این روزها به مناسبت عملیات کبیر فروغ جاویدان و قتلعام سال ۶۷، سریالی از سرکردگان سابق جنگ ضدمیهنی و عاملین قتلعام۶۷ که الان هم در بالاترین پستهای نظامی و به اصطلاح قضایی کشور قرار دارند؛ به فرموده به صحنه آمدند و از طریق مصاحبه با رسانههای رژیم تلاش کردند با وارونهگویی نیروهای وارفته و بریده خود را کمی امیدواری بدهند!
اما از آنجاییکه وضعیت محتضر رژیم خرابتر از این حرفاست؛ بلافاصله بعد از خالیبندهای معمول ناخواسته وحشت خود را از تنها نیروی جنگندة ضدرژیم یعنی مجاهدین بروز دادند. مخرج مشترک همه حرفهای مصاحبه کنندگان را میتوان در دو جمله خلاصه کرد:
اول اینکه «هر بلایی در این ۴۰ سال به سر نظام آمده کار مجاهدین بوده»!! که البته این حرف ِکاملا درستی است! و دوم اینکه «جنگ ما مجاهدین تمام نشده»! که این هم کاملا درست است.
واقعیت این است که از نخستین روزی که خمینی قدرت سیاسی را در ایران غصب نمود؛ بخصوص از سی خرداد ۱۳۶۰ تا به امروز این جنگ به رغم فرازونشیبهایش حتی یک روز هم تعطیل نشده و از قضا همة جنگهای دیگری که خمینی براه انداخت، از جمله جنگ ضدمیهنی با عراق، برای تحتالشعاع قرار دادن همین «جنگاصلی» یعنی جنگ مردم و مقاومت ایران از یک طرف و رژیم ولایتفقیه و حامیان بینالمللیش از طرف دیگر بوده است.
خامنهای بارها و بارها گفته است که اگر در سوریه نجنگیم باید در همدان و تهران بجنگنیم. این بوضوح اعتراف به این حقیقت است که دشمن اصلی نظام ولایت فقیه نه در خارج کشور که در داخل ایران، مردم و مقاومت ایران است و بس. کمااینکه خمینی هم در ۴ تیرماه ۱۳۵۹ گفت دشمن نه آمریکا، نه شوروی و نه در کردستان بلکه در همین تهران است، که اشارهاش به مجاهدین بود.
البته برکسی پوشیده نیست که این حرفها نه جدیداست و نه سردمداران سپاه و نظام یکشبه به این نتیجه رسیدند که جنگ با «مجاهدین تمام نشده» و یا اینکه تازه یادشان افتاده باشد که «همه این بلاها را مجاهدین به سرشان آوردهاند»! خیر…! آنها کاملا به این حقیقت اشراف داشتند، زیرا خود از دستاندرکاران سرکوب مجاهدین بودند.
بنابراین سئوالی که پیش میاید این است که چرا رژیم این روزها پساز ۳۱ سال بقول رسانههایش
دست به افشای «ناگفتههای» آن دوران میزند؟ واقعیت چیست؟ واقعیت در حرفهای سردمداران رژیم بسیار گویا و هویداست
مروری بر اعترافات سرکردگان سپاه و کارگزاران حکومتی
علی ربیعی: این روزها بسیار به مرصاد شباهت دارد و پشت تخریب چهرههای نظام، سازمان [مجاهدین] حضور دارد. امروز هم ما در تنگه زبرجد!! [چارزبر] هستیم …
پاسدار ناصح: تمام چیزهایی که توی دنیا اتفاق میافتد بر علیه ما، ما باید بدانیم که یک گوشهای از لابی گری اینهاست! هزینهای است که اینها کردند و اطلاعاتی است که اینها دادند، در ارتباط با بحث موشکی … در ارتباط با بحث فرضا حقوقبشر … یعنی از همه اهرمها بر علیه ما دارند استفاده میکنند …
مصطفی پورمحمدی عضو هیئت مرگ قتلعام ۱۳۶۷
هیچ تخریبی در این ۴۰ سال اتفاق نیفتاده مگر آن که پای اصلی آن [مجاهدین] بوده است… ما بهخاطر [مجاهدین] … تلفات دادیم، شکست خوردیم »
محمود شاعری: «[مجاهدین] هنوز هم برای جمهوری اسلامی یک خطر بالقوه و بالفعل هستند و حرکت آنها زنده است. مثلا پایه اطلاعاتی تمام تحریمهای ما [مجاهدین] بودند…[مجاهدین] اطلاعات نابی را در اختیار آنها قرار میدهند…[مجاهدین] هنوز هم فعالترین و قویترین گروه معارض نظام هستند… استمرار فعالیت [مجاهدین] انجام کار ریشهای، حساب شده و با تفکر از سوی آنهاست.»
