زینب جلالیان ۱۵سال در زندان همراه با شکنجه
شما را نمی دانم، اما من هر بار نام زینب جلالیان را میشنوم اولین چیزی که در جلوی چشمانم ظاهر می شود زیبایی صبر و مقاومت و ایستادگی در مقابل دشواریهای مسیر است. زینب جلالیان الان برای زنان کرد و شاید برای همه زنان ایران به یک اسطوره تبدیل شده است.
راستی یک زندانی سیاسی مثل زینب جلالیان استواری و مقاومتش را به چه اعتباری کسب کرده است؟ وقتی نامه های آتشین زینب جلالیان را به برادر همرزمش زانیار مرادی بعد از ترور پدرش را به یاد می آورم به یاد همان سروی میافتم که او در آن نامه ترسیم کرده بود:
«سرو با همه درختان فرق زیادی میکند چون سرو هر چقدر برگهایش میریزد، سرسبزتر و مقاومتتر میشود. نه سرمای سوزناک زمستان میتواند از طراوتش بکاهد نه گرمای تابستان توانای مقابله با آن را دارد.
آره زانیار عزیز! به هر جای این سرزمین قدم مینهم نشانی از جانباختگاه راه آزادی کُردستان در آن میبینم.
کوههای سرسخت ماکو برایم یادآور شیرین علمهویی دوست نازنین دوران کودکیام است و کوههای بلند هورامان یادآور رفیق گرانقدرم، فرزاد کمانگر و آبیدر مهمانواز یادآور فرهاد وکیلی پدر هورام، هوراز و هنگامه.
امروز هم آوای پدر فداکار و مبارزمان، این سمفونی عظیم و باشکوه است که در گوش جهانیان مینوازد.
آره رفیق عزیزم این را گفتم تا بدانی با تو همدردم و جاودان شدن پدر همیشه غمخوراتان را تبریک عرض مینمایم.»
بله پاسخ را میتوان در همین کلمات زینب جلالیان که رو به زانیار مرادی نوشته بود یافت. زانیار روزی که همراه با لقمان مرادی با افتخار به سوی چوبه دار می رفت، حتما بیاد داشت که خواهری همرزم دارد که لحظه لحظه مبارزهاش را با انتخابهایی از سر ایمان به پیروزی پر کرده است.
در همین زمینه
زینب جلالیان؛ ۸۰۰ روز مقاومت و سربلندی زیر شکنجه و تبعید
زینب جلالیان کیست؟
زینب جلالیان، زن مبارز کرد، ۱۵ سال را در زندان های ایران سپری کرده و اکنون وارد شانزدهمین سال حبس خود می شود. او تنها زندانی سیاسی زن با حبس ابد در ایران است. او در زندان تحت شکنجه قرار گرفت و از حق مرخصی حتی برای معالجه محروم شد.
انتقال به زندان های مختلف
زینب جلالیان در ۷ اسفند ۱۳۸۶ در کرمانشاه بازداشت شد و هم اکنون در زندان یزد محبوس می باشد.
حدود شش ماه قبل از انتقال به زندان یزد، ماموران امنیتی وی را به طور ناگهانی و بدون هیچ دلیلی از زندان خوی به زندان قرچک ورامین منتقل کردند. انتقال زینب جلالیان به زندان کرمان زمانی صورت گرفت که وی مبتلا به کووید ۱۹ بود و جهت بازگشت به زندان خوی در اعتصاب غذا به سر می برد. او را سپس به زندان کرمانشاه منتقل کردند.
بیماری و خطر سلامت
خانم جلالیان برای دومین بار در زندان یزد به کووید 19 مبتلا شد و در دوران نقاهت به دلیل عدم رسیدگی پزشکی دچار مشکلات ریوی و آسم شد. وضعیت جسمانی و سلامتی وی به دلیل بیماری های قبلی از جمله مشکلات کلیوی و گوارشی، برفک دهان، ناخنک چشم، ضعف بینایی، عفونت دندان و … رو به وخامت گذاشته است. به رغم وضعیت فیزیکی وخیم او، زینب را به مدت طولانی در یک اتاق عمومی به همراه افراد معتاد و در شرایط بسیار غیربهداشتی و بدون مراقبت های پزشکی لازم محبوس کردند.
زینب جلالیان در دو سال و نیم گذشته به دلیل دوری شهر یزد از محل سکونت خانوادهاش در ماکو و محدودیتهای نهادهای امنیتی، نتوانسته با خانوادهاش ملاقات کند. تماس های تلفنی او نیز به یک بار در هفته و فقط با والدینش محدود شده است. ماموران اداره اطلاعات در زندان یزد با زینب جلالیان ملاقات کرده و به وی هشدار داده اند که اگر اطلاعاتی از وضعیت او و خانواده اش به رسانه ها درز کند، فشارها را تشدید کرده و او را به زندان دیگری منتقل خواهند کرد.
دستگیری اعضای خانواده
ماموران امنیتی در ماکو، مادر، پدر و سه برادر زینب جلالیان به نامهای پاشا، ابراهیم و یوسف را در اسفندماه گذشته در واکنش به پیام ویدئویی گوزل حاجیزاده، مادر زینب جلالیان، درباره وضعیت دخترش دستگیر کردند.
اگرچه اعضای خانواده پس از یک شبانه روز آزاد شدند، اما اداره اطلاعات در مورد هرگونه اطلاع رسانی و مصاحبه با نهادهای حقوق بشری و رسانه ها در مورد وضعیت زینب جلالیان به آنها هشدار داد. ماموران امنیتی همچنین در یک مصاحبه ویدئویی از خانواده زینب جلالیان خواستند که علیه فعالیت های او و احزاب مخالف کرد صحبت کنند که با واکنش شدید آنها رد شد.
همان طور که در شرح زندگی ومبارزه زینب می بینیم تمام ۱۵ سال گذشته زندگی او گویی با شکنجه و رنج سرشته شده است اما به گواهی همرزمان و همبندیهای زینب او هرگز در مسیر مبارزهاش تردید نکرد و هرگز اجازه نداد دژخیم رنگ تردید در چهرهاش پیدا کند. این گونه است که زینب به زنان ایران یاد آور شده است که: سرخم قدغن.