سینه چاکی برای رضا شاه یا دخیل بستن به نعلین خمینی؟
ابراهیم رییسی، رییس جمهور تحمیلی خامنه ای روز جمعه ۲۷ اردیبشهت طی اظهاراتی خطاب به بسیجیها و دانشجوهای بسیجی گفت: «باید در جهاد تبیین روشنگری بشه. معلوم بشه انقلاب اسلامی چه ثمراتی داشت. معلوم بشه رژیم پهلوی که امروز برخی دنبال تطهیر کردن اونها هستند برخی دنبال تطهیر کردن رژیمی هستند که بهقدری جنایت و خیانت به این ملت و این کشور کرده که رویشان سیاه باد امروز دارند برخی اونها را تطهیر میکنند…»
چه کسی از تطهیر رژیم شاه سود میبرد؟
اگرچه جنایات دورات حکومت پهلوی هم فراموش شدنی نیست ولی رییسی درحالی از جنایت و خیانت دوران پهلوی حرف میزند که گویی فرشتهای پاک سرشت درحال سخن گفتن در باره دیوان است! برای ابراهیم رییسی و خامنه ای و حاکمیت ولایت فقیه گریزی از پاسخگویی و تعقیب در دادگاه عدالت نخواهد بود.
اما آن چه که حرفهای رییسی را قابل توجه کرده آن بود که وی گفت: برخی دنبال تطهیر کردن رژیم پهلوی هستند!
سوال نخست این است که چه کسی دنبال تطهیر کردن رژیم پهلوی هست؟
اگر رییسی آنها را میشناسد و بدنبال نفی آنهاست چرا نامی از «برخیها» نمی برد؟
اساسا چه کسی در تطهیر رژیم پهلوی منفعت دارد؟
پاسخ به این سوالات چندان دشوار نیست. بخصوص که در سایه وجود فضای مجازی و رسانههای اجتماعی، دستیابی به اطلاعات و اسناد سرعتی شگرف یافته است.
مردم الجزایر در شمال آفریقا ضرب المثل بسیار عمیق و پر مغزی دارند. این ضرب المثل که گفتگویی است بین پدری با فرزندش که با زبانی ساده گرفتاریها و تنگناهای فرصتطلبان و دروغگویان را برملا می سازد:
پسر میگوید: پدرجان! چه میشود ما نیز بیاییم خلعت شریفان به تن کنیم، و «شریف» شویم؟!
پدر میگوید: پسرم! به خود بستن عنوان شریف، کار مشکلی نیست. اما باید کمی صبر کرد تا آنها که ما را میشناسند، سر بر زمین بگذارند!
به سیاق همین ضربالمثل الجزایری، بعید است خاندان پهلوی و طیفی که عنوان سلطنت طلب را یدک میکشند، ندانند که تا نسلی که حاکمیت شاه را تجربه کرده است زنده است، تطهیر دوران سلطنت مثل آب در هاون کوبیدن است. چون هنوز آثار شکنجه ساواکیهای شاه بر بدن مبارزان زمان شاه باقی است و هنوز صدای رگبار مسلسل گزمههای شاه که در تپههای اوین سینه مبارزان و مجاهدان را نشانهگیری کرده بودند، بگوش میرسد. پس بعید است که کفن دزد پارسال آن قدر جسارت کند که سر از گودال خود در آورده باشد و ادعای سهم دوباره از کفن کند. پس داستان چیست؟
اگر داستان فقط تطهیر دوران شاه نیست، پس چه هست؟
بیشتر بخوانید
نگاهی به جبهه بندی سیاسی کنونی ایران
- با شروع سال جدید ۱۴۰۱ مقاومت ایران وارد مرحله جدیدی از مبارزه خود شد. کانونهای شورشی هوادار مجاهدین خلق ایران حداقل در ۴ رشته عملیات بسیار گسترده سایتها و سرورهای رادیو و تلویزیون، وزارت ارشاد، سازمان زندانهای وابسته به قضاییه و سرانجام شهرداریها تهران را به تسخیر خود در آوردند و ضربات جانکاهی بر حاکمیت ولایت فقیه وارد کردند. این عملیات گسترده بالطبع بیش از گذشته مقاومت و اثرگذاری آن را به میان تودههای مردم برد.
