سقوط حکومت ایران از زبان محسن رنانی
در این روزها که اعتراضات سراسری پنجمین ماه خود را پشت سر گذاشته و وارد ششمین ماه خود شده است، موضوع براندازی و سقوط حکومت ایران آن چنان پررنگ شده است که برخی در درون حکومت ایران با جرات از آن سخن میگویند و حتی مراحل این سقوط را نیز مفصلا تبیین میکنند.
صحبت از مطلبی است تحت عنوان «سقوط» که محسن رنانی از اقتصاددانان ارشد حکومت ایران در روز ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ منتشر کرده است.
رنانی در ابتدای مطلب خود چکیده نوشتار خود را چنین شرح داده است که سقوط هر شرکت، سازمان و یا ساختار سیاسی و اجتماعی ۴ مرحله دارد و وقتی مرحله ۴ رخ دهد رخداد سقوط پایان میپذیرد.
وی میافزاید حکومت ایران ۳ مرحله اول سقوط را طی کرده و نمیدانم تا کی و تا چه حدی میتواند با مقاومت خشونتی و امنیتی کردن جامعه مانع وقوع مرحله ۴ شود… باید با تغییر رویه پیش از آن که با انقلاب از پایین مرحله ۴ سقوط نیز رخ دهد از طریق «انقلاب از بالا» احتمال فروپاشی را کاهش داد!
این چکیده سخنان و مطلب محسن رنانی است که تمامی مطلب را در همین جملات کوتاه، تئوریزه کرده است.
محسن رنانی در ادامه اعلام میدارد که این متن را ۲ ماه پیش نوشته و به محمد جواد ظریف داده تا آن را به خامنهای نیز برساند که موفق نبوده است!
محسن رنانی سپس با اشاره به دستاوردهای قیام و اعتراضات جاری تا به همین جای کار برای مردم ایران، میافزاید «فرصت اصلاح از بالا» از دست رفته… ولی فرصت «انقلاب از بالا» هنوز از بین نرفته و با این فرصت است که میتوان مانع از انقلاب از پایین و توسط مردم و براندازی حکومت شد.
محسن رنانی در ادامه اشاره میکند که خامنهای و حکومتش نباید غره شوند و رجز بخوانند چرا که فرصتشان اندکتر از آنی است که گمان میکنند… اکنون نظام سیاسی ایران ۳ مرحله سقوط را طی کرده است… اکنون نظام باورپذیری خود در ذهن بخش اعظم جامعه را از دست داده است…
سقوط کارآمدی نظام
این سخنان از زبان کسی جاری میشود که خود را یک «وسطباز» به تمام معنا میداند و در پی حفظ نظام است اما با این وجود با اشاره به ۴ مرحله سقوط یک حاکمیت میافزاید بعد اول این ۴ مرحله سقوط ذهنی است که خود دارای دو مرحله سقوط کارآمدی و سقوط شایستگی است و بعد دوم سقوط عینی است که آن نیز شامل دو مرحله سقوط نمادها و سقوط ساختارهاست.
محسن رنانی سپس سقوط ذهنی را چنین توصیف میکند که یعنی کارآمدی و شایستگی یک سازمان یا حکومت در ذهن اعضایش میریزد و سقوط عینی آن زمانی است که نمادها و ساختارهای آن حکومت در عمل و در صحنه واقعی فرو بریزند.
مرحله سقوط شایستگی! نظام
محسن رنانی پس از توصیف این مرحله در توصیف مرحلهی بعدی سقوط حاکمیت مینویسد مرحله دوم سقوط شایستگی است بدین معنا که مشروعیت و… ساختار حکومت در اذهان بریزد… و مردم به این نتیجه برسند که این ساختار دیگر شایستگی لازم را ندارد… از اوایل دهه ۸۰ با عمیقشدن گسلهای سیاسی بین جناحهای نظام و بازی اصلاحطلبی و اصولگرایی، حکومت خامنهای به این نتیجه رسید که نمایش شایستگی را رها کند…
وی سپس با اشاره به جنایاتی مانند قتل عام ۶۷ میافزاید که در موضوع شایستگی نیز حکومت ولایت فقیه شکست خورده و از اوایل دهه ۸۰… با رد صلاحیت بسیاری از کاندیداهای مجلس ششم و هفتم… حجم عظیم فسادهای مالی و عدم عزم برای مهار آن… برخورد قهری با اعتراضات ۸۸، ۹۶ و ۹۸ و اکنون در نحوه برخورد با اعتراضات ۱۴۰۱ و تمامی جنایاتی که حکومت در حق معترضان کرد باعث اوج سقوط شایستگی حکومت در اذهان مردم شد…
اکنون تقریبا اکثریت مردم باور دارند که ساختار حکومت هیچ اعتقادی به قانون اساسی و قوانین قضایی خودش ندارد… بخش بزرگی از مردم به یک توافق نانوشته رسیدهاند که این حکومت هیچ معیار رفتاری قابل اتکایی ندارد… اکنون «حفظ نظام اوجب واجبات است» به ابزاری برای سقوط شایستگی نظام تبدیل شده… حکومت هم دقیقا این را میداند و به همین دلیل است که اجازه برگزاری یک انتخابات آزاد را نمیدهد…
وی سپس میافزاید پس از آنکه خامنهای تمام تلاش خود را کرد که کارآمدی خود را در دو دولت احمدینژاد به نمایش بگذارد اما شکست خورد و در دو دولت روحانی نیز بخش غالب حاکمیت با تلاش برای به شکست کشاندن برجام عملا این دولت را از کارآمدی انداختند و اکنون نیز دولت یکدست رئیسی نیز دچار شکست زودهنگام «مدیریت جهادی» شده است… که واقعا و در عمل نیز کل نظام به منتهیالیه دوره سقوط کارآمدی خویش رسیده است!
