوان شده است که جمشید درحال گذشتن از آذربایجان بوده است که دستور میدهد برایش تختی قرار دهند. خود با تاجی پر زرق و برق روی آن تخت مینشیند. بنابراین با تابش نور خورشید به آن تاج زرین دنیا نورانی میشود و به خاطر شادمانی مردم آن روز را نوروز نامیدهاند.
نخستین پادشاهی که موجب رسمیت پیدا کردن نوروز شد کوروش کبیر بود. وی ۵۳۸ سال قبل از میلاد دستور پاکسازی محیط زیست، ترفیع نظامیان، عفو مجرمان را به این روزها موکول کرد.
ناگفته نماند قبل از اینکه کوروش بابل را فتح کند درآنجا نوروز را جشن گرفته بودند. نوروز در زمانهای ساسانیان و اشکانیان نیز گرامی شمرده میشد.
زمان برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان حداقل ۶ روز بود و تقسیم به دو دوره یا بخش نوروز کوچک و بزرگ می شده.
اندکی شادی باید که گاه نوروز است
وقتی که سپاهیان عرب سیستان را به خاک و خون کشیدند، مردی چنگ نواز، درکوی و برزن شهر، که غرق خون وآتش بود، از ستمهای ستمگران قصه میگفت و میگریست: با این همه غم درخانه دل، اندکی شادی باید که گاه نوروز است.
نوروز واژهای است مرکب از دو جزء که روی هم به معنای روز نوین است. اصل زبان پارسی میانه این واژه «نوک روچ یا نوک روز» است به معرب آن «نیروز» گفته میشود.
ابوریحان بیرونی که نوشته هایش در زمینه نوروز غنیترین و معتبرترین آثار مکتوب است میگوید «نوروز نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو نام کردند. که پیشانی سال نوست».
از سه هزار سال پیش از میلاد، در آسیای میانه و آسیای غربی دو عید، رواج داشته، عید آفرینش در اوایل پاییز و عید رستاخیزی که درآغاز بهار، برگزار میشده است. بعدها دو عید پاییزی و بهاری به یک عید تبدیل گردیده و آغاز بهار جشن گرفته میشده است. در ایران آیین مرگ و رستاخیز سیاوش با نوروز پیوند خورده، به این ترتیب که چند روز پیش از عید به سوگ سیاوش می نشستند و با فرارسیدن نوروز، به جشن و شادی دست میزدند، چنان که گویا سیاوش زنده شده باشد.