طبق خبرهای رسیده قرارداد ۲۵ ساله بین ایران و چین به مراحل اجرای خود نزدیک میشود.
شش سال پیش با توجه به منزوی شدن رژیم ایران در جهان غرب، خامنه ای تلاش کرد که با نزدیک شدن به چین خود را از این تنگنا و انزوا بیرون بیاورد. در این راستا او از رئیس جمهور چین دعوت کرد تا از ایران بازدید کند. در طی این دیدار و بعد از مذاکراتی که انجام شد با انتشار بیانیهیی اعلام گردید که قرار است سطح روابط دو کشور به مشارکت راهبردی ارتقاء یابد.
در آن بیانیه با پیشنهاد ایران یک قرارداد ۲۵ ساله بهمنظور برقراری روابط بلندمدت بین طرفین در نظر گرفته شد و دو کشور تمایل و آمادگی خود را برای مذاکره در باره انعقاد سند همکاری این قرارداد بلندمدت اعلام کردند. [قرارداد ۲۵ ساله با چین میتواند برونرفتی برای حکومت ایران باشد؟]
در بهار ۱۳۹۹پس از انجام بررسیهای لازم از طرف چین پیشنویسی ارائه گردید که در آن دولت چین نظر خود را در مورد پیشنویس پیشنهادی ایران مشخص کرده بود. بعد از دریافت این پیش نویس وزارت امور خارجه ایران ضمن بررسی پیش نویس قرارداد ۲۵ ساله چین، در تاریخ ۳ تیر ۱۳۹۹، از طرف حسن روحانی مجوز رسمی آغاز مذاکرات و امضای این قرارداد بلندمدت به وزارت امور خارجه داده شد.
در مهر سال گذشته نیز در جریان سفر مجدد ظریف به چین، رژیم ایران نظرات اصلاحی خود در مورد سند قرارداد ۲۵ ساله به اطلاع دولت پکن رساند. دولت چین هم در اسفند ۱۳۹۹، نظرات خود را در مورد سند مذکور به اطلاع وزارت امور خارجه ایران برگرداند. و در نهایت در تاریخ ۷ فروردین ۱۴۰۰ وزرای خارجه دو کشور سند این قرارداد را که به عنوان طرح جامع همکاریهای ایران و چین امضا کردند. و اکنون بعد از گذشت تقریبا یکسال با روی کار آمدن رئیسی این طرح به مراحل اجرایی خود نزدیک شده است.
ابعاد خائنانه قرارداد ۲۵ ساله با چین!
این قرارداد ابعاد مختلف سیاسی، راهبردی، اقتصادی و فرهنگی بین دو کشور را برای مدت ۲۵ سال در بر میگیرد و در واقع مانند قرارداد دارسی که به مدت ۶۰ سال امتیاز نفت ایران را به انگلیس واگذار کرد این قرارداد هم در حوزههای مختلف تجاری، اقتصادی و بازرگانی از جمله در حوزههای نفت، صنعت و معدن و حوزههای مرتبط با انرژی امتیازات زیادی را به چین میدهد.
اگر چه جزئیات این قرارداد از ترس واکنشهای مردم بخاطر ننگین بودن آن هنوز کاملا علنی نشده است اما محتملا با اجرای آن بسیاری از شرکتها و کمپانیهای بزرگ چینی وارد ایران خواهند شد تا با استثمار نیروی کار ارزان قیمت کارگران ایران و همچنین بکارگیری منابع طبیعی این مملکت محصولات خود را تولید کنند و سود آنرا به جیب خود بریزند. [قرارداد خائنانه ۲۵ساله با چین دروازههای تجارت یا وطن فروشی!]
کاری که استثمارگران اروپایی در قرن ۱۸ و ۱۹ در افریقا و هند و دیگر مستعمرات خود انجام میدادند. با این تفاوت که اکنون وقتی شرکتهای چینی وارد کشوری میشوند معمولاً تعداد بسیار زیادی از نفرات خود را نیز وارد آن کشور میکنند که این موضوع با توجه به فرهنگ های متفاوتی که وجود دارد غالبا موجب اصطکاک بین مردم آن کشورها و کارکنان چینی میشود.
محلی کردن سیاستهای کاری از سوی چینیها
به گفته حمیدرضا یغمایی که در چین تحصیل کرده و چندین سال است در آن کشور زندگی میکند شرکتهای چینی وقتی وارد کشوری میشوند سعی میکنند سیاستهای کاری خود را بر اساس فرهنگ آن کشور تعیین کنند.
وی میگوید: ساعات کاری کارگران چینی در این کشور بسیار زیاد بوده و سرعت تولید آنها نیز بسیار بالا است. از سوی دیگر بسیاری از کارگران چینی در این کشور از مزایایی مانند مسکن برخوردار هستند و در واقع هر کمپانی یا شرکتی وظیفه دارد برای کارگران و کارکنانش مسکن آن هم در همان محل کار فراهم کند.
بسیاری از کارخانجات چینی در محل خود خوابگاه دارند و به هیچ عنوان چینیها عادت ندارند که با سرویس به محل کار خود بروند؛ در واقع این کارکنان همیشه باید در دسترس باشند تا سرعت کار آنها بالا برود، اما در ایران چنین امکانی فعلا وجود ندارد.
در نتیجه در حالیکه مردم ایران در حال حاضر با مشکل جدی مسکن روبرو هستند و بنا بر آمار منتشرشده یک سوم جمعیت شهرهای بزرگ بخاطر گرانی هزینه مسکن به حاشیه شهرها رانده شدهاند باید اولویت را به فراهم کردن مسکن کارکنان چینی داد. این طور که معلوم است این داستان سر درازی دارد و باید منتظر ماند و دید که این قرارداد مانند دادن حق ماهیگیری در آبهای خلیج فارس به چینی ها که قبلا انجام شده و تقریبا تمام ماهیگیران جنوب ایران را بدبخت کرده چه دستاوردهای دیگری از این دست برای مردم ایران به ارمغان خواهد آورد.