وقتی استادان بندی شوند، سرلشکرهای بندی استاد می شوند
میگویند روزی ملانصرالدین تصمیم گرفت که هر طور شده الاغش را به پشت بام خانه ببرد. گویی این یک گردش علمی برای الاغش بود! ملا به هر جان کندنی بود، الاغش را به پشت بام خانه رساند.
پس از مدتی و پایان ماموریت علمی ملا و الاغش در پشت بام، ملا میخواهد از پشت بام پایین بیاید، اما الاغ پشت بام دیده، حاضر به پایین آمدن نبود. ملا نمیدانست که الاغها از پایین آمدن میترسند!
تلاش ملا برای پایین آوردن الاغ به جایی نرسید. بنابراین خسته و کوفته از پشت بام فرود آمد. اما به محض پایین آمدن ملا، الاغش در پشت بام شروع به جفتک انداختن کرد و آن قدر بالا و پایین پرید که سقف فرو ریخت و الاغ بیچاره در جا سقط شد!
ملا سخت به فکر فرو رفت و با خود گفت: من چه الاغی بودم! که نمیدانستم وقتی خری را به جایگاه عالی برسانم، هم آن جایگاه را خراب میکند و هم خود را به هلاکت میرساند!
بیشتر بخوانید
ماجرای بازداشت علی قلهکی و فعالان سایبری وابسته به سپاه پاسداران چیست؟
سرلشکر بر پشت بام!
حالا دور از جان ملا و الاغش، آدم وقتی به صحبتهای این سرلشکر مخلص! بسیجی، رحیم صفوی در دانشگاه دافوس یعنی همان دانشگاه جنگ گوش میکند، بی اختیار به یاد این داستان ملا و خرش میافتد.
این سرلشکر که با حکم خامنه ای با درجه سرلشکری از کرسی استاد دانشگاهی بالا رفته، وقتی از آن بالا به چشم انداز و عاقبت کار مقام عظما نگاه کرد، همان اندک عقل و شعورش هم از سر پرید. و چنین شد که یک باره ولی نعمتش را متخصص درمان یرقان یافت و آن قدر رطب و یابس! در این خصوص بافت که بسیجیهای پای منبرش هم دیگر تحمل نداشتند.
حالا خامنه ای هم از این که چنین سرلشکر نفهمی را به این جایگاه رساند که برای خود شیرینی دارد از قندهای تف مالی شده مقام عظما برای خودش خرج میکند، آزرده است. چون او مثل همان الاغ ملا دارد توی پشت بامی که در آن گیر کرده، بالا و پایین میپرد که ثابت کند در سرسپردگی نظیر ندارد. غافل از اینکه این بالا و پایین پریدن و جفتک انداختن ممکن است خانه را بر سرخودش و مقام عظمایش آوار کند.
با این اوصاف به نظر شما الاغ ملا هوشمندتر بود یا سرلشکر بسیجی در پشت بام؟!