براندازی هر روز بیشتر از روز قبل در چشمانداز جامعه ایران
براندازی؛ اصطلاحی که بلافاصله رعب و هراس را به اردوی خامنهای و حکومت ولایت فقیه با تمام دستهبندیهای داخلی آن روانه میسازد، حال دیگر قیام و اعتراضات سراسری به گونهیی شده است که بسیاری در درون نظام نیز به موضوع خواست اکثر مردم ایران برای براندازی حکومت ولایت فقیه اذعان میکنند.
حکومت ولایت فقیه پس از به سرقت بردن حق حاکمیت خود در پایان خرداد ماه سال ۱۳۶۰، عملا آخرین میخ را بر تابوت رای مردم زد و رئیس جمهور رسمی آن موقع کشور را عزل کرد، امری غیرقانونی که پس از آن تمامی دولتهای حکومت ولایت فقیه نه برگزیده مردم که منصوب خمینی و خامنهای محسوب میشوند.
این سیاست در هم زمانی با جنگ خمینی با عراق که با سرکوب گستردهی سازمانها و گروههای سیاسی مخالف حکومت همراه بود، نشان داد که حاکمیت مردم در ایران هیچ محلی از اعراب ندارد.
در سالهای بعد حکومت ولایت فقیه با از خمره درآوردن پدیدهیی به نام نظارت استصوابی، که در هیچ کجای جهان سابقه ندارد، عملا نه تنها دولت، بلکه مجلس را نیز به ارگانهای انتصابی تبدیل کرده و مهرههای مطلوب خودش را در این قوا به کار گمارد.
سالیان سیاه دوران سالهای ۱۳۶۰ سپری شد و بازی با برگ اصلاحطلبان قلابی نیز هر چند ۲ دهه ادامه پیدا کرد اما در قیام دی ۹۶، به پایان خود رسید و مردم ایران با شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا» نشان دادند که از حکومت ولایت فقیه با تمامی دستهبندیهای درونی آن گذر کرده و در پی تغییر و براندازی حکومت ولایت فقیه هستند.
هر چند قیام دی ۹۶ و آبان ۹۸ به شدیدترین وجه سرکوب شد اما تغییری در خواست و اراده ملی مردم ایران مبنی بر تغییر حکومت ولایت فقیه ایجاد نشد.
شعار اسمش شده انقلاب مساوی با براندازی
در اعتراضات سال ۱۴۰۱ نیز که اکنون وارد پنجمین ماه خود شده است هر چند نقطه آغاز این اعتراضات واکنش به قتل مهسا امینی و جنایت «گشت ارشاد» حکومت بود، اما بلافاصله به رادیکالیزم گرایید و مردم به زودی این شعار را سر دادند که «بهش نگید اعتراض، اسمش شده انقلاب». [براندازی صورت مسئله روز ایران]
این به روشنی حاوی این پیام بود که مردم ایران استراتژی و سیاست براندازی را در پیش گرفتهاند هر چند برای تحقق آن مشکلاتی بر سر راه باشد اما در اصل ماجرا، یعنی خواستهی مردم ایران مبنی بر روی کار آمدن یک حکومت مردمی و تغییر و براندازی حکومت ولایت فقیه تغییری حاصل نشده است.
این امر به اندازهیی محرز گردیده که برخی مهرههای حکومت ولایت فقیه در سطوح مختلف نیز مجبور شده و میشوند که به آن اذعان و اعتراف کنند.
از جمله در یکی از آخرین این موارد، صادق زیبا کلام در گفتگویی با اعتماد براندازی را روی دیگر سکه رادیکالیسم داخلی دانسته است.
زیبا کلام در این مصاحبه اذعان داشته است که نه تنها آتش اعتراضات اخیر خاموش نشده بلکه مانند آتش زیر خاکستر در حال تقویت و بازسازی خود است تا در فرصتی دیگر بروز پیدا کند.
با وجود اینکه در ماههای اخیر و در جریان اعتراضات اخیر بسیاری از جناحین حکومت در شیپور اصلاح امور نظام برای مقابله با تشدید اعتراضات دمیده و میدمند، اما آنها که کمترین آشنایی با حکومت ولایت فقیه دارند به خوبی میدانند که حکومت ولایت فقیه نه اراده، نه توان و نه خواست اصلاح را دارد و کوچکترین اصلاح و تغییری در سیاستهایش، به منزله پایان عمر دیکتاتوری ولایت فقیه خواهد بود.
زیبا کلام اعتقاد دارد که هسته سخت قدرت در ایران اساسا اعتقادی به وجود بحران در کشور ندارد و اعتراضات را چالشی میدانند که «تمام شد و رفت» و آن را نه اعتراض به حق مردم ایران که منتسب به کشورهای خارجی میکنند!
وحشت و ترس از آینده نظام از زبان زیبا کلام
وی در ادامه میافزاید که من از الان برای آینده حکومت و نظام دچار وحشت و ترس هستم؛ با توجه به پتانسیل انفجاری جامعه میتوان گفت این نگرانی زیبا کلام برای حکومت ولایت فقیه که خود وی نیز شریک جرم آن محسوب میشود کاملا بجاست.
زیبا کلام با اشاره به اعتراضات ادوار پیشین مانند سال ۸۸ معتقد است که آن موقع هیچ کس نگران آینده نظام نبود… در واقع آن موقع شعارهای «ساختارشکنانه» مانند امروز اصل نظام را هدف قرار نداده بود… سال ۹۶ مردم پایان اصلاحات را با شعار اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا، اعلام کردند و در سال ۹۸ شعارها بسیار رادیکال شد.
وی اعتراف میکند که اما در سال ۱۴۰۱ برای نخستین بار، گفتمان براندازی با تهاجم گسترده ظهور پیدا کرد… و از سال ۹۸ به بعد ایده براندازی فرصت بیشتری برای عرضه پیدا کرد.
البته زیبا کلام میخواهد مانند دیگر مهرههای ولایت فقیه به مخاطب القاء کند که براندازی تشکیلات، رهبری، سازماندهی و طرح و برنامه ندارد در حالی که این یک فریب و دروغ بزرگ است.
اما با این وجود زیبا کلام میافزاید که در کل آتش اعتراضات همچنان شعلهور است هر چند برای مدتی ممکن است زیر خاکستر برود اما وزش یک باد یا یک متغیر پیرامونی کافی است تا این شعلهها قویتر از قبل شناور شوند.
این اعترافات از سوی کسانی مطرح میشود که به خوبی از بطن جامعهی ایران خبر دارند و وقتی به چنین عریانی براندازی را گفتمان غالب جامعه ایران میدانند باید نتیجه گرفت که نه مردم و نه حکومت ولایت فقیه، مطلقا و مطلقا به شرایط قبل از اعتراضات فعلی باز نمیگردد و اعتراضات اخیر در آینده قطعا با رادیکالیسم بیشتری تا تحقق براندازی ادامه پیدا خواهد کرد، چرا که مردم ایران به درستی صاحبان اصلی و تعیین کننده اصلی حق حاکمیت در کشور هستند و دیر یا زود آن را به دست خواهند آورد.