سرکوب زنان ایران با تأسیس قرارگاه حجاب و عفاف
سرکوب زنان ایران در سراسر کارنامه نظام ولایت فقیه مشاهده میشود. بعد از گذشت چند دهه، ناکارآمدی سیاست تحمیل حجاب اجباری بر زنان ایران، نظام را بر آن داشته تا به فکر ایدههایی چون راهاندازی «قرارگاه حجاب و عفاف» باشد.
آنچه حسن روحانی به عنوان یکی از نخستین دستاوردها و افتخارات خود در تاریخ نظام برمیشمارد، پیشبرد حجاب اجباری در ادارات ارتش در ماههای آغازین پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران بوده است.
اما این تنها ابتدای راه نظام ولایت فقیه بود. جامعه ایران بعد از آن سالها، همواره شاهد سرکوب و تبعیض زنان در همه پهنههای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بوده است.
شاید بتوان یکی از جدیدترین نمونههای آن را اظهارات اخیر یک عضو مجلس نظام دانست. سمیه محمودی، عضو مجلس نظام از شهرضا، در روز یکشنبه ۱۶ تیرماه در گفتوگو با ایرنا درباره تبعیض در مجلس نظام اعلام کرد «خواستیم عضو هیات رئيسه کمیسیون مجلس بشویم، گفتند زن باید بچهداری کند»!
وی افزود «کارمندان زن حتی نمیتوانند در آزمون دبیری کمیسیونها شرکت کنند». بیشک از همین یک نمونه، میشود به خرواری از سرکوب و تبعیض که بر سر زنان ایران میرود، پی برد.
این در حالی است که این عضو مجلس نظام، از فیلترهای مختلف نظام مانند «شورای نگهبان» که سرسپردگی اعضاء مجلس نظام به ولایت فقیه را رصد میکند، عبور کرده است، با این حال، وقتی پای بنیانهای فکری نظام میرسد سرکوب و تبعیض علیه زنان، «خودی» و «غیرخودی» نمیشناسد.
از مصادیق این سرکوب که این روزها و با آغاز فصل تابستان، دوباره بحث آن در فضای جامعهی ایران مانند هر سال طرح میشود بحث «حجاب» یا نوع پوشش زنان است.
یکی از آخرین نمونهها؛ اظهارات محمد سادات که از او به عنوان «رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی» کردستان در رسانههای نظام یاد شده، در روز ۱۸ تیر میباشد.
سادات که میداند سرکوب زنان در بیش از ۴ دهه عمر نظام و متقابلا نفرت زنان از نظام، آنان را تبدیل به بشکه باروت آمادهی انفجار کرده است، خواهان راهاندازی «قرارگاه حجاب و عفاف» میشود تا «از گسترش جنگ نرم» علیه نظام ممانعت شود.
با وجود آنکه به اذعان رسانهها و مهرههای نظام، ۲۶ دستگاه و نهاد مختلف، موظف به سرکوب زنان تحت عنوان «بدحجابی» هستند، اما سادات همچنان مدعی میشود که «حجاب متولی خاصی ندارد»! و «به عنوان یک فریضه الهی در جامعه مظلوم واقع شده» است.
وقتی صحبت بر سر بود و نبود نظام است و نظام میداند هر آیینه باید منتظر تبعات سرکوب زنان، در دهکده کوچک جهانی باشد که با رشد ارتباطات جمعی، دیگر افکار واپسگرایانه نظام را برنمیتابد، آنگاه است که سادات خطر خیزش و قیام زنان ایران در برابر اهرم سرکوبی به نام «بدحجابی» را، «به مراتب خطرناکتر از ویروس کرونا» میپندارد.
اما برای سناریویی که سادات به عنوان یک نمونه از کل نظام در ذهن دارد، این خطر همیشه باید به یک دشمن موهوم نسبت داده شود تا در قدم بعد اقدامات سرکوبگرانهی بعدی قابل توجیه باشد.
سادات این دشمنآفرینی را بدین گونه به نمایش میگذارد «حجاب و عفاف در رأس هجمههای دشمن» است و «باید متقابلاً با جلوگیری از ورود خانمهای بدحجاب و حجابهای زننده به مراکز و ادارات از گشترس این رویه جلوگیری کنیم.»
در اسفند سال ۱۳۵۷ روحانی گفته است «طرح مسأله پوشش و حجاب زنان در اسفند ۱۳۵۷ بدون مشکل نبود و تا مدتها مسئولان را به خود مشغول کرد… در گام اول، همه زنان کارمند مستقر در ستاد مشترک ارتش را… جمع کردم… و گفتم از فردا صبح دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانمهای بیحجاب به محوطه ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند…»
در تیر ۱۳۹۹ نیز سادات اعلام میکند که باید «از ورود خانمهای بدحجاب و حجابهای زننده به مراکز و ادارات از گشترس این رویه جلوگیری کنیم.»
با نگاه سریع به این دو اظهار نظر، پیام روشنی را به مخاطب مخابره میکند؛ نه زنان ایران حاضر به پذیرش سرکوب نظام تحت بهانهی حجاب هستند و نه نظام توانسته است در این زمینه سیاست خود را پیش ببرد.