مقاله ای به قلم خانم شادی امین درمورد مدعیان دروغگوی دادخواهی
خانم شادی امین از همکاران خانم شادی صدر در سازمان عدالت برای ایران اخیرا در پاسخ به لجن پراکنیهای مدعیان دروغگوی دادخواهی مطلبی تحت عنوان «سنگسار در کلاب هاوس» منتشر کرد. خانم شادی امین این نوشته را در پاسخ به تهمتزنیهای مزدور ایرج مصداقی و همکارانش نوشت. سایت «ایران آزادی» بخشهایی از این نوشته مطول را تقدیم می کند:
شادی صدر و شهادت در دادگاه حمید نوری
«بیش از دو سال است که دادگاه حمید نوری در برخی محافل بدل به موضوع جدل و قهرمان و ضدقهرمانسازی شده است. اخیرا نیز در اتاقی در کلاب هاوس که برای پخش و «بررسی» شهادتها تشکیل داده میشود، دیگر بار حملاتی شدید و بیبنیاد علیه شادی صدر و من صورت گرفته است.
اتاق کلاب هاوس که ترکیب گردانندگانش در نتیجهی درگیریهای شخصی و سیاسی بین خودشان بارها تغییر کرده است، در روز چهارشنبه سوم فروردین طبق روال همیشه به پخش روند دادگاه پرداخت.
شادی صدر به دعوت دادستانی سوئد به عنوان شاهد کارشناس حضور یافته بود تا به سوالات درباره تحقیقات عدالت برای ایران درباره کشتار ۶۷ و گورهای جمعی که از مدارک مورد استناد دادگاه در این پرونده است پاسخ دهد. [عفو بین الملل؛ ابراهیم رئیسی باید به خاطر کشتار ۶۷ تحت تعقیب قرار گیرد]
او همچنین به سوالاتی درباره نظام قضایی جمهوری اسلامی و دادگاههای انقلاب و شکنجه در زندانهای دهه شصت پاسخ داد.
این حضور، مرحله مهمی بود در جریان همکاری شادی صدر با دادگاه سوئد در مورد پرونده حمید نوری؛ همکاریای که از تماس وی در دسامبر ۲۰۱۹ با پلیس و دادستانی سوئد برای دراختیار گذاشتن سه لیست شاهدان و خانوادهها آغاز شد، بسیاری از آنها بعدا توسط دادستانی به دادگاه دعوت شدند و در جایگاه شاهدان و شاکیان این پرونده قرار گرفتند و بدین ترتیب باعث شدیم که این دادگاه از گزند انحصارطلبی و کارشکنی این آقایان برای دخالتگری دیگران، تا حدود زیادی مصون بماند.
درباره؛ دادگاه حمید نوری بیشتر بخوانید
شادی صدر در دادگاه حمید نوری؛ در سال۶۷ در شهرستانها تنها مجاهدین اعدام شدند
آشفتگی اتاق کلاب هاوس مزدوران علیه شهادت خانم صدر
شادی صدر در همان زمان نیز با خانم گیتا هدینگ ویبری تماس گرفته و وی را به عنوان وکیل گروهی از شاکیان وارد پرونده میکند.
وی طبق شهادت صریحش در دادگاه در فوریه ۲۰۲۰ مورد بازپرسی دادستانی در جلسه ای در لندن قرار میگیرد و ساعتها به سوالات دادستانی پاسخ گفته و به توضیح تحقیقات عدالت برای ایران می پردازد.
پس از آن نیز در تمام این دو سال از هیچ اقدامی برای تقویت این پرونده و آن هم بهدور از هیاهو و جنجال های رایج، کوتاهی نمیکند.
وی مستقلا اقدامات مهمی را در مورد روند این محاکمه به پیش برده و اسناد، فیلم مصاحبه ها و برخی اطلاعات تعیین کننده در مورد قوانین جمهوری اسلامی و بستر سیاسی جامعه ایران هنگام کشتار را به عنوان کارشناس مستقل، به دادگاه ارائه داده است.
شهادت شادی صدر به گواهی ناظران ایرانی و غیرایرانی یکی از موثرترین و مهمترین شهادت های کارشناسی ارایه شده بوده است که فایل صوتی آن در اینجا در دسترس است.