محسن رنانی سپس انبوهی از مشکلات و معضلات اجتماعی را ردیف میکند و نتیجه میگیرد که بیجواب ماندن این مشکلات بسیار، اعلام پایان دوره کارآمدی نظام ولایت فقیه است.
مرحله سقوط نمادهای حکومتی
محسن رنانی سپس مرحله سوم یعنی سقوط نمادها را بدین شرح توضیح میدهد که «مهمترین دستاورد اعتراضات سال ۱۴۰۱ وارد کردن حکومت به مرحله سقوط نمادها بود… در میان ۱۵ دستاورد تاریخی این اعتراضات… آتش زدن بنرها یا مجسمههای حکومتی… سرپیچی از حجاب اجباری… شادی مردم در شکست تیم فوتبال حکومت… نخواندن سرود حکومت… عمامهپرانی… تحریم جشنوارههای حکومتی… پاره کردن عکس خمینی توسط دانشآموزان… ابراز برائت برخی از «ایثارگران و خانواده شهداء» از حکومت… تحریم صدا و سیما… برجسته شدن شعار نمادین مرگ بر دیکتاتور به شعار محوری اعتراضات…
افزایش شعارنویسیهای گسترده علیه حکومت روی دیوارها… حتی در شب ۲۲ بهمن شعارهای ضدحکومتی سر داده میشود… همگی نشانگان تحقق مرحله سقوط نمادهای نظام است… هم اینک در جنگ نمادها، حکومت بازی را واگذار کرده است»! [دروغهای میلیونی نظام درباره جمعیت میلیونی؛ فرو ریختن یک سراب در یادداشت محسن رنانی]
مرحله سقوط ساختارها
وی سپس مرحله چهارم یعنی سقوط ساختارها را ضمن اشاره به سرنگونی دیکتاتوری سلطنتی این گونه توصیف میکند که اصلیترین شاخص ورود نظام به مرحله ۴ سقوط این است که وارد مرحله رفتارهای کاریکاتوری میشود… یعنی رفتارهای شکستخورده قبلی را دوباره تکرار میکند…
محسن رنانی سپس ادامه میدهد «اینکه سقوط نهایی ساختار کی رخ میدهد بستگی به حوادث آینده دارد… با این حجم اجماع جهانی علیه حکومت ایران پس از سرکوب اعتراضات اخیر… باتلاق برنامه هستهیی… تهدید نظامی اسرائیل… مرگ خامنهای… جهش قیمتها و ارز… این حجم کسری بودجه… افروختهشدن جنبش اعتراضات اخیر با قدرتی چند برابر که همه سدها را خواهد شکست… اینها از دست ما خارج است… اما هر کدام میتواند مرحله سقوط نهایی حکومت را رقم بزند».
انقلاب از بالا یا انقلاب از پایین؟
محسن رنانی در ادامه با برشمردن مراحل یک انقلاب و تشبیه آن به بهبود یک بدن بیمار اعلام میدارد که تمامی مراحلی که میتوانست منجر به بهبود وضعیت این بیمار یعنی حکومت ولایت فقیه شود طی شده و نتیجهیی نداشته است و نتیجه میگیرد که خامنهای اکنون ۲ راه بیشتر پیش رو ندارد یا «انقلاب از بالا» و یا انقلاب از پایین به وسیله مردم و براندازی، که همان انقلابی میداند که سقوط مرحله چهارم را قطعی میسازد.
محسن رنانی سپس با اشاره به اینکه خطری که بر حکومت ولایت فقیه سایه افکنده چنان بزرگ است که سکوت در مقابل آن «خیانت» است میافزاید در واقع اعتراضات اخیر نقطه پایانی بود بر چهار دوره ناتمام و شکست خورده قبلی حکومت… اکنون دیگر همه دورههای قبل پایان یافته و شکست خورده…
وی سپس پیشنهاد مذبوح «انقلاب از بالا» را به خامنهای میدهد و میافزاید «انقلابی واقعا از جنس انقلاب… بدون خونریزی… انقلابی که راس هرم قدرت را از خطرات و… محافظت میکند… بازنویسی قانون اساسی… اگر فرصت انقلاب از بالا از دست برود لاجرم نظام وارد مرحله چهارم سقوط میشود آن هم به صورتی خشن و خسارتبار…»
محسن رنانی در بخش «سخن پایانی» متن خود میافزاید اجماع جهانی علیه حکومت وجود دارد.. در داخل به همآیندی بحرانها رسیدهایم… تیغه قیچی از بیرون و درون بر روی حکومت در حال بسته شده است… یک حادثه کافی است تا ۲ تیغه قیچی را به هم برساند…
وی در پایان اعلام میدارد که نمیدانم چرا این عمق حماقت از درون من زائل نمیشود و همچنان امیدوارم این نظام بریده از واقعیت، دست به «انقلاب از بالا» بزند؟!
مخلص کلام اینکه فاکتها و نمونهها همگی عیان و آشکار است اما آنچه بیش از نمونههای ذکر شده توسط رنانی عیانتر است این واقعیت است که حکومت ولایت فقیه هرگز و هرگز و هرگز، توان اصلاح و یا به قول وی «انقلاب از بالا» را ندارد و در این صورت مدتها پیش به زبالهدان تاریخ پیوسته بود. به بیان دیگر تنها راه باقیمانده در مقابل مردم ایران و همچنین خامنهای و حکومتش، انقلاب از پایین و سرنگونی و سقوط حتمی ولایت فقیه است، بحث فقط بر سر زمان است نه چیز دیگر.