مجلس یازدهم و ریلگذاری جدید خامنهای
روز ۷خرداد۹۹ بر طبق زمانبندی اعلام شده، نخستین جلسه مجلس یازدهم افتتاح شد. پس از اجرای پروتکلهای تشریفاتی اولیه و انتخاب هیأت رئیسه سنی، مجلس کارش را شروع کرد و با پخش پیام خامنهای و سپس سخنان روحانی و دیگران ادامه یافت. از آنجا که هنوز شروع کار است و تا زمانی که بطور واقعی ارکان مجلس جدید مانند رئيس و هیأترئیسه و مسئولین کمیسیونهای مربوطه انتخاب شوند، کار مجلسیان بطور واقعی استارت نخورده و وارد بررسی طرحها و لوایح نخواهند شد. اما از همین امروز، با توجه به اقدامات حاشیهای مربوطه، نشانداده شد که خامنهای برای حفظ بقای رژیمش، به ریلگذاری جدیدی روی آورده که خطوط کلی آن بیان شده و همان تشکیل «دولت جوان حزباللهی» است. اما خطوط نانوشته و بیان نشده آنرا باید از روی حواشی مربوطه شناسایی و بازخوانی کرد.
خامنهای در پیام خود به مجلسیان اولویتهای اصلی کشور در این شرایط را برشمرد و گفت:«در حال حاضر، اقتصاد و فرهنگ در صدر فهرست اولویتهای کشور است. در باب اقتصاد، علاوه بر مشکلات عمدهی مشهود، باید اذعان کنیم که در دههی پیشرفت و عدالت، نمرهی مطلوبی درباب عدالت به دست نیاوردهایم. این واقعیت ناخواسته باید همه را به تلاش فکری و عملی در باب معیشت طبقات ضعیف، بهمثابهی اولویت، وادار سازد. توصیهی صاحبنظران به ما میگوید که راه درست برای این مقصود اصلاح خطوط اصلی اقتصاد ملی یعنی: اشتغال، تولید، ارزش پول ملی، تورم، اسراف و امثال آن است. سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی در این زمینه، راهنمای معتبری برای شما است».
چنانچه دیده میشود؛خامنهای، اقتصاد و فرهنگ را به عنوان دو اولویت اصلی کشور معرفی کرده و از نمایندگان جدید خواسته است که برای اصلاح اقتصاد ملی تلاش کرده و اشتغال، تولید، تورم و ارزش پول ملی را راهنمای کار خودشان قرار دهند. از همین رویکرد وارونه و فریبکارانه خامنهای، پیداست که صحنه سیاست واقعی در ایران آخوندزده، همچون همیشه در قسمتهای نانوشته آن است که با دجالیت دنبال میگردد. خامنهای در صحبت خود با دانشجویان، دست روی یک مشکل استراتژیک گذاشت که راهحل علاج آنرا در روی کار آوردن یک «دولت جوان حزباللهی» معرفی کرده بود.
چنانچه همه دستاندرکاران سیاست ایران میگویند؛ مشکلات جاری ایران قبل از آنکه اقتصادی یا فرهنگی باشد مشکل سیاسی است. مشکل سیاسی رژيم نیز به این معناست که در کشور، دوخط برجسته برای رهایی از مشکلاتی که دولت را در آستانه ورشکستگی کامل و کلیت رژیم را به پرتگاه سقوط رسانده است وجود دارد. یکی راه حل باز کردن باب مذاکره با آمریکا و دیگری راه مقابله و تشدید بحران با آمریکا. در همین راستا هست که ساختار سیاسی ایران به دوجناح اصلی اصلاحطلب و اصولگرا تقسیمبندی شده است. دغدغه هر دوجناح حفظ رژیم است. اما خامنهای، حفظ رژیم را در توسعه طلبی و صدور تروریسم و اعمال هژمونی بر کشورهای منطقه میداند. اما اصلاحطلبان، تضمین بقای نظام را دستکشیدن از سیاستهای مداخلهجویانه و پرداختن به تقویت بنیههای اقتصادی و زیرساختی کشور میدانند. به همین دلیل است که خامنهای در سخنرانی خود با دانشجویان، چنین شخصیتهایی را منفیباف و ترسیده و منزوی معرفی کرد.
