نابودی فرهنگ یک جامعه و نقش عنصر پیشتاز

آزادی و زنان پیشتاز- نابودی فرهنگ یک جامعه و نقش عنصر پیشتاز

الگوی مشترک دیکتاتورها برای خنثی ساختن فرهنگ مبارزه

دیکتاتورها همواره عملکرد یکسانی برای از بین بردن فرهنگ یک جامعه در راستای تثبیت حاکمیت ننگین خود دارند. البته که ویژگی بارز تمامی آنها کم و بیش با هم مشترک است با نگاهی گذرا به این ویژگی ها بروشنی میتوان دریافت که چرا حاکمیت ننگین آخوندی مستمر بر طبل حجاب و عفاف میکوبد ولی از آنطرف با چه سبوعیت و وحشانیتی زنان آزاده این میهن را تحت اذیت و آزار گشتهای سرکوبگر گوناگون خودش قرار میدهد

عرصه‌های مشترک سرکوب

1. نابودی خانواده(با مرکزیت مادر و زن)

2. نابودی فرهنگ آموزشی( در مرکزیت آموزش و تحصیل، معلمان و آموزگاران میباشند)

3. بی اعتبار کردن الگوها و شاخص‌ها( که در مرکزیت آن رهبران انقلابی و عنصر پیشتاز هستند)

بیشتر بخوانید

دایره بسته اعدام و خشونت پرهیزی!

نتیجه گیری :

پس می‌بینیم که چگونه دیکتاتور میکوشد به حکومت سراسر فساد خودش با نابودی حرث و نسل یک ملت

ادامه بدهد:

اول: زمانیکه نقش زن چه در خانه و چه در جامعه بی ارزش شود و به او بعنوان یک انسان برابر کم بها داده شود یا اصلا برای او احترام و اعتباری قائل نباشند و گویی که جنسی است و کالایی که قابل مبادله و در تملک کس دیگری است و از خودش هویت مستقل ندارد و هویت را از دیگری می‌گیرد و براحتی در این نظام پلید، سرش بریده می‌شود و خونبهایی هم ندارد و بی سرپرست هم که بشود مطرود است و پشت و پناهی ندارد.

دوم : زمانیکه دیگر معلم وفادار خوار شود و بجای اینکه به فکر بالا بردن سطح آموزش شود، درگیر مشکلات اجتماعی و فقر و گرسنگی و سیر کردن خانواده با بدست گرفتن چند شغلی امرار معاش کند و بچه ها بجای آموزش و تحصیل در اثر همین محرومیت و فقر و ناداری روانه خیابانها برای کار شوند، آنهم با آسیب پذیری تمام.

سوم : زمانیکه الگوها از سر راه برداشته و حذف شوند، یا فیزیکی از بین برده شوند یا هجرت کنند و در جامعه حضور نداشته باشند، راستی دیگر چه کسی می‌ماند که پرورش دهنده ارزش‌های انسانی باشد. با این اوصاف می‌بینیم که نقش عنصر پیشتاز و کانونهای قهرمان شورشی که شعله های امید به فردایی بهتر از چنگال دیکتاتور را زنده نگه میدارند چقدر برجسته می‌شود.

عنصر پیشتاز همان نیروی واقعی تغییر جامعه و زنده نگهداشتن فرهنگ مقاومت در برابر ظلم و ستم می‌باشدکه توان پاسخگویی به شرایط جامعه خویش و بحرانهای آن را دارد و چنین فرهنگی است که نمیگذارد این نیروی ارتجاعی و استعماری میدان را برای خودش باز و فرهنگ و تمدن خلقی را به نابودی بکشاند همان فرهنگی که پس از چهاردهه نتیجه‌ای جز فقر، مفاسد اجتماعی، کودکان کار، حاشیه نشینی ،کولبری، سوختبری ،کارتن‌خوابی  و گور خوابی برای ملت نداشته است.

بقلم : صالح شهنی

ما را در توئیتر ایران آزادی دنبال کنید

ما را در تلگرام ایران آزادی دنبال کنید

خروج از نسخه موبایل