با این همه، و برعکس همیشه که در زمانهای استراحت و ناهار شرکت کنندگان به تحلیل شهادتهای ارائه شده میپرداختند، در آن روز خاص این اتاق کلاب هاوس به جای بررسی محاکمه نوری به محاکمه شادی صدر و من بدل شد. فهرست بلندبالایی از اتهامات سیاسی، مالی و اخلاقی علیه ما از سوی کسانی که خود را به اصطلاح دادخواه دهه شصتی معرفی میکردند، مطرح شد که همه آنها سراسر دروغ و افترا بود.
در این مطلب تنها به دو مورد اصلی این افتراهای بغایت ضد انسانی میپردازم.
تاریخ و زندگی و مبارزه سیاسیام به من نشان داده است که حقیقت پشت ابر نمیماند؛ هرچند گاه هنگام فوران هیجانات فوری و جمعی، حقیقت ممکن است تا سالها پشت گرد و غبار ناشی از جنجالهای مخالفین آن گم شود تا جایی که هیچ تلاشی نتواند برای کسانی که نمیخواهند ببینند راهگشا باشد.
من تمام این نکات را فقط برای ثبت در تاریخ می نویسم و اینکه نشان دهم چگونه یک اتاق کلاب هاوس به یک میدان سنگسار مجازی بدل شد.
مورد تبهکارانه حمید اشتری: افترا و جعل فتوشاپی
حمید اشتری، کسی که پس از ده سال غیبت کبری، با دستگیری حمید نوری دهان باز کرده و به باور من، پس از این دادگاه هم باز به کنج خانهاش خواهد خزید یکی از گردانندگان این معرکه افترا و دروغ و فحاشی بود.
او درپاسخ به اعتراضی که به تهمتپراکنی از سوی وی می شود و در اثبات اینکه اهل اتهام و تهمت زدن نیست و برای هر سخن گوهربارش سندی در آستین دارد، شروع به خواندن یک ایمیل که ادعا می کند من به شادی صدر فرستادم میکند …
منبع حمید اشتری که از آن نامی نمیبرد، یک کانال یوتیوب دست ساخته نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی است که تصویری از این ایمیل جعلی را در سال ۲۰۱۸ منتشر کرده است.
هرکس اندک سواد اینترنتی داشته باشد یا حتی یک حساب کاربری جیمیل داشته باشد با دیدن این تصویر و مقایسه آن با ای میلهای خودش به فتوشاپی بودن آن پی میبرد. برای خواننده این مطلب، لازم است به منبع این ایمیل فتوشاپی برگردیم و به گفتههای کسی استناد کنیم که ولی فقیه حمید اشتری و سایر گردانندگان این اتاق کلاب هاوسی است، یعنی ایرج مصداقی….
توسل مصداقی به همان منبعی که روزی آن را ارتش سایبری خوانده بود!
مصداقی اخیرا در پاسخ به اینکه چگونه میتوان ارتش سایبری رژیم و فعالیتهایش را شناسایی کرد، در برنامهای در تلویزیون منوتو میگوید: “از نظر من مهمترین موردی که ما می تونیم تشخیص بدیم سره را ازناسره، با توجه به اینکه متخصص هم نیستیم و مردم شناختی هم ندارند، اینه که، مادامی که، مسئولیت اون کانالی که داره خبر را پخش می کند مشخص نیست، این مشکوکه، هر کسی می خواد باشه، کانال خبری باشه، توییتر باشه که شما ندونید او کیست.
و ندونید از کجاست. مهم اینه که بتونید اگر خواستید راستیآزمایی بکنید یا شکایت بکنید بدونید از کی بکنید. این چیزی است که می تونه ما رو از افتادن در دام جلوگیری بکنه.” [دادگاه حمید نوری؛ سمپاشی جنازه اعدام شدگان در حیاط زندان گوهردشت]
مصداقی در مورد ویدیوهای کانال مجهولالهویه منتشر کننده این ایمیل به نام ارتش فمینیستی در برنامه مورخ هفتم ژوئن ۲۰۱۸ خود در جعبه فحاشی میهن تیوی، در میانه دهها دقیقه تهمت و افترا به من و همکارانم، در مورد این کانال یوتیوب و از جمله ویدیویی که علیه شادی صدر گذاشته اند میگوید: «از نظر من تردیدی نیست که این ویدیو رو وزارت اطلاعات گذاشته است… تاکید میکنم این نوار رو وزارت اطلاعات گذاشته. این از اسمش مشخص است، ارتش فمینیستی ایران، ارتش فمینیستی ایران، اسمش هم معنا داره، ارتش فمینیستی ایران، یعنی دستپخت ارتش سایبری ایران… ارتش فمینیستی ایران.»
