شیرین دالوند به همراه ۹ زن بهایی اعدام شد
یکی از همبندیهای شیرین دالوند گفتگوی او با حاکم شرع را اینگونه شرح داد: «حاکم شرع پرسید: آیا تا لحظه اعدام هم به عقیده خود پایبند است؟
شیرین با شجاعت پاسخ داد: امیدوارم لطف الهی به من کمک کند تا آخرین لحظه عمرم در اعتقادم ثابت قدم باشم.
ننه به سختی وثیقه برای نوهاش جور کرد. خوشحال بود که شیرین عزیزش ساعتی دیگر آزاد خواهد شد.
روحی دوست صمیمی شیرین دیروز با وثیقه آزاد شده بود.
ننه چون نتوانسته بود به موقع برای شیرینش وثیقه آماده کند، کارش به امروز کشیده بود. وقتی وثیقه را تحویل داد، متصدی اجرای احکام گفت: هیچ بهایی با وثیقه آزاد نمی شه.
ننه گفت: چند تا که دیروز با وثیقه آزاد شدند. نوه منم با اونا بوده! مرد ریشو با خشم گفت: اونا هم باید برگردند!
دل تو دل ننه نبود. تازه داشت به این فکر میکرد که چه غذایی برای شیریناش آماده کنه.
«ننه» مادر بزرگ شیرین دالوند، دختر ۲۶ ساله شیرازی بود که در ۲۸ خرداد ۱۳۶۲ به اتهام بهایی بودن و باور دینی متفاوت با خمینی به همراه ۹ زن دیگر اعدام شد.
شیرین دالوند متولد ۱۳۳۵ و اهل شیراز بود. در رشته جامعه شناسی درس میخواند و دانشجوی ممتاز دانشگاه شیراز بود.
شیرین وقایع بعد از روی کار آمدن خمینی را میدید و سرکوب بهاییان را از نزدیک تجربه کرده بود.
برغم اینکه خانوادهاش ایران را ترک کردند، او به همراه مادر بزرگش در شیراز ماند.
پس از رفتن پدرش، شیرین امورات کاری او را در شیراز دنبال کرد. او همچنین وقت زیادی را برای دیدار و دلجویی از خانوادههای زندانیان و اعدامشدگان بهایی صرف میکرد و تا حد توانش، به رفع مشکلات آوارگان بهایی از روستاها میپرداخت.
شیرین دالوند چگونه دستگیر شد؟
غروب ۸ آذرماه ۱۳۶۱ شیرین (که نام اصلی اش شهین بود) و دوست صمیمیاش روحیه جهانپور پس از ملاقات با یک خانواده زندانی راهی خانه روحی شدند.
شب ماموران به خانه آنها میریزند و خود را سربازان امام زمان مینامند و پس از بازرسی وحشیانه آنها را با خود میبرند.
در آن شب، چهل شهروند بهایی در یورش ماموران سپاه پاسداران به منازلشان در سطح شیراز دستگیر شدند. ماموران برای دستگیری شیرین دالوند به منزل مادربزرگ او هم میروند و پس از تفتیش و ضبط کتابهای مربوط به آیین بهایی، آنجا را ترک میکنند.
بعد از دستگیری، بازجوها و پاسداران با اذیت و آزار زنان بهایی تلاش کردند پروژه تواب سازی را به پیش ببرند اما تیرشان به سنگ خورد.
شیرین دختری آرام، مودب و کمرو بود. او هیچ زمان اظهار شجاعت یا قوی بودن نکرده بود.
اما هیچ کدام از این خصوصیاتهای شخصیتی او موجب نشد تا از اعتقادات دینی خود در برابر خشونت و تهدید بازجویان برگردد.
جلسه دادگاه شیرین دالوند
دادگاه شیرین دالوند مانند بقیه زندانیان عقیدتی وسیاسی، محاکمهای چند دقیقهای، غیرعلنی و بدون حضور وکیل برگزار شد. بهاییان در طول دوره بازداشت از داشتن حق وکیل محروم بودند. قضایی، حاکم شرع شیراز در پایان هر جلسه محاکمه به فرد بهایی اعلام میکرد: «اسلام یا اعدام!»
