آیا مبارزه خشونت پرهیز در ایران امکان پذیر است؟ – شماره پنجم
ح.ر. فروغ، پژوهشگر اجتماعی
در قسمتهای قبلی به مبحث خشونت پرهیزی در جنبش استقلال طلبی مردم هند به رهبری مهاتما گاندی و جنبش ضد تبعیض نژادی به رهبری مارتین لوتر کینگ پرداخته شد. روشن است که جنبشهای معاصر دیگری نیز در پنجاه سال اخیر در کشورهای آفریقای جنوبی به رهبری نلسون ماندلا و یا در چکسلواکی و رومانی با عنوان “انقلابهای رنگی” پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به وقوع پیوستند.
علاوه براین، در اوکراین، صربستان یا در کره جنوبی نیز جنبشهای مشابهی به وقوع پیوستند که خشونت پرهیزی شاخصه مشترک همه این خیزشها بوده است. تفاوت مهم این جنبشها، مدت زمان شکلگیری تا تحقق پیروزی و میزان تلفات و رنجهای متحمل شده از سوی نظام دیکتاتوری بر مردم آزادیخواه بوده است.
بررسی مبارزات خشونت پرهیز
در مقایسه با جنبش هند، افریقای جنوبی و آمریکا، جنبشهای خشونت پرهیز بعدی به مراتب در زمان کمتر و تلفات و رنج و آلام بسیار محدودتری به وقوع پیوستند که به عوامل متعددی بستگی دارد. برخی از این جنبشها، مانند صربستان، فاقد رهبری واحد بودند، بلکه تشکلی خودجوش سازماندهی خیزش را بر عهده گرفته و با بهرهگیری از ابتکار مشارکت خانوادههای نظامی در تظاهرات، توانستند از شدت خشونت نظامیان کاسته و در نهایت سازمان سرکوب را دچار تردید و فروپاشی کنند. اگرچه گاندی، کینگ و ماندلا آموزش را رکن اساسی جنبش برای ارتقای روحی در مقابل خشونت قرار دادند، اما در خیزشهای بعدی موفق که عمدتاً در اروپا اتفاق افتاد،
موضوع آموزش مقاومت در برابر خشونت و رفتار مهربانانه با مهاجمان مورد تاکید جدی قرار نگرفت و در عوض، سازماندهی و متحد ساختن اقشار از طریق تحریک انگیزههای اجتماعی و سیاسی مشترک، مهمترین ابزار آنها در شکلگیری، توسعه و پیروزی جنبش بود. بر این اساس میتوان اذعان نمود که کارکردها، آموزهها و تاکتیکهای هر جنبش ممکن است نتواند در جنبشهای بعدی به دلیل تفاوت مختصات سیاسی، اجتماعی و تاریخی مثمر به ثمر واقع شود.
بر این اساس، برای متمرکز شدن بر موضوع خیزش انقلابی ایران و کارآیی جنبش خشونت پرهیز در ارتقا آن، سعی میشود با تمرکز بر یکی از مهمترین سوالات، میزان اثربخشی تاکتیکهای متنوع جنبش خشونت پرهیز را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. در این قسمت، به تجزیه و تحلیل موضوع خواهیم پرداخت:
در همین زمینه
سعید ماسوری تئوری خشونت پرهیزی را به چالش کشید!
دستگاه سرکوب نوع مبارزه را تعیین می کند
سوال: آیا سازمان سرکوب در حکومت ولایت فقیه با آگاهی کامل از استراتژی جنبشهای خشونت پرهیز امکان شکل گیری، گسترش و موفقیت این سبک از خیزش انقلابی را با حیله های متنوع مسدود نخواهند کرد و از طرف دیگر آیا مردم ایران بعد از تحمل 44 سال شکنجه و قتل و چپاول بی رحمانه و بی سابقه در دنیا میتوانند با لبخند و سکوت و آرامش روحی بسان گاندی و کینک و ماندلا روح پلید این قاتلان بیرحم را تسخیر کنند و در اراده آنها برای کشتار مخالفین خلل ایجاد کنند ؟
سازمان سرکوب در جمهوری اسلامی متشکل از وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، نیروی انتظامی، نیروهای بسیج و سپاه که در مقیاسی وسیع با ایجاد قرارگاههای گسترده در سراسر کشور، کلیه حرکتهای مرتبط با خیزش سراسری را هر لحظه رصد میکنند. از این جهت میتوان اذعان نمود که مردم ایران در مقابل ساختاری مخوف در حال مبارزه هستند که بیشترین هزینه را برای مقابله با آزادی با دست و دلبازی پرداخت میکنند.
خط قرمز حکومت حضور “گسترده” و “پیوسته” مردم در خیابان و شعار محوری مرگ بر اصل ولایت فقیه با استراتژی سرنگونی است. بنابراین، با آگاهی از تمام جنبشهای خشونت پرهیز صد سال اخیر، تمام تلاش خود را برای مقابله با “گستردگی” و “پیوستگی” جنبش انجام میدهد.
اتاق فکر سرکوب در جمهوری اسلامی به میزان خطری که احساس میکند، از ابزارهای متنوع در داخل و خارج از کشور استفاده میکند تا جنبش خشونت پرهیز را به شکست و یا انحراف بکشاند که به بررسی تعدادی از آنها خواهیم پرداخت؛
ادامه دارد…