سید محمدجواد هاشمینژاد: «[مجاهدین] یک گروهک تمام شده نیست … ما در این فضا باید هوشمندانه عمل کنیم…. ولی شناخت آن [مجاهدی] سخت است که اسلحه به دست ندارد.»
محمود شاعری: «… آنها هنوز هم با انگیزه و ساماندهی مناسب در مقابل انقلاب اسلامی کار میکند …»
پاسدار ناصح: «… فکر نکنیم که اگر اقدامی انجام نمیدهند؛ فعلاً کار نظامی نمیکنند، یعنی کاری انجام نشده! …»
پاسدار جلالی: «بهنظر من جنگ جدید با [مجاهدین] در فضای مجازی سختتر از عملیات مرصاد است».
پاسدار ناصح: «روی جوانهای ما اثر میگذارند، عامل میگیرند، فعالیت میکنند…از این عوامل نارضایتیِ مردم اینها عضوگیری میکنند … و فعالیت میکنند.»
مصطفی پورمحمدی : «به دلیل فضای روانی … ما بدهکار شدهایم؟ ما باید پاسخ بدهیم»؟
محمود شاعری: «دومین موضوع خطر نفوذ [مجاهدین] درون نظام است»!!
محمدعلی جعفری سرکرده بریده سپاه پاسداران: «یک عده میگویند مجاهدین میخواستند با رژیم بجنگند با مردم کاری نداشتند»!
بله…! این سریال وحشت تنها نوک کوه یخ و جزء بسیار کوچکی از بازتاب حقیقت جامعه جوشان ایران در پیوند با گسترش فعالیت کانونهای شورشی در سراسر میهن و رونمایی از اشرف۳ بعنوان کانون مقاومت جهانی علیه رژیم آخوندی است. بازتابی که در اثر تغییر تعادلقوای سیاسی علیه رژیم و بسود مجاهدین در درون نظام و مشخصا نیروهای سرکوب و حفاظت کنندة اصلی این نظام به این شکل بیرون میزند. حقیقتی که تحتعنوان «خطر نفوذ مجاهدین در درون نظام» از آن یاد شده است. البته چنانچه از فحوای کلام همة سرکردگان سپاه استنباط میشود، پر واضح است که نفوذ مورد بحث مقدمتا نه نفوذ امنیتی، بلکه «نفوذ کلام و منطق» است! زمزمههایی در بین عوامل اصلی سرکوب گسترش یافته و پاسدار جعفری در این کد آنرا بالغ کرده است: «یک عده میگویند مجاهدین میخواستند با رژیم بجنگند با مردم کاری نداشتند»!
زمزمههایی که نه فقط در جامعه، بلکه دقیقا در درون نظام گسترش پیدا کرده و بیانگر این حقیقت است که ۴۰ سال شیطان سازی علیه مجاهدین شکست خورده و حتی در درون نظام هم خریداری ندارد، اعتراف به شکست در جنگ منطق و آگاهی با دروغ و ریاکاری. این همان حقیقتی است که پس از ۴۰ سال الان دامن خودشان را گرفته و در درون خود نظام شروع به گسترش کرده است.
درهمین زمینه:
علی رازینی: اعدام فوری مجاهدین در محل، ثمره فرمان خمینی
عفو بینالملل: سخنان شوکه کننده پورمحمدی گویای مصونیت عاملان اعدامهای ۶۷ است