مذاکره یا خط بقای رژیم ایران
به قلم عبدالرحمن گورکی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی
صفحات تاریخ بزرگترین و مهمترین شاهدان بر رویدادهایی هستند که در سینهاش به ثبت رسیده و برای نسلهای بعدی به جای میماند تا بر پروندههای پیشین قضاوت کنند. یکی از مهمترین آنها در تاریخ ایران «پرونده مذاکره» با رژیم کنونی ایران است!
مذاکره یکی از شیوههای منطقی حل مشکل فیمابین دو یا چند طرف مقابل است. در طول تاریخ بوده و همچنان معتبر است. اما شرط لازم برای مشروعیت و موفقیت در مذاکره نیز، اعتقاد راسخ طرفین به مذاکره است. در غیر این صورت، نه تنها مشکلی به راه حل نمیرسد بلکه شکل بغرنجتری به خود میگیرد.
در ایران کنونی، مذاکره این رژیم با دیگران، دروغین و مذاکره با این رژیم بازی در زمین رژیم ایران است. چرا؟
آنچه در طول حاکمیت رژیم ولایت فقیه حاکم بر ایران، به تجربه به اثبات رسیده این است که رژیم حاکم بر ایران، چه در سطح داخلی و چه در سطح بینالمللی، اساسا هیچ اعتقادی به «مذاکره» نداشته و ندارد.
به ویژه از زمانی که خمینی، بنیانگذار این رژیم، شخصا فتوای کشتار علیه مردم و مقاومت سراسری ایران صادر نمود!
ذکر نمونههایی در این رابطه ما را به این واقعیت میرساند که مذاکره با این رژیم حرکت روی خط بقای رژیم و تسلیم شدن ِطرف ِدیگر ِمذاکره است.
مذاکره در سطح داخل ایران:
به دنبال کشتار گسترده تظاهرات ۵۰۰ هزار نفره مردم تهران توسط پاسداران خمینی در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ همه راههای مسالمتآمیز و سیاسی و منجمله «مذاکره» بر مردم و احزاب مردمی و انقلابی و سراسری ایران بسته شد.
از آن تاریخ به بعد، نقطه پایانی مذاکره با این رژیم مهر خورد و خمینی گزینه سرکوب و زور و قهر را پیش روی مردم و احزاب سیاسی جامعه قرار داده بود. یعنی گزینه ننگ و تسلیم و لاغیر!
بنابر این، از آن تاریخ به بعد، هرگونه مذاکره و مذاکرهجویی در برابر این رژیم، به مثابه نقض پایهییترین مرز سرخ فیمابین مردم و دیکتاتوری مذهبی حاکم بوده و «شورای ملی مقاومت ایران» نیز بر روی همین مرز سرخ خدشهناپذیر بنا نهاده شده است.
زیرا که این رژیم هیچ اعتقادی به مذاکره و گفتگو و همزیستی و قبول مخالفان (و حتی منتقدان) نداشته و ندارد. کارنامه ۴۳ ساله این رژیم گواه این حقیقت بوده و ترور دو دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران توسط تیمهای تروریستی اعزامی رژیم آخوندی در کشورهای اروپایی در همین بستر قابل تفسیر است.
مذاکره در سطح منطقهیی:
عبدالله المعلمی، نماینده عربستان سعودی در سازمان ملل اخیرا در مصاحبه با یک روزنامه سعودی (عرب نیوز) گفت که «هیچ نتیجه مهمی در روند مذاکرات بین دو کشور به دست نیامده است».
یک مقام ایرانی در این رابطه به خبرگزاری رویترز گفته است این نشست رسمی نبوده و هیچ مقام ایرانی در این جلسه شرکت نداشته است.
مذاکره در سطح جهانی:
به دنبال افشاگری مقاومت ایران پیرامون پروژههای اتمی رژیم تروریستی حاکم بر ایران، جهان از طرحهای بسیار خطرناک این رژیم خبردار شد.
در تاریخ ۱۹اسفند ۱۳۸۲ شورای ملی مقاومت ایران، آخرین تصمیمهای رژیم در زمینه سلاح اتمی را برملا نمود. به دنبال آن، شورایعالی امنیت رژیم در جلسه محرمانهیی بهریاست خامنهای، تصمیم میگیرند که با مخفیکاری، و ترفند مذاکره، و باج دهی و باجگیری، پروژه غنیسازی اورانیوم را بهسرانجام رسانده و با ساختن بمب اتمی، با زبان زور و تهدید با جهانیان، بهویژه با کشورهای منطقه، سخن بگوید.
استمرار افشاگریهای بیشتر پروژههای اتمی رژیم ایران، توسط شورای ملی مقاومت ایران، خطر دستیابی رژیم تروریستی حاکم بر ایران را برای دولتهای جهان جدیتر ساخت. به طوری که در بالاترین سطوح دولتی در کشورهای بزرگ، نقش مقاومت ایران در افشای پروژههای اتمی رژیم مورد اذعان و اعتراف قرار گرفت.
اما حاصل مماشات ِغالب بر سیاستهای دولتهای غرب در رابطه با رژیم ایران، ورود این دولتها به مذاکره با این رژیم بود که سرنوشت جامعه جهانی را در گامهای بعد به خطر انداخت. خروج دولت امریکا از مذاکرات اتمی با رژیم ایران در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، اگرچه گامی برای دور شدن از این واقعیت تلخ بود، اما با روی کار آمدن دولت جدید امریکا، رژیم ایران توانست مجددا با اهرم «مذاکره» روند دستیابی به بمب اتمی را از سر بگیرد!
اکنون این خود دولتهای اروپایی و امریکا هستند که میگویند رژیم ایران قابل مذاکره نیست. زیرا این رژیم دنبال خرید «زمان» برای مجهز شدن به بمب اتمی است! واقعیت این است که رژیم ایران با سوءاستفاده از اهرم «مذاکره» توانسته عمر رژیم خود را طولانی بکند که البته نخستین ضررکننده آن، مردم و مقاومت ایران بودهاند.
بنابراین، به گواهی تاریخ و بسیاری شواهد و قرائن غیرقابل انکار، اکنون باید پایان دوران مذاکره با این رژیم باشد. همانطور که مقاومت ایران بارها اعلام کرده، یگانه راه برای حل مسئله ایران، اهرم قاطعیت هرچه تمامتر در برابر این رژیم است. آثار زیانبار تداوم مذاکره با این رژیم اکنون بر همه آشکار شده و تداوم آن بیش از هر زمان دیگری خطرناک میباشد.
نکته آخر،
اکنون با تجاربی که از کارنامه رژیم ایران در امر «مذاکره» به دست آمده و همه بر آن اذعان مینمایند، هرگونه مذاکره با این رژیم در سطح ایران، منطقه و جهان با رژیم ایران، غیرقابل تفسیر بوده و نخستین سودبرنده آن، همانند گذشته، رژیم دیکتاتوری – تروریستی حاکم بر ایران بوده و با خواسته اصلی مردم ایران که خواهان سرنگونی این رژیم هستند در تعارض آشکار است. پایان.
به قلم عبدالرحمن گورکی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی
❊ مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است.