لاریجانی؛ بازگشت مهره جراحی شده توسط خامنهای
علی لاریجانی که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ به دست شورای نگهبان خامنهای و به قصد حذف رقبای ابراهیم رئیسی جراحی شده بود پس از ۴ ماه از سپری شدن قیام سراسری مردم ایران به صحنه آمده است. ماهیت این اقدام چیست؟
جنگ و دعوا بر سر حذف خانواده لاریجانی از هرم قدرت در حکومت ولایت فقیه از چند سال پیش رقم خورد، زمانی که خامنهای ابراهیم رئیسی را به جای صادق لاریجانی بر کرسی قوه قضائیهاش منصوب کرد.
رئیسی نیز بلافاصله در اقدامی که آشکارا جنگ قدرت با خانواده لاریجانی و شخص صادق لاریجانی تعبیر شد، اکبر طبری از معاونان وی را به اتهام فساد و رشوهگیری دستگیر و برای وی پروندهسازی کرد. [مبارزه با فساد در قوه قضائیه یا جنگ قدرت برای جانشینی خامنهای]
این اقدام با واکنش تند صادق لاریجانی در آن زمان مواجه شد و وی حتی خامنهای و حکومت ولایت فقیه را تهدید کرد که ایران را ترک خواهد کرد و در اعتراض به نجف خواهد رفت.
تصفیه به دست شورای نگهبان خامنهای
اما این پایان کار نبود، علی لاریجانی برادر کوچکتر صادق لاریجانی که سالیان خدمتگذار خامنهای در صدا و سیما و سپس در ریاست مجلس خامنهای بود و در چاکری و خانهزادی چیزی برای خامنهای کم نگذاشته بود، توسط خامنهای و به دست شورای نگهبان دستآموزش در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ رد صلاحیت شد تا خامنهای بتواند ابراهیم رئیسی را به راحتی از خمره انتخابات درآورده و به ریاست جمهوری برساند.
در اعتراض به این اقدام، صادق لاریجانی که در آن زمان عضو «فقهای شورای نگهبان» و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، از امضاء کردن اعتبارنامهی رئیس جمهوری ابراهیم رئیسی امتناع کرد که این نیز به عنوان علامتی آشکار، دال بر اختلاف فاحش بین باند رئیسی و شرکاء و خانوادهی لاریجانی تعبیر شد.
سکوت لاریجانیها و اعتراض آنان به خامنهای
به هر ترتیب و با هر اختلافی، سال ۱۴۰۰ با این اوصاف سپری شد و فعالیت و واکنش جدی از سوی خانواده لاریجانی در صحنه سیاسی ایران رسانهیی نمیشد.
با شروع اعتراضات سراسری در شهریور ماه سال ۱۴۰۱ و تا روزهای اخیر نیز، لاریجانیها تقریبا در سکوت کامل در مورد اعتراضات بودند و هیچ موضعی پیرامون آن اتخاذ نکردند.
این نیز علامتی آشکار در مخالفت با اقدامات خامنهای ـ رئیسی محسوب میشد چرا که سران نظام، مستمرا از سران و دولتمردان حکومت ولایت فقیه میخواستند که اعتراضات را محکوم کرده و علیه آن موضع اتخاذ کنند.
اما در چهارمین ماه اعتراضات و در مراسمی که به مناسبت معدوم شدن قاسم سلیمانی برگزار شد علی لاریجانی شرکت و در آن ضمن سخنرانی، به سیاستهای دولت ابراهیم رئیسی تاخت.
اظهارات لاریجانی گمانههای مختلفی را در بین رسانههای حکومت ایران پس از یک دوره سکوت، برانگیخت.
برخی از خیز وی برای بازگشت به هرم قدرت گفتند و نوشتند و برخی نیز وارد شدن او به صحنه را دلیلی بر تشکیل ائتلافی از جناحهای مختلف حکومت دانستند.
اعتراضات ۱۴۰۱ و بازگشت مهرههای مستعمل و جراحی شده
گزینه دوم در حالی است که حکومت ولایت فقیه کماکان با قیام و اعتراضات سراسری دست و پنجه نرم میکند و از هر مهرهی سوخته و مستعمل استفاده میکند تا آتش اعتراضات را ولو برای مدت کوتاهی هم که شده بخواباند.
از این رو لاریجانی نیز وارد صحنه شده است تا به موازات مخالفتی که از پیش با دولت رئیسی دارد، ائتلافی از طیفی از اصلاحطلبان قلابی و طیفی که در درون حکومت از آنان با عنوان «اصولگرایان میانهرو»! یاد میشود تشکیل دهد.
فارغ از اینکه در پشت پرده به صحنه آمدن علی لاریجانی چه گذشته است اما شکایت و گله وی از مدیریت کشور، که این روزها تقریبا هر عنصر حکومتی از جناحین حکومت، از آن به عنوان آبی بر روی آتش اعتراضات استفاده میکنند، امر جدیدی نیست.
به بیان دیگر وی نیز که سالیان و دهههای متمادی از سران حکومت ولایت فقیه و از معتمدین خامنهای و حکومت بوده اکنون که با زبانهکشیدن شعلههای قیام سراسری، مسئلهی بود و نبود حکومت ولایت فقیه بر روی میز قرار گرفته است، در پی این تلاش مذبوح است تا شرایط کشور قابل ترمیم و اصلاح جلوه داده و به این وسیله تلاش کند تا خشم مردم و معترضین را کنترل کند.
امری که بسیاری از پیشینیان وی در صحنه سیاست ولایت فقیه آن را آزموده و تجربه نشان داده است که همگی در این امر ناموفق بودهاند.
استمرار و تدوام خیزش و قیام سراسری با هر افت و خیزی این را به درستی نشان و گواه میدهد.
به بیان دیگر علی لاریجانی خود دههها شریک دزدی به نام حکومت ولایت فقیه بوده است و امروز با اینکه آشکارا از گردونه قدرت جراحی شده است شاید بخواهد به هرم قدرت برگردد اما به جرات میتوان گفت نمیتواند خود را به عنوان رفیق قافله مردم ایران و معترضین جا بزند!