محمد خاتمی ملقب به شیخ اصلاحات! در تازه ترین افادهای که فرمودند اصلاحات را چند گام به جلو پرتاب کردند و اسمش را گذاشتند:«اصلاح خشونت پرهیز امور». از این واژه مشعشع که بگذریم بقیه پیام خاتمی به کنگره باصطلاح حزب مردم سالاری مویه کردن بر نعش یا تابوت جمهوری اسلامی است.
به گزارش سایت جماران خاتمی در این پیام تاکید کرد:
«اصلاح خشونت پرهیز امور» کم هزینهترین و پرفایدهترین راه است.
او در طعنهای آشکار به میرحسین موسوی که عبور از جمهوری اسلامی و برگزاری رفراندوم را پیشنهاد کرده بود،گفت: اصلاحطلبی راستین راه و شیوهای را میبیند و پیشنهاد میکند که امکان تحقق آنها بیشتر است!
او دجالانه لباس مردمگرایی به تن کرد و مدعی شد: اصلاح طلب واقعی در کنار مردم برای اعتلاء کشور و کاستن از رنجهای فراوانی که زنان و مردان جامعه با آن دست به گریبانند و بحرانهایی که ملک و ملت با آن روبرو است راهکارهای خود را مشخص کند!
در همین زمینه
محسن رنانی در مورد زمان سقوط حکومت ایران سخن میگوید
حزنانگیزترین بخش پیام خاتمی!
اما حزنانگیزترین بخش پیام خاتمی آنجاست که نومیدانه بر جسد بی جان جمهوری اسلامی مویه می کند و میگوید:
«سخن از اصلاحات گفتن، چنانکه از انقلاب و جمهوری اسلامی در فضای نفسگیر دوقطبی حاکم، بسی دشوار است. در این فضا، یک قطب آنچه را هست و جاری است، خوب و دلخواه و حتی مقدس مینمایاند و قطب دیگر راهی را جز براندازی نمیبیند.»
اما خاتمی برغم ریختن کرک و پرهایش همان شیاد قدیمی است، از همین رو بلافاصله در هیبت دلسوز جوانان قیام و لابد خانواده شهیدان و در نهایت مردم کف خیابان ظاهر می شود و آنان را قربانی می نامد:«مردم ناراضی و بهخصوص جوانان عزیز که در این برهه از زمان حضور اعتراضآمیز خود را بیش از پیش نشان دادهاند، بزرگترین قربانی این فضای دو قطبی هستند، قطبی که اصلا آنها را نمیبیند و اگر ببیند آنها را آشوبگر و اختشاشگر میداند و قطب دیگر که میکوشد از این ناخشنودی و اعتراض برای به زیرکشیدن رقیب (قطب دیگر) سوء استفاده و بهرهگیری ابزاری کند.»
خاتمی این پز را از این رو می گیردکه به جوانان و مردم معترض کف خیابان بگوید که انقلاب و قیام فایده ندارد و باید دو باره به من و ما برگردید!
مویه نومیدانه بر پیکر بی جان نظام
اما خودش در چند جمله بعد تشخیص می دهد که هوا پس است و باید برای نظامش گریه کند نه مردم؛ از همین رو چنین ادامه می دهد:«وجه مشترک دو قطب این است که آنچه هست «جمهوری اسلامی» است، منتهی یکی میگوید باید آن را به هر قیمتی نگاه داشت و دیگری میگوید باید به هر بهائی آن را برانداخت.»
از همینجا مویه خاتمی و اشک ریزان او برای این نظام مقدس جمهوری اسلامی آغاز می شود:
«جمهوری اسلامی» مظلوم بزرگی است! که پس از تولد به محاق رفت و اینک در غربت و عزلت ابهام آلود خود به سر میبرد بیآنکه مجالی بیاید تا توانها و ناتوانیهای خود را نشان دهد و شایستگی خود را در برآوردن خواستها و تامین نیازها و مطالبات همه زنان و مردان و اقوام و مذاهب و طبقات که رنگین کمان ملت را تشکیل میدهند و در جهانی متفاوت با جهان گذشته به سرمیبرند آشکار کند و مشکلات و اشکالاتی که احیانا در نظر و عمل دارد در یک فضای آزاد و در یک روند طبیعی با سرپنجه تدبیر ملت آزاد و نخبگان ژرفاندیش و خیرخواه برطرف گردد»
به این ترتیب خاتمی که ظاهرا قرار بود برای جوانان و مردم تحت ستم دل بسوزاند، به پای بوسی خامنه ای همت گماشت و برای حفظ جمهوری اسلامی او مویه کرد و اشک ریخت شاید که حضرت ایشان!از سر تقصیرات او در گذرد.
اما گویی خاتمی سرنوشت سعید امامی و رفسنجانی و قاضی منصوری را فراموش کرده است! بنابر این پیشنهاد بنده این است که برای کنگره حزب بعدی اگر خواستی پیام بدهی برای خودت مویه کن! این بصرفه تر است.