آنچه خامنهای را وادار به اتخاذ چنین سیاستهایی نموده، پایان سیاست مماشات و باجدهی و اعمال تحریمهای حداکثری است. در فاصله دوسال گذشته، نشان داده شد که ملت ایران این رژیم را نمیخواهد و در هر بزنگاهی، با قیامهای خود سرنگونی تمامیت آن را طلب میکند. به همین دلیل است که بالاترین اولویت خامنهای در چنین شرایطی، داشتن یک دستگاه یکدست سیاسی، با محوریت بقای رژیم با اصل ولایتفقیه است. خامنهای حاضر است که از دخالت در کشورهای دیگر مانند سوریه و عراق دست بردارد. اما تضمین ندارد که با دستکشیدن از این اهرمها و خوردن جام زهر، بتواند آثار ناشی از آن را که خیزشهای اجتماعی بیشتر و انقلاب است را کنترل کند. به همین دلیل، در بنبستی قرار گرفته که جای هیچ مانوری در سیاست خارجی و منطقهای خود ندارد. بر همین سیاق باید که دستگاه سیاست داخلیش را نیز بر آن مبنا بچیند.
با توجه به جایگاه جناح اصلاحطلب در جامعه و تنفر بیشتر مردم از باند اصولگرایان، خامنهای از سال گذشته سعی نمود که زمینههای این جراحی بزرگ در حاکمیتش را بچیند. مهمترین تیغی که در این جراحی بر پیکره حاکمیش کشید، حذف اصلاحطلبان در انتخابات مجلس بود. امسال نیز قبل از شروع کار مجلس جدید، بحث استعفا یا برکناری روحانی را از طرف برخی نمایندگانش رونمایی کرد. مواضع دیگر مهرههای تاثیرگذار اتاق فکر بیت رهبری نیز توپخانه تبلیغی خود را آماده شلیک کرده و تاکنون چندین شلیک آزمایشی هم به سمت روحانی و کابینهاش انجام دادهاند. احمدتوکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت رژیم، در نامه ای خطاب به روحانی، از او خواست که تقلید از سیاستهای کهنه و فاجعهبار را کنار بگذارد. وی در نامهاش آورده است:
«به شماگفتیم اشتباه احمدی نژاد را تکرار نکنید، توزیع سرانه یارانه را قطع کنید و یارانه را هدفمند بدهید. گفتید: شناسایی مستحقان مقدور نیست.
گفتیم: با استفاده از پیمایش حسابهای بانکی و گردشهای مالی، تشخیص مستحقان مقدور است. گفتید: به حیاط خلوت مردم سرک نمی کشیم.
گفتیم: در بحرانارزی که پولملی را تا یکسوم ارزش قبل از بحران، ساقط کرده، فقر بیشتر میشود و باید با کارت هوشمند، سبد غذا و وسایل بهداشتی به مستحقان بدهید. گفتید: من از کوپن بدم می آید.
شما که از کوپن بدتان میآید، چرا به نامفقرا ارز ارزان دادید تا واردکنندگان انحصارگر با ارز دولتی ارزان، بخرند و با ارز آزاد گران، بفروشند؟
در بسیاری از کشورها از کارت هوشمند برای توزیع هدفمند غذا بین مستحقان استفاده می کنند؛ آمریکا و اندونزی دو نمونهاند ولی در اینجا دولتمردان حاضر نیستند از عقاید شکست خورده شان دست بکشند.
آقای روحانی
اگر بازار پر از تبانی و انحصار را قبول نکنید، کسی شما را مارکسیست نخواهد خواند! مسلمان بمانید و در گوشتان این سخن مردمیترین رهبر از ازل تا ابد، زنگ بزند که: «الله الله فی الطبقة السفلی» و برای نجات این طبقه از فقر و تنگ دستی، از زراندوزان مایه بگذارید.
وقتی ما از حضور هوشمندانه و ضروری دولت حرف میزنیم، فوراً می گوئید: رانت ایجاد میشود؛ بله! اگر با فساد مماشات شود و راه رانتخواران هموار باشد، بدیهی است که رانت خواری تشدید میشود».
این آتشباری از جانب توکلی که یکی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام است، نه یک نامه خصوصی، که با سرگشاده کرده آن، نشان از یک آتش تهیه برای حملات آتی بشمار میرود. و حکایت از ریلگذاری جدید خامنهای برای جراحی سیاسی در حکومتش میباشد.