نگاهی به زندگی و مبارزه قهرمانان- شماره دوم
این روزها کلمه دادخواهی ورد زبانهاست. این واژه خاک خورده و فراموش شده برای رسیدن به چنین موقعیتی خون و رنجهای بسیاری در پیشنیه خود دارد. مریم اکبری منفرد یکی از شاخصها دادخواهی است که اکنون زنجیر به دست و پا دارد.
نام مریم اکبری منفرد اکنون برای هر ایرانی که وضعیت حقوق بشر را در ایران دنبال میکند، نامی آشناست. زنی میانسال که کودکیاش را با رنج و ترس ناشی از حمله پاسداران و بازجوها به خانه و خانوادهاش طی کرد. خبر اعدام پی در پی برادران وخواهرش معنای کودکی را از یادش برد و نالههای شبانه مادر تنها موسیقی بود که با آن آشنا شد.
او کلمه دادخواهی را از لابلای میلههای زندان و اتاقهای ترسناک دادستانی تهران یاد گرفت و بزرگ و بزرگ شد. کم کم ترس و دلهره جایش را به جسارت و بی باکی و انگیزه برانداختن استبداد داد و قد کشید و یک دادخواه شد.
مریم اکبری از آن روزی که دادخواه خون برادران و خواهر شهیدش شد، دنیای جدیدی را تجربه کرد. دنیای بیرحمی و شقاوتی که از سوی حکومت ولایت فقیه بر او و خانوادهاش تحمیل شد و دنیای عشق و جسارت و بی باکی که با خون هزاران شهید قتل عام شده در خون خود احساس کرد. از آن روز که مریم اکبری بیرق دادخواهی را به دوش کشید۱۴سال است که به زنجیر کشیده شده است. دستان استبداد تلاش دارد مانع شنیدن صدایش شود اما این دادخواه جسور حتی از درون قفس هم فریاد دادخواهی سر میدهد:
فریاد دادخواهی از پشت میلههای زندان
در ۷دی ۱۴۰۱ در نامه ای از زندان سمنان نوشت:
«اگر از من بپرسید پس چطور در میان تاریکی شکنجه و طاقتفرسایی زمان دوام آوردم؟ میگویم شعله سرکش ایمان درون قلبم است که مرا سراپا نگه داشته است.
در میان تنهاییها با دستهای خالی این شعله گرم و سرکش همان چیزی است که بازجوها میخواهند از لحظه اول دستگیری آن را از زندانی بربایند… تا وجودش یخ کند و تن به یوغ بسپارد… اما من در تمام ۱۳ سال با خشم مقدس از شکنجههایی که شاهد بودم و بر جانم نشست، آن را شعلهور نگه داشتم! خندیدم و خنده تکثیر کردم که بتوانیم و بتوانیم بایستیم. چرا که مقاومت قلب ماست.
ایمان به مسیری که خواهر و برادرهایم برایش جان سپردند، ایمان به مسیری که قدم در راهش گذاشتم و ایمان به مشتهای گره کرده و قدمهای استوار جوانانی که هماکنون در کف خیابان با تن و جانشان در مقابل دیکتاتوری ایستادهاند…»
در همین رابطه
مریم اکبری منفرد؛یک قصه ناشنیده زیرچکمه فاشیزم!
من عهد بستم…
مریم اکبری در تاریخ ۱۵مرداد ۱۴۰۱ در سالگرد قتل عام ۶۷ نوشت:
گریزی از عدالت نیست… من عهد بستم تا دادگاهی کردن تک به تک آمرین و عاملین کشتار عزیزانمان از پای ننشینم… ما زخمهایمان تازه است، نه ۳ دهه که سه روز هم از آن اتفاق برایمان نگذشته است!
انگار برای ما، همین امروز اتفاق افتاده است. داغ مرداد هنوز دلهایمان را میسوزاند و تمام این سالیان به «دردمندی دندان بر جگر فشردیم» اما روز پیروزی دادخواهی مرهمی خواهد شد بر تمام داغهایمان…
قتلعام هنوز ادامه دارد، اعدامها و کشتار مردم بیگناه ادامه آن قتل عام است و ۸۸ ،۹۸،۹۶ تداوم کشتار ۶۷ هستند. تلاش و پای فشردن برای «دادخواهی قتلعام ۶۷» عین مبارزه برای آزادی است.
خون جاری شده از کبوتران خونین بال در تداوم تاریخی خون امام حسین و یارانش در عاشورا، جوشان و پرچم سرخشان همواره در تاریخ در اهتزاز خواهد بود.
ما برای اینکه دیگر هیچ خانوادهای داغدار نشود به دادخواهی برخاستهایم و به عدالت پای میفشاریم.
این روزها را به یاد عزیزانم رقیه و عبدی (عبدالرضا) و همچنین به علیرضا و غلامرضا میاندیشم که در من زنده هستند و همواره آنها را با لبخندی به یاد میآورم که گویی نگاهبانان من در این سیاه چالهاند.
سپیده عدالت از میان ابرهای تیره و طوفانی خواهد دمید و ما آن روز عشق را با تمامی قلبمان حس خواهیم کرد.
از آن ماست پیروزی»
مریم اکبری منفرد کیست؟
زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد در تاریخ ۱۰ دیماه ۱۳۸۸ (پس از قیام عاشورای سال۸۸) در تهران بازداشت شد. او در خردادماه سال بعد توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم گردید.
دو برادر مریم اکبری منفرد، غلامرضا و علیرضا اکبری منفرد در سالهای ۶۰ و ۶۳ به اتهام ارتباط و هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران، اعدام شدند. عبدالرضا اکبری منفرد برادر کوچکتر و خواهرش رقیه اکبری منفرد نیز در تابستان سال ۶۷ در قتل عام زندانیان سیاسی اعدام شدند.
جرم مریم اکبری منفرد که بدلیل آن بازداشت شده است، دادخواهی از خون برادران و خواهر خود بوده است که توسط پاسداران و عوامل حکومت اعدام شدند. مریم اکبری منفرد بارها تأکید کرده است که هرگز از خواسته خود یعنی دادخواهی از خون عزیزان خود کوتاه نخواهد آمد.