فروپاشی یک حکومت یعنی چه؟
فروپاشی یک حکومت به معنای عدم توانایی و از بین رفتن یا توقف ساختار و نهادهای اجرایی یک نظام حاکم بر یک کشور است. در چنین شرایطی، حکومت مورد نظر قادر به اداره و کنترل کشور و نظام سیاسی و اجتماعی نیست. به عبارتی در چنین شرایطی حکومت توان خود را برای اداره حکومت از دست میدهد و بر اثر یک عامل داخلی یا خارجی تغییر میکند. مانند فروپاشی اتحاد شوروی: در دهه ۱۹۹۰، که مهمترین نمونه کلاسیک برای فروپاشی یک حکومت میباشد.
موضع این نظریه در مورد رژیم حاکم بر ایران چیست؟
یکم. واژه «فروپاشی» مستمرا توسط شاه پرستان و بچه شاه به عنوان مشی و استراتژی آنها برای گذار از حکومت مطرح میشود.
دوم. منظورشان از فروپاشی نظام این است که این نظام به دلیل بحرانهایی که دارد از درون دچار فرسایش شده و در نهایت با یک عامل درونی (سپاه) یا عامل بیرونی (قدرتهای خارجی) دچار فروپاشی میشود.
سوم. در این فرضیه عنصر تعیین کننده؛ وضعیت درونی رژیم است و پیامی که به صراحت به مردم و شورشگران میدهند؛ این است که در خانههایتان بنشینید و نیازی به نبرد و هزینه و قیام و اعتراض نیست؛ باید این رژیم را تحمل کنید؛ تا خودش بیافتد.
چهارم. در این فرضیه؛ مردم و مقاومت نه تنها هیچ نقشی در سرنگونی ندارند بلکه به عکس ورود آنها به صحنه رزم و قیام به عنوان بازدارنده و به تأخیر انداختن سرنگونی تلقی میشود و مهمتر این که آنها را عامل «خشونت» نیز میدانند. به همین علت با تمام قوا برای دفع نیروهای انقلابی از صحنه قیام تلاش میکنند.
پنجم. معتقدان به فروپاشی به گذار مسالمت آمیز (بدون قهر و بدون قیام و بدون نقش انقلابی مردم) معتقد هستند. یعنی اینکه تمامی ساختارهای نظام کنونی با سپاه پاسداران و ارتش و ارگانهای دولتیاش حفظ میشود و تنها یک سر با سر دیگر عوض میشود.
ششم. در این نظریه سپاه پاسداران در گذار از فروپاشی نقش کلیدی و تعیین کننده دارد و به همین علت دار و دسته شاه پرستان با تمام قوا از سپاه در اشکال مختلف حمایت میکنند.
نقش سپاه پاسداران در این فرضیه چه میزان است؟
در این فرضیه سپاه پاسداران نقش تعیین کننده و اصلی را دارد:
یکم. این دار و دسته به صراحت میگویند که برای هر انقلاب یا سرنگونی نظامی نیاز به قدرت نظامی هست و این قدرت برای مقابله با «خامنهای» اسمش سپاه پاسداران است!
دوم. باند شاه پرستان میگویند در فردای سرنگونی این نظام، ما یک دوران «هرج و مرج» و اغتشاش در پیش خواهیم داشت و نیروهای انقلابی مانند مجاهدین و ملیتها درمقابلمان سبز خواهند شد و ما باید یک نیروی قابل نظامی، یعنی مشت آهنین برای سرکوب آنها داشته باشیم و این نیرو کسی جز وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران همین نظام نیست. به همین علت از دژخیم ثابتی سرکرده ساواک به عنوان «دشمن تروریستها در فردای سرنگونی» نام میبرند
سوم. به همین علت باند شاه پرستان در دفاع از سپاه تقریبا هیچ مرزی را باقی نگذاشته و لیست گذاری سپاه را غلط و ضد ملی و ضد ایرانی میدانند. مدعی هستند که بجز عناصر خاصی که در جنایت شرکت داشته اند؛ بقیه نیروهای سپاه بخشی از مردم به حساب میآیند.
در همین زمینه
علیرضا اکبری: نماد فروپاشی اطلاعاتی حکومت ایران
چرا نظریه فروپاشی باطل است؟
برای بطلان این نظریه به چند واقعیت اشاره میکنیم!
۱. اگر فروپاشی مانند اتحاد شوروی مطرح است باید آن کسی که در قدرت است مانند گورباچوف پیش قدم شود که چنین گزینه برای خامنهای مطلقا از محالات است.
۲. این فرضیه وقتی به وقوع میپیوندد که شقه در بالای نظام توسط سپاه یا بخشی از نمایندگیهای قدرتمند خامنهای در ارگانهای مختلف و استانها، صورت گرفته و این قدرت را پیدا کنند که خامنهای را به عقب نشینی وادار کنند. این نیز بحث شد که در نظام ولایت فقیه چنین فرضیهای واقعی نیست و تمامی شکافها توسط خامنهای بسته شده است.
۳. یک پای این فرضیه روی دخالت نظامی دولتهای استعماری استوار است؛ که این هم با توجه به خط مماشات و تجارب عراق و افغانستان و …. پوچ و سرابی بیش نیست.
۴. این فرضیه باید توسط سپاه اجرا شود و سپاه نیروی جنایتکاری است که طی 44سال مجری و شریک تمامی جنایات خامنهای بوده است. بدون درهم شکستن کامل سپاه و خلع سلاح آن؛ هیچ تغییری در این نظام صورت نمیگیرد..
۶. اگر قرار است که این نظام خودش خشک شود بیافتد و دچار فروپاشی شود؛ دیگر چه نیازی به بچه شاه و شاه پرستان هست؟
۷. این فرضیه میگوید باید منتظر شد؛ باید نظام را تحمل کرد باید تسلیم این نظام شد. باید شاهد همه جنایات رژیم بود و نباید در برابر یک حکومت تا دندان مسلح و دارای دستگاه سرکوب وحشی کاری کرد! از این رو تردیدی نیست که چنین شگردی تماما در خدمت حفظ نظام و حفظ دستگاه سرکوب و سپاه پاسداران رژیم است و این در حالی است که مردم ایران می دانند که باید این رژیم را سرنگون کرد و سرنگونی این رژیم راهی جز قهر و آتش سازمانیافته ندارد.
۸. در پاسخ به اینکه گفته می شود به سپاه و ارتش و نیروی انتظامی برای دوران گذار از این رژیم نیاز است؛ باید گفت: «سپاه و ارتش و انتظامی و غیرآن ندارد. در مورد ارتش جمهوری آینده هم البته مؤسسان منتخب مردم تصمیم میگیرد. اما اگر نظر ما را بخواهند میگوییم ارتش آزادیبخش ملی ایران با همین زنان و مردان شورشگر که قیمت آزادی را داده و میدهند از کانونهایشورشی گرفته تا پیشمرگان کرد و سلحشوران بلوچ و عرب و ترکمن و دلیران تنگستان و ماهشهر و لر و قشقایی و بختیاری و نوادگان ستارخان و کوچک خان و پسیان و البته پرسنل مردمی ارتش که مانند زمان شاه به مردم میپیوندند»، کافی است.