تنها بازمانده سالن مرگ؛ گواهی تکان دهنده از قتل عام ۶۷+ کلیپ
صدور حکم اعدام ۲۲ بهایی زندان عادلآباد
۲۳ بهمن ۶۱ خبر کوتاهی مبنی بر صدور حکم اعدام ۲۲ بهایی در روزنامه محلی خبر جنوب منتشر شد.
رییس دادگاه شیراز با لحنی تهدید آمیز به بهاییان تذکر داد که: «تا دیر نشده به دامن اسلام عزیز بیایند و الا روزی نه چندان دور خواهد رسید که ملت اسلام با بهاییان به تکلیف شرعی خود عمل خواهد نمود و بهاییان بدانند که از منافقین نیرومندتر نبوده و امت حزبالله در ریشهکنی آنان عاجز نخواهند بود!»
خبر صدور حکم اعدام که به داخل زندان رسید. هیچکس گمان نمیکرد یکی از محکومین، شیرین دالوند است. زندانیان با خودشان فهرستی از کسانی که احتمال اعدامشان وجود دارد، درست میکردند اما نام شیرین در هیچکدام از این فهرستها دیده نمیشد.
سید ضیاء میرعمادی، دادستان فارس در آخرین تیر ترکش پروژه توابسازی که راه انداخته بود به بهاییان زندانی اعلام کرد چهار مرتبه به آنها فرصت میدهد تا توبه کنند؛ در غیر اینصورت اعدام خواهند شد. این اقدام او هم هیچ ثمری بر مقاومت زندانیان بهایی نداشت و هیچکدام از جمله شیرین از اعتقادات خودشان برنگشتند.
جلاد ۶۷ در دو اپیزود؛ از اعدام حبیب و فروزان تا تبریک به یک قهرمان
لحظه خداحافظی با شیرین دالوند
در ۲۶ اسفند۶۲ شش نفر از بهاییان بند مردان اعدام شدند.
ساعت ۵ بعد از ظهر روز شنبه ۲۸ خرداد ۶۲ ده زن بهایی بدون آن که بدانند، آخرین دیدار خود را با خانوادههایشان انجام دادند.
آنان در این ملاقات از اعدام مردان مطلع شدند. وقتی زندانیان در حال برگشت به بند بودند، رئیس زندان شیرین و ۹ زندانی بهایی دیگر را جدا و به سالنی هدایت کرد.
یکی از همبندیهای شیرین لحظات آخر را چنین شرح داد: «من کنار تراب پور ایستاده بودم، لیستی در دست او بود. در لیست نام آقایان اعدام شده، را خط کشیده بودند. من بهت زده ایستاده بودم و روی لیست نگاه میکردم. ترابپور اسم یکیک خانم ها را صدا میکرد و او با لبخند پاسخ میداد و آقای ترابپور دستور میداد که به اطاق مقابل برود.
من با چشم خود همه را از روی کاغذ تا داخل اطاق دنبال میکردم. وقتی لیست تمام شد فقط ما باقیمانده بودیم.
رییس زندان به یكی از مأموران دستور داد که ما را به بند باز گرداند. برای آخرین بار به طرف اتاق نگاه کردم فقط شیرین را دیدم که به میز تكیه داده و با سایرین صحبت میکرد، وقتی چشمش به من افتاد با علامت سر خداحافظی کردم و او برایم دست تكان داد.»
شهین (شیرین) دالوند در هنگام اعدام ۲۶ سال از عمرش گذشته بود. پاسداران اجساد این زنان را بدون اطلاع خانواده و مراسم مذهبی دفن کردند. با استناد به گزارش مرکز اسناد حقوق بشر ایران از قول یک شاهد، این ده زن بهایی یک به یک به دار آویخته شدند.
اقتباس از؛ ایران وایر