اما دو سال بعد که کم آورده و هنوز نتوانسته است مدرکی برای ادعاهای دو سال گذشتهاش مبنی بر دزدی و یا دریافت پول از مجاهدین و یا سند ادعایی و دروغین خانه شادی صدر در لندن ارائه دهد به همین «دستپخت ارتش سایبری» آویزان میشود و با استفاده ازحربه کثیف ارائه اطلاعات هجو و هجوم اطلاعات غلط، برای انحراف افکار مخاطب، متن آن ای میل جعلی فوتوشاپی را به عنوان سند “دزدی” ما عینا می خواند. …
محکوم کردن متهم در کلاب هاوس به سبک دادگاههای جمهوری اسلامی
این تمام مسئولیت اینان نسبت به حیثیت یک فعال سیاسی است. افترای دستگاه اطلاعاتی را روخوانی کنند و قول عذرخواهی در صورت عدم صحت مدرک بدهند.
اینها نه در قدرتند و نه ارتش و زرادخانه ای دارند. همین حالا بوی گندشان همه فضا را پر کرده است.
بیهوده نیست که حمید اشتری به پیروی از مولا و مقتدای خود این ایمیل را در کلاب هاوس بار دیگر نشخوار می کند.
او دیده است که کسی ایرج مصداقی را پاسخگو نکرد. اینها دیده اند که فرهنگ مصونیت، بیش از چهار دهه است که نه فقط برای جنایتکاران حاکم، بلکه در بین این مدعیان عدالت نیز بشدت رایج است و اتفاقا با سقوط ارزشها اینگونه برنامههای مدل سیاست لسآنجلسی طرفداران بیشتری هم یافته است.
آیا واقعا میتوانست کسی اخلاق سالمی داشته باشد و در آن اتاق بماند و پرسشگری نکند؟
این همه در حالی است که در یک سیستم حقوقی مدرن و انسانی، اصل بر برائت است مگر عکس آن ثابت شود. همان گونه که طی دادگاه حمید نوری میبینیم.
درباره؛ قتل عام ۶۷ و نظریه حقوقی بیشتر بخوانید
برای اثبات جنایت یک متهم به جنایاتی در ابعاد کشتار ۶۷ دادستان و پلیس و همه ما و شاهدان و وکلا و بعدا قضات در بررسی و راستی آزمایی اسناد بیش از دو سال است مشغولند.
اما اتهامزنندگان کلاب هاوسی اسنادشان علیه ما را از کانالی که به اعتراف خودشان «دستپخت ارتش سایبری» است بیرون می کشند. ایندسته که موظفند اسناد پایهی اتهامشان را منتشر، و صحت آن را اثبات کنند، اثبات خلاف آن را بر عهده متهم میگذارند.
ببینید اگر سیستم حقوقی جهان بر این اساس، یعنی آنچه در جمهوری اسلامی شاهدیم، می گذشت، چطور همه با اتهامات واهی سالها در بند می ماندند.
تا جایی که من در نظامهای حقوقی جهان مدرن و جز جمهوری اسلامی و همپالگیهایش دیدهام، اثبات جرم بر عهده اتهامزننده است. بایستی سند و صحت آن را بتواند ثابت کند.
اما اینان که رویه کارشان پیرو رویه کار جمهوری اسلامی و دستگاه امنیتی-اطلاعاتی آن است، شما را جاسوس و دزد و قاتل مینامند و شما باید بیایید عکسش را ثابت کنید والا سرنوشت همه قربانیان دادگاههای چند دقیقه ای رژیم در انتظار شماست؛ و چه چیزی نگرانکنندهتر از دیدن این جماعت در هیبت مخالفین جمهوری اسلامی.
