شهادت تکان دهنده شاهد قتل عام ۶۷ در زندان گوهردشت کرج
روز دوشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۰ شصتمین روز محاکمه حمید نوری کارگزار جنایتکار حکومت در زندان گوهردشت کرج در سال ۶۷ در دادگاه استکهلم سوئد برگزار شد. در این جلسه امیر هوشنگ اطیابی عضو سابق حزب توده که از سال ۶۲ تا ۶۷ را در زندان گذارنده بود به ادای شهادت پرداخت.
او برای دادگاه از تقویمی گفت که در آن روزهای سخت قتل عام در آن وقایع هولناک را ثبت می کرد. او برای دادگاه توضیح داد که چگونه از جریان قتل عام در جریان مورس با هواداران مجاهدین خلق مطلع شد و توضیح داد که چگونه در ۱۲ شب متوالی شاهد تردد کامیونهای حامل اجساد اعدام شدگان بود که پاسداران پیکراعدام شدگان را در آن می ریختند و انباشته می کردند.
شاهد دادگاه حمید نوری صدای هیأت مرگ را شنید
آقای اطیابی برای دادگاه حمید نوری توضیح داد که چگونه صدای اعضای هیأت مرگ را میشنیده است که در مورد اینکه چگونه مصداق اجرایی فرمان قتل عام خمینی را پیدا کنند و اینکه چگونه اجرای این فرمان یعنی قتل عام زندانیان را از چشم زندانیان مخفی نگه دارند، صحبت می کردند.
این زندانی سیاسی سابق همچنین فهرستی از اسامی ۸۶ نفر از زندانیان مارکسیست را تهیه کرده بود که در زندان گوهردشت اعدام شده بودند و او آنها را مستقیم و غیرمستقیم میشناخته است.
این درحالی است که دادستان تنها اسامی ۲۶ زندانی سیاسی مارکسیست اعدام شده را در اختیار داشت. دادستانی همچنین یک لیست ۱۱۰ نفره از زندانیان سیاسی اعدام شده مجاهد خلق در اختیاردارد، در حالی که تعداد اعدام شدگان به هزاران نفر می رسد.
امیرهوشنگ اطیابی کیست؟
امیر هوشنگ اطیابی برای دادگاه توضیح داد که به دلیل اینکه آگاهی داشت که از ۳۰ خرداد ۶۰ اعدامها و شکنجه های در همه زندان های ایران جریان دارد، با اینکه هرگز دست به خشونت نزده بود، مجبور شد که زندگی مخفی پیشه کند. او سرانجام در سال ۶۲ دستگیر شد و مدتها در زیر زمین بند ۲۰۹ تحت شکنجه با کابل قرار داشت. او شرح مختصری از اعدام های هولناکی را شرح داد که در این مدت شاهد آن بود.
او میگوید یکسال و نیم پس از بازداشت حکمش را دریافت کرده است که در آن به ۱۰ سال زندان محکوم شد. او گفت هیچ برگهای مبنی بر محکومیتش دریافت نکرده و فقط در دادیاری به او این حکم ابلاغ شد.
زندانی سیاسی امیرهوشنگ اطیابی از اوایل سال ۶۵ به زندان گوهردشت کرج منتقل و تا بهمن ۶۷ در این زندان محبوس بود. او قبل از انتقال به زندان گوهردشت در زندان اوین و قزلحصار محبوس بود.
روزهای قتل عام در زندان گوهردشت
امیر هوشنگ اطیابی برای دادگاه حمید نوری توضیح داد که چگونه بعد از تفکیک زندانیان در سال ۶۷ او هر شب صدا شکنجه شدگان زن را از بندها می شنیده است. او همچنین شهادت داد که چگونه شاهد سقوط یک زندانی از بند بالا و پرتاب شدن به کف راهروی زندان بوده و چگونه ناصریان یعنی قاضی مقیسه بالای سر زندانی درحال مرگ حاضر شده و به او فحاشی می کرد.
