درست یک هفته پیش بود که مردم و جوانان در بسیاری از شهرها برای برگزاری مراسم چهلم شهیدان روانه آرامستان شهدا شدند. از جمله در کلان شهر کرج جمعیت انبوهی به سمت بهشت سکینه این شهر رفتند تا با حضور بر مزار شهید قیام حدیث نجفی، یادش را گرامی بدارند.
اما گزمههای خامنهای جلوی جمعیت رو بستند و روی مردم آتش باز کردند. با شلیک نیروهای امنیتی عدهای از جوانان با شلیک مستقیم گلولههای جنگی این مزدوران کشته و زخمی شدند. یکی از این شهیدان، جوان کرجی نیما نوری بود.
جوانی که در یک ویدئو شاد و سرشار می رقصد، نیما نوریست. ۱۸ساله و اهل کرج، سرزنده و مبارز و عاشق ماشین و رانندگی.
درهمین زمینه
گرامیداشت یاد شهیدان در شهرهای مختلف با فریاد مرگ بر خامنه ای
کرج در چهلم شهیدان قیام
روز ۱۲آبان که سیل جمعیت برای بزرگداشت چهلم شهید قیام حدیث نجفی در میان خون و آتش و گلوله عازم بهشت سکینه کرج بود، نیمای جوان هم با جمعیت همراه شد. مزدوران خامنهای که با سیل جمعیت خشمگین با شعارهای« امسال سال خونه سیدعلی سرنگونه» مواجه شدند، به روی مردم آتش باز کردند. حداقل دو نفر در این تیراندازی های مستقیم به روی مردم، جان باختند. سرکوبگران با بیرحمی دو گلوله بر سینه و پای نیما که در گوشه خیابانی گیر افتاده بود شلیک کردند.
یک شاهد عینی در مورد نحوه شهادت نیما نوری می گوید: « در رابطه با پسری که چهلم حدیث [نجفی]، جلوی بیبی سکینه کرج کشته شد به نام نیما نوری. این جوان به خاطر جلوگیری از تیراندازی لباس شخصیای که به مردم شلیک میکرد، با اون درگیر شد و اسلحهاش را گرفت. که در همین موقع از پشت پا مورد هدف گلوله قرار گرفت. و بعد مامورها مانع رسیدگی فوری به او شدند و مردمی که قصد کمک داشتن را مورد حمله قرار دادند. نیما چندان رسانهای نشد و با مهران [شکاری] که همان روز در خرمدشت شهید شد، اشتباه گرفته شد»
مردم پیکر زخمی نیما را ابتدا به درمانگاه وصال کرج منتقل کردند. اما آنجا گفته شد که خونریزی نیما زیاد است و کاری از دست آنها ساخته نیست. پیکر نیما به بیمارستان مدنی منتقل شد و بعد به دروغ به خانوادهاش گفتند که فقط یک تیر به پای او اصابت کردهاست. اما ساعت ۱۲آنشب که خبر جان باختن نیما را به خانوادهاش دادند، مشخص شد که مزدوران حکومتی او را هم از ناحیه پا و هم از ناحیه سینه مورد هدف قرار دادهاند.
نیمای جوان قبل از شهادتش در اینستاگرامش نوشته بود: « من هستم. به عنوان یه جوون حاضرم جونمو تو این راه بزارم.»
و او بی ترس و بیم به میدان نبرد با دیکتاتور شتافت و جانش را در این راه گذاشت و جاودانه شد. بی تردید راهی که نیما حاضر شد در آن قدم بگذارد با هزاران جوان دلیر دیگر ادامه خواهد داشت.