چهاردهه سوء استفاده از مردم ایران به عنوان سپر انسانی
استفاده از مردم به عنوان سپر انسانی برای بقای حکومت همواره به عنوان یک اهرم در دست عوامل حکومتی وجود داشته است. در اولین روزهای به قدرت رسیدن به اصطلاح جمهوری اسلامی و از همان اولین روزهای مصادره قیام مردم به دستور خمینی در کسوت رهبر خودخوانده انقلاب!، سپاه پاسداران اعلام موجودیت کرد، و با آن اعلام وجود و طبق نص صریح قانون اساسی در واقع حکومت ایران به نوعی با مردم تعیین تکلیف کرد.
تعیین تکلیف بر این مبنا که، ما نه برای حمایت از مردم و نه برای ساختن یک کشور قدرتمند و پیشرفته بلکه تنها برای کسانی که با ما در ایدئولوژی ولایت فقیه قرار میگیرند ( اهداف ما را بر آورده میسازند) جدای از ملیت آنها و تنها برای برقراری یک امپراطوری و حتی اگر نشد برای صورت مسخ یافته آن یعنی مافیای تحت نام اسلام خواهیم کوشید.
خمینی از انقلاب اسلامی به عنوان اسم مستعار خودش استفاده کرد و برای محکم کردن پایههای حکومتش در قانون اساسی یک نگهبان دائمی را برای آن در نظر گرفت که بر اساس آن در متن قانون آمده است: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب اسلامی (بخوانید سلطنت خمینی) و دستاوردهای آن پابرجا میماند.
حدود وظایف و قلمرو مسئولیت این سپاه در رابطه با وظایف و قلمرو مسئولیت نیروهای مسلح دیگر با تأکید بر همکاری و هماهنگی برادرانه میان ایشان به وسیله قانون تعیین میشود».

درباره؛ نقش سپاه در قاچاق مواد مخدر بیشتر بخوانید
استفاده از مردم به عنوان سپر انسانی نیاز بقای حکومت
حکومت خمینی و در ادامه آن خامنهای همواره روشهای مختلفی برای استفاده از سپر انسانی داشته است. از قربانی کردن نوجوانان دبیرستانی و حتی کوچکتر در جنگ به عنوان سپر انسانی حفاظت از مهرههای سپاه و برای باز کردن معبر و پاکسازی مین گرفته. تا باب شدن فرزندکشی و خویشاوندکشی در میان مقامهای ارشد حکومتی به بهانه حفظ انقلاب! و در واقع برای حفظ حکومت، که از جنتی تا محسن رضایی و حتی تا دهه هشتاد روح الله امینیها و در دهه نود روح الله زمها را شامل میشود.
هر چند این یک رسم تاریخی در جمهوری اسلامی است که همیشه مردم اعم از خودی و غیرخودی را قربانی اهداف خود کند اما تا به حال هیچ کس به صراحت استفاده از مردم به عنوان سپر انسانی را اذعان نکرده بود، اما محسن اسدی لاری و زهرا مجد که در دادگاه متهمان پرونده هواپیمای اوکراینی هم حضور داشتهاند، به وضوح اعلام کردند که برخی از مقامهای رده بالای حکومت تأیید کردهاند که در شب حادثه، از این هواپیما به عنوان «سپر انسانی» استفاده شده، تا مانع از حمله احتمالی آمریکا شود! [سلامی؛ اگر به هواپیمای اوکراینی شلیک نمی کردیم ۱۰ میلیون نفر کشته می شدند!]
هواپیمای اوکراینی حتی اولین سپر انسانی هواپیمایی کشور هم نبود. اولین آن باز میگردد به پرواز ایرباس ۳۰۰ به شماره پرواز ۶۵۵ که از بندرعباس به سمت دوبی می رفت و حکومت تلاش کرد آن را سپر جنگنده اف ۱۴ خود کند. جنگنده اف ۱۴ که همان روز به قصد حمله از فرودگاه بندرعباس برخاسته بود.
حتی با در نظر گرفتن اینکه ناو امریکایی نمیبایست در خلیج فارس حضور داشته باشد! و اینکه نباید شلیک میکرد. یا اینکه باید فرق جنگنده با هواپیمای تجاری را میفهمید (البته خلبان هواپیمای ۶۵۵ هم به دلیل حضور گشتهای دریایی پی ۳ اوریون که در نزدیکی آن پرواز میکردند به اشتباه سه اخطار ناو آمریکایی را نادیده گرفت).
