تغییر بافت اقتصادی-اجتماعی و رابطه آن با استراتژی مقاومت
چرا باید مقاومت کنیم؟ تلاشی است برای فهم ضرورت مقاومت از دل تاریخ دیگر جنبشها. ما هر بار تلاش میکنیم به زبان ساده آن را در نوشتار و گفتار و تصویر ارائه کنیم:
استراتژی موفق و پیروزمند برای سرنگونیِ رژیمهای دیکتاتور، راهبردی است كه ضمن توجه به تجارب سایر ملتها و الگوهای مختلف، بتواند الگوی خاص مبارزه خودش را با درك شرایط ویژه جامعهاش ارائه دهد.
برای مثال مائو وقتی توانست انقلاب چین را از بنبست خارج کند كه در مقابل الگوبرداری صوری و روشنفکرانه از انقلاب شوروی ایستاد. با تحلیل مشخص از جامعه چین مبارزه مسلحانه را از روستا آغاز کرد و نه شهر. نهایتا هم با تشکیل ارتش خلق از میان روستائیانی که به دلیل ستم و استثمار نظام فئوالی بالاترین پتانسیل برای شورش به وضع موجود را داشتند، نظام حاکم را سرنگون کرد.
در ایران خودمان
در ایران خودمان هم پس از کودتای ارتجاعی-استعماری ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۴۱ به دلیل بافت اقتصاد فئودالی، انگلستان همچنان قدرت استعماری مسلط در ایران بود. در حالی که آمریکا ابرقدرت نوظهور پس از جنگ دوم جهانی که از کودتای ۲۸ مرداد در ایران جایگزین انگلستان شده بود؛ برای صدور سرمایه شدیداً نیاز به رفرم ارضی در کشورهای وابسته از جمله ایران داشت.
کندی در سال ۱۳۳۹ روی کار آمد. او برای رسیدن به این هدف در کشورهای وابسته در آمریکای لاتین و از جمله شاه ایران رسما خواست که رفرم ارضی را به مورد اجرا بگذارند. تا موانع رشد سرمایهداری وابسته کنار برود و راه صدور سرمایه به این کشورها و از جمله ایران هموار شود.
در ایران اما از آنجایی که شاه و دربارش بزرگترین فئودالهای ایران بودند، رفرم ارضی منافع طبقاتی آنها را به خطر میانداخت. آنان ابتدا مخالفت کردند. اما شاه در وحشت از کودتا و برکناریاش در سفری به آمریکا و ملاقات با کندی متعهد شد که خودش شخصا رفرم ارضی را هدایت کند. او در ششم بهمن ۱۳۴۱ آنرا در شش ماده اجرا کرد. به این ترتیب بافت اقتصادی-اجتماعی کشور از بورژوا-ملاک به سرمایهداری وابسته تغییر کرد.
این تغییر بافت چه رابطهیی با استراتژی دارد؟
همانطور که در الگوی چین دیدیم به دلیل بافت فئودالی در چین و ستم و استثمار روی طبقه دهقان، نارضایتی و ظرفیت شورش بر روی این طبقه متراکم شده بود. مائو در پیوند با این طبقه توانست ارتش خلق را در روستاها تشکیل دهد. اما در ایران ابتدای دهه چهل با رفرم ارضی این ظرفیت در میان دهقان از بین رفت و به شهرها منتقل گردید. چراکه رفرم ارضی سیل دهقانان تهیدست را راهی شهرها کرد و آنان به کارگران کارخانههای همان فئودالهای سابق تبدیل شدند.
تعریف جایگاه مقاومت در دیکتاتوری شاه
مجاهدین با درک این شرایط بود که رژیم شاه را بعنوان یک دیکتاتوری پلیسی-نظامی، باز تعریف کردند. آنان استراتژی جنگ چریک شهری رو در مقابل روستا ارائه دادند. دقیقا به همین دلیل هم بهرغم ضربه سنگین نظامی در شهریور ۱۳۵۰ و اعدام بنیانگذارانشان، چون خط مشی و استراتژی درست بود بسرعت در جامعه ایران جا باز کردند. به نحوی که موج گرایش به مبارزه مسلحانه علیرغم هزینههای سنگینی که داشت در میان نسل جوان بطور چشمگیری گسترش پیدا کرد.
از این روست که میگوییم استراتژی نیروهای مقاومت در هر کشوری، انعکاسی از شرایط تاریخی و مرحله رشد سیاسی آن جامعه است. مقاومت سازمان یافته در ایران کنونی در مقابل فاشیزم دینی، انعکاسی از همین واقعیت نهفته در جامعه ایران است.