- مقاومت ایران در سال جدید و از اواخر سال گذشته فعالیتهای بینالمللی خود را گسترش داده، سفر ارشدترین مقامات سیاسی سابق آمریکا به پایگاه اصلی اپوزیسیون در آلبانی و شرکت مقامات تاثیرگذار آمریکایی و اروپایی در میتینگهای مقاومت ایران، برگزاری دو دادگاه بینالمللی علیه عوامل حکومت یعنی دادگاه حمید نوری در سوئد و اسدالله اسدی در بلژیک، توجه بیسابقه ملل متحد به کشتار سال ۶۷ و… همه بیانگر شرایط جدید بینالمللی برای مقاومت و مردم ایران بوده است.
- استمرار قیامها و جنبشهای مردمی و پیوند یافتن این جنبشها با فعالیتهای کانونهای شورشی، تبدیل اعتراضات مردمی به قیام و همسویی جامعه به طور عام با شعار سرنگونی بیانگر تاثیر شگرف استراتژی مقاومت ایران بوده است و سرنگونی را بیش از همیشه در دسترس قرار داد.
خامنه ای چه خطی در پیش گرفت؟
حکومت به مفهوم عام آن و باند غالب بعد از تصفیه جناح رقیب و کوچکتر شدن قاعده اجتماعی آن اکنون در یک بن بست فراگیر سیاسی و اقتصادی گرفتار آمده است. استمرار وضعیت کنونی بلاشک به سقوط حکومت منجر خواهد شد. جامعه خیلی زود از حالت انتظار خارج خواهد شد و قانونمند جنبش رادیکال خواهد شد.
علم کردن شعار «رضا شاه روحت شاد» در مقابل شعار «سرنگونی» یک ابتکار نومیدانه از طرف حکومت برای نجات خویش است. این شعار اگر چه ممکن است برخی حمایتهای استعماری و بورژوازی وابسته را هم پشت سر خود داشته باشد اما بلاشک یک کلاغ رنگ شده در خم وزارت اطلاعات خامنه ای است. هدف این شعار نه تطهیر شاه و سلطنت بلکه در خدمت بقای شیخ است. این شعار وقتی در دوران قبل از سرنگونی علم میشود، این معنی را میرساند که آلترناتیوی وجود ندارد. یا شیخ است و یا شاه پس بهتر است تلاش بیهوده نکنید و به شیخ راضی باشید.
بنابر این گلکردن یک باره این شعار در آسمان سیاسی ایران دو هدف را دنبال میکند:
الف: آلترناتیوی دیگر وجود ندارد. تاریخ ایران یا شاه میشناسد و یا شیخ. پس به بقای شیخ و استبداد دینی رضایت بدهید!
ب. تزریق نومیدی به مردم کف خیابان و ایجاد انحراف در جنبش سرنگونی طلبانه.
چه باید کرد؟
مقاومت و مردم ایران در مقابل این توطئه مشترک فاشیزم حاکم بر ایران و استعمار هوشیارند. تاریکخانهی اشباح این بار به جای حاجی خاتمی و روباه بنفش! یک جوجه تیغی نارس را به عنوان «شازده» رنگ زده تا جنبش سرنگونی را به انحراف بکشاند.
اما این جوجه تیغی نارس آن قدر مردنی است که نیاز به گرفتن بینیاش برای خفه شدن نیست. همان طور که رییسی جلاد ۶۷ با همه ید و بیضایش قبل از یک سالگی جوانمرگ شد! این «مرغ نیم بسمل» نیز با رادیکالیزم قیام مردم و کانونهای شورشی جارو خواهد شد.