فرار از پاسخگویی شیوه شناخته شده حکومت در ایران
در اثر این سانحه ۶۶ کودک و در مجموع ۲۹۰ نفر کشته شدند و طبق معمول در طرف ایرانی به دلیل این که به سنگرگرفتن در جبههها پشت مردم عادت کرده بود، از این بابت هیچگاه رسما از مردم ایران عذرخواهی نکرد!
در گزارش رسمی ICAO (گروه حقیقت یاب ایکائو) درباره این حادثه و نقاط مبهم آن نوشته شد: «هفت دقیقه پس از بلند شدن از فرودگاه بندرعباس، ۱۱ مورد اخطار از سوی کشتیهای جنگی آمریکا به هواپیمای ایرانی اعلام شد. ۷ مورد توسط ناو وینسنس بر روی فرکانس ۲۴۳ مگاهرتز، یک اخطار توسط ناو سایدز بر روی همین فرکانس و ۳ اخطار دیگر بر روی فرکانس اضطراری ۵.۱۲۱ مگاهرتز به هواپیمای ایرباس داده شد.
از این ۱۱ مورد، ۷ مورد بر روی فرکانس ۲۴۳ مگاهرتز بود که مخصوص هواپیمای نظامی است و ایرباس تجهیزات لازم برای شنیدن آنها را نداشت (طبق دستور ایرانایر همه هواپیماها باید در مدت پرواز در منطقه خلیج فارس بر روی فرکانس ۵.۱۲۱ مگاهرتز به گوش باشند).
بررسیها نشان میدهد که خدمه ایرباس، ۳ پیام دریافتی در فرکانس غیرنظامی را دریافت کردهاند اما با تصور این که پیامها خطاب به هواپیمای گشت دریایی پی-۳ اوریون ایرانی حاضر در منطقه است به پیامها پاسخی ندادهاند».
رونالد ریگان بابت حادثه پیش آمده عذرخواهی رسمی کرد و غرامت ۶۱ میلیون دلاری برای پرداخت به خانوادهها در نظر گرفته شد. اما در این سو و در داخل حکومت ایران از آنجا که استفاده از مردم به عنوان سپر انسانی را حق خود میدانند، از بابت آن حادثه عذرخواهی صورت نگرفت.
همانطور که در حادثه شلیک عمدی به هواپیمای اوکراینی نیز هیچ گاه عذرخواهی رسمی تا سطح رهبری و ریاست جمهوری انجام نشده است، عاملان حادثه را مشخص و دادگاهی نکرد و سعی کرد با مخدوش کردن آرا و تیره ساختن شواهد، غرامت را هر طور که میتواند ناچیز کند و سعی کرد اصل ماجرا را یک خطای انسانی جلوه دهد نه یک تصمیم عامدانه که هنوز ابعاد و جزئیات چرایی آن نا مشخص است.
حفظ حکومت اوجب واجبات، برای خامنه ای
در رابطه با این حادثه که امروز و بعد از مصاحبه خانوادهها کاملا مشخص شده که عامدانه و برای استفاده از هواپیمای مسافربری به عنوان سپر انسانی برای حفظ حاکمیت بوده سوالات زیادی مطرح است از جمله اینکه تجهیزات تور ام یک سپاه که شلیک دو موشک از طریق آن انجام شده توسط چه کسی از تنظیم اتومات خارج شده و به صورت تنظیمات دستی در آمده است؟
چه کسی و چرا و به دستور چه کسی شلیک اول و سپس شلیک دوم با فاصله ۲۸ ثانیه را انجام داد؟ که خود نشان دهنده این است که شلیکها نه در اثر فعال شدن خودکار سپر هوایی در وضعیت جنگی بلکه در اثر انتخاب و دستور مافوق و به صورت دستی شلیک شدهاند.
در پایان و در یک بررسی ساده میتوان نتیجه گرفت که حکومت خامنه ای و سپاه پاسداران برای حفظ بقای خود از انجام هر جنایتی کوتاهی نمیکند، در استفاده از هواپیمای مسافری به عنوان سپر انسانی در برابر حمله احتمالی، در جبههها با سپر قرار دادن کودکان در معابر جنگی و چه در زمان اوج اعتراضات با سپر کردن مردم در مقابل کرونا با تأخیر بدون توجیه ورود واکسن کرونا، چه در زمان ورشکستگی اقتصادی با کلاهبرداری از طریق بورس و سهام، و چه در زمان تلاش برای دستیابی به انرژی هستهای با سپر کردن مردم در شرایط تحریم همواره اثبات کرده است که جایی که صحبت از حفظ بقای حکومت به هر قیمت باشد، ایران و مردم آن، نه تنها اولویت اول آنها نیست بلکه حتی در لیست اولویت های خامنهای هم قرار ندارد.
م. پگاه