وقتی اینچنین تکرار چرخه لاجوردی شکنجه شده به لاجوردی شکنجهگر را شاهدیم، فقط باید امیدوار باشیم که اینان نیز عمرشان با عمراین نظام به سرآید…
کلاب هاوس اشتری و مصداقی و انکار گورهای جمعی
چقدر از حضور پررنگ تحقیقات عدالت برای ایران از جمله درباره گورهای جمعی در پرونده نوری آشفته و خانه خراب شدهاید که کارتان به نفی وجود گورهای جمعی و جنایات جمهوری اسلامی رسیده؟
چرا زحمت نمیکشید حرفهایتان را در یک بستر تحقیقی ارائه دهید؟ این جیغ زدنهای مضحک شما با فریادهای لمپنانه دوستانتان خدمت به کدام دادخواهی است؟ [دادگاه حمید نوری؛ سمپاشی جنازه اعدام شدگان در حیاط زندان گوهردشت]
کدام مادر، پدر و یا خواهر و فرزندی که دادخواه است با شنیدن حرفهای شما لبخند بر لبش میآید؟ کدام انسان منصفی میتواند چنین بیحرمتی به شهادت خانوادهها در مورد مزارهای عزیزانشان را تحمل کند؟
به باور من علت چنین رفتاری را باید در عدم موفقیت این جامعه کوچک در مبارزاتی که برایش هزینه داده است بازبینی کرد. این بدان معنی نیست که همه شکست خوردگان از انسانیت تهی می شوند، خیر.
اما اگر تحلیل دقیقی از دلایل شکست و شناخت توانایی یا ضعف هایمان نداشته باشیم، نتیجه همین کینهورزیهای مخرب است. با این استدلال که اگر اینها نبودند، ما فکرهایمان را بیشتر چاپ میکردیم… اگر اینها نبودند، مسیر دادخواهی ما خیلی ساده تر بود …اگر اینها نبودند، ما فیل هوا میکردیم…
فرقه ای مبتنی بر دروغ و نیرنگ
آشفتگی در بیان، تناقض گویی در استدلال، استاندارد دوگانه، دروغ، دروغ ، دروغ، دروغ و خلاصه کینهای خانمانبرانداز در وجود اینان هست که درمانش بس دشوار است. آری اینها تمام مختصات یک فرقه را دارا هستند.
هیچ گفتوگویی برای اینان نجات بخش نیست. اینها آرزو می کردند میتوانستند ما را در بند کنند.
آنها در نهان و در محافل فرقهشان آرزو میکنند کاش “ایرج” میتوانست با یک دستور حمید اشتری را برای دستگیری ما روانه کند … وتیتر بزند «شادی امین به اتهام دریافت کمک مالی از نهادهای غیر ایرانی و بیاحترامی به مقام معظم رهبری (بخوان مصداقی) دستگیر شد، تعقیب و پیگیری برای یافتن باقی اعضای شبکهشان ادامه دارد» و روز بعد تیتر بزند: «شادی صدر به اتهام اقدام خودسرانه در تحقیقاتش و تبلیغ استقلال و نفی اطاعت از مقام معظم رهبری دستگیر شد».
چقدر خوب که اینان فاقد غل و زنجیر و زندان هستند. در یک اتاق کلاب هاوس و با یک میکروفون ساده با حضور کمتر از چند صد نفر خودشان متهم کردند، محاکمه کردند و فقط برای مجازات هنوز دهانشان کف می کند و آرام ندارند.
آنها، خلاف همه ادعاهای فمینیست یا حقوق بشری بودن، همچون جمهوری اسلامی، با توسل به تابوهای اجتماعی، با توسل به موقعیت وخیم اقتصادی جامعه، و با حمله به دو زن مستقل، دخالت درمناسبات بین آنها، توسل به دروغ و تهمت در مورد انگیزه آنها برای فعالیت، به “ناانسانسازی” ما دست میزنند تا ما را از صحنه بیرون کنند.
غافل از اینکه ما اصلا در صحنه ناسالم و کثیف شما حضور نداریم. من و شادی صدر نه تنها هنوز زنده هستیم بلکه از کار و فعالیت باز نایستاده و نخواهیم ایستاد.
عرصه ما جای دیگری است و تا کنون هم سعی کرده ایم درگیر لاطائلات شما نشویم. اما اینبار به دلیل سو استفادهتان از اتاقی به نام دادخواهی، دوستان زیادی به من پیام داده و خواهان پاسخگو کردن شما شدند؛ این نوشته ادای دینی بود به تاریخ و کسانی که این شیوه های به غایت ضد انسانی شما به روح و روان آنها آسیب زده است و در آینده خواهد زد.