امیر هوشنگ اطیابی سپس برای دادگاه از آغاز قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ گفت و مشاهداتش در این مورد را کامل شرح داد. او به دادگاه گفت که چگونه از کرکره پنجره حمام بند ۱۲ شب متوالی شاهد بار زدن پیکر زندانیان اعدام شده توسط پاسداران بود. او گفت که از روی صدای پرتاب جسدهای زندانیان به داخل کامیون هر شب شمارش می کرد که چند پیکر را به داخل کامیون می اندازند. هر کامیون بین ۵۲ تا ۵۴ جسد در آن جا می گرفت. او برای دادگاه توضیح داد که پاسداران در تاریکی شب آن قدر جسد در کامیون جا می دادند که از بالای کامیون تمام قد دیده می شدند.
حمید نوری جنایتکاری که راه فراری ندارد
این زندانی سیاسی توضیح داد که نام حمید عباسی را از زندانیانی که به خاطر زیر پا گذاشتن قانون ممنوعیت ورزش جمعی مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند، شنیده بود.
امیرهوشنگ اطیابی در ابتدا بر روی ماکت شبیهسازی شده زندان گوهردشت که توسط مجاهدین خلق تقدیم این دادگاه شده بود، محل حبس خود در دوره اعدامها را در طبقه اول نشان داد.
او توضیح داد که بند آنها اولین بند چپ ها بود که نزد متصدی اعدامها رفتند. بازماندگان اعدامهای سال ۱۳۶۷ به این هیات، «هیات مرگ» میگفتند.
او برای دادگاه شرح داد که پس از قطع ارتباط زندان با بیرون اولین چیزی که متوجه شدند، صدای شیون و زاری از بند بالایی بود. او گفت این صداها مربوط به بند زنان بود و در محوطه زندان میپیچید. او گفت زندانی زنی که«شیون و زاری می کرد بچه اش را می خواست».
امیرهوشنگ در پاسخ به سوال دادستان گفت: از روز ۸ مرداد ماه ۶۷ صداهای عجیبی در محوطه میشنیدند. مثل اینکه چیزی پرت کنند در یک محوطه فلزی. او بعد از چند شب شروع کرده است به شماردن این صداها.
کامیون هایی که شبانه برای بردن اجساد می آمدند
او در مورد مشخصات کامیون حامل اجساد زندانیان گفت: آنچه که دیده است کامیون یخچال داری بود که رنگ سبز روشن (پستهای) داشت. این کامیون به پشت به حسینیه چسبیده بود. ما جلوی کامیون و بخشی از یخچال را میدیدیم اما نمیتوانستیم ببینیم چه چیزی دارند بار میزنند.
امیرهوشنگ اطیابی به دادگاه گفت که «وحشتناکترین صحنهای» که دیده است این بود که «دو سه پاسدار رفته بودند روی کامیونی که بالایش باز بود. معلوم بود بار کامیون پر شده. وقتی که اینها روی کامیون راه میرفتند میشد تمام قد این پاسدارها را دید».
امیرهوشنگ گفت؛ «بعد دیدم اینها دارند یک چیزهایی را جابه جا میکنند. بار کامیون را. یکباره دیدم این دست و پاست. ما این دست و پاهایی که پاسدارها برای جابه جایی بلند میکردند را میدیدیم».
پاسداران بر فراز کامیونهای حامل اجساد اعدام شدگان
هوشنگ اطیابی همچنین شهادت داد که؛ یک عده پاسدار دم غروب میآمدند و چیزهایی را کنار دیوار حسینیه آتش میزدند. با هم شوخی می کردند و صدای قهقهه میآمد. تمام پاسدارهایی که در بند دیده بودیم آنجا رفت و آمد داشتند.
او میگوید نمیفهمیدند چه چیزی را آتش می زدند، شاید «چشم بند و پارچه» بود. او میگوید به طور متعدد این صحنه آتش زدن دیده است.
محاکمه حمید نوری ادامه دارد و هر روز صحنه جدیدی از جنایت های خمینی در سال ۶۷ افشا می شود. حمید نوری متهم است که شخصا در کشتار هزاران زندانی سیاسی در سال ۶۷ در زندان گوهردشت مشارکت داشت. حمید نوری تاکنون در شصت جلسه محاکمه حاضر شده و دهها زندانی سیاسی سابق و شاهد قتل عام علیه او شهادت دادهاند.