«خداوند سختترین نبردها را به قویترین سربازانش میسپارد.» این جمله ای است که شهید قیام امیرجواد اسعدزاده در بیو اینستاگرامش نوشته بود.
همان جوان دلیر مشهدی که شب ۲۸آبان با دوستش رفت تا بر دیوارهای شهر مشهد مرگ بر دیکتاتور بنویسد. اما توسط مزدوران آتش به اختیار خامنهای دستگیر و آنقدر شکنجه شد که تا صبح دوام نیاورد و بشهادت رسید.
شب شبنه ۲۸آبان۱۴۰۱. اینجا بلوار پیروزی مشهد، حد فاصلِ هنرستان و هفتتیر است. دو جوان مشهدی، در حال نوشتن شعار بر روی دیواری هستند. گلهای از مزدوران بسیجی سر رسیده و آنها را دستگیر میکنند. امیرجواد اسعدزاده و دوستش. مزدوران آنها را به زیرزمین مسجد نیمه ساز امیرالمومنین در همان نزدیکی برده و به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند، سپس پیکر نیمهجان امیر را که در حال جان دادن است به کلانتری هفتتیر منتقل میکنند.
در همین زمینه
ما سه دوست بودیم، سه قطره خون شدیم!
نحوه شهادت قهرمان مردم مشهد امیرجواد اسعدزاده
امیر دوام نیاورده و در کلانتری بشهادت میرسد. ساعت ۵صبح، ماموران اطلاعات، جنازه او را از کلانتری به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و مسئولین بیمارستان را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کردهاست. مزدوران اطلاعات فیلم های تمام دوربینهای بیمارستان را نیز با خود می برند.
قاتلان حکومتی با خانواده امیرجواد اسعدزاده شرط میگذارند تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسمی برای او برگزار نشود. اما آنها محل دفن امیرجواد را بصورت ناگهانی تغییر داده و پیکر امیر را به آرامستانی بنام امام رضا در نزدیکی اباصلت(Abasalt) میبرند و به هیچ عنوان اجازه نمیدهند که کسی پیکر امیر را ببیند. حکومت در سناریویی تکراری شهادت امیر را فوت در بیمارستان اعلام میکند!
اما مردم و جوانان مشهد که از شهادت امیرجواد اسعدزاده بدست بسیجی های مزدور خبردار شدهاند، با حضور در مراسم خاکسپاریش علیه حکومت شعار داده و این توطئه را افشا میکنند.
امیرجواد، جوان ۳۶ساله گرافیست و بسیار آرام مشهدی و از یکی از خانوادههای معروف عشایر جنوب خراسان بود. او در صفحه اینستاگرامش نوشته بود، خداوند سختترین نبردها را به قویترین سربازانش میسپارد، عاقبت خود نیز در حین نبرد با حاکمیت فاسد آخوندی در مشهدِ شهیدان بشهادت رسید. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد!