وقتی پخمهها جای نخبه ها را می گیرند!
نخبه در ادبیات رایج تعریف خاص خودش را دارد. اما در حکومت ولایت فقیه هرکسی مهارت در شیادی و دجالگری داشته باشد نخبه محسوب می شود. فرهنگ مکاری و شیادی در این حکومت سیار رایج است چون نه خرجی دارد، نه عوارضی پرداخت میشود.
به همین دلیل یکی از صنایعی که در ایران بسیار پر رونق است، صعنت تولید نخبه! است. در این حکومت انجمنی وجود دارد بنام انجمن نخبگان جهان اسلام! که مصداق این حکایت است؛ دروغ و حقیقت با هم راه میرفتند، به چشمهای رسیدند. «دروغ به حقیقت گفت: لباس خود را درآوریم و در این چشمه آب تنی کنیم. حقیقت ساده دل چنین کرد، در آن لحظه که در آب بود، دروغ، لباس حقیقت را از کنار چشمه برداشت و پوشید و به راه افتاد. حقیقت، ناچار شد برهنه به راه افتد؛ از آن روز ما حقیقت را برهنه میبینیم، اما بسا اوقات دروغ را هم ملاقات میکنیم که لباس حقیقت پوشیده است».
چند قطبی شدن جهان
حالا موجودی بنام محمد حسن قدیری ابیانه به عنوان مدیر انجمن نخبگان! جهان اسلام از طرف خبرگزاری حکومتی فارس معرفی شده است. او در رابطه با سیاست نه شرقی و نه غربی خمینی اظهار فضل کرده است و گفت:«تاکید امام (ره) بر سیاست نه شرقی و نه غربی، قطب بندی سیاسی دنیا را تغییر داد… امروز شاهد چند قطبی شدن جهان و تشکیل قطب بزرگ اسلامی به رهبریت ایران هستیم». البته این نخبه یادش رفته است که بیان کند، این قطب جدید کذایی چه ویژگیهایی دارد که با این اسم پر طمطراق نامیده میشود.
و ادامه می دهد: «امروز شاهد چند قطبی شدن جهان، فروپاشی آمریکا، از دست دادن ارزش دلار و به اذعان استراتژیستهای دشمن، تشکیل قطب بزرگ اسلامی به رهبریت ایران هستیم». معلوم نیست این حرف را کدام استراتژیست مطرح نموده است. اسم نمیآورد البته دلیل دارد که اسم آورده نمیشود، چون خودش هم می،فهمد که این حرف بخیه زدن روی آب هست.
ذز همین زمینه
رشد طبقه نوکیسه محصول حاکمیت فاسد و رانتی
وقتی نخبه دچار سفسطه میشود!
این نخبه اسلام خمینی و خامنهای چون بیش از حد در اندیشه ولایت فقیه غنی شده!، خودش هم متوجه چرخش خود در کارگاه عصارهگیری ولایت نمیشود. فکر میکند که خیلی پیشرفت و تقدم داشته است.
در بین صحبتهایش موضوعی را طرح کرد که هرچه جستجو کردیم به نتیجهای نرسیدیم. دوباره اظهار فضل میکند که: «تفکری که بدون شرق و غرب نمیتوان کاری کرد در ذهن گروهکهای مختلف داخل ایران همچون مجاهدین! و …وجود داشت و از نظر آنها استقلال جمهوری اسلامی از شرق و غرب یک نقطه ضعف بزرگ محسوب میشود».
این نخبه خامنهای که خود در دانشگاه فلورانس ایتالیا تحصیل کرده و محصول دانش غرب است،
در قسمت دیگری از صحبتهایش میگوید:«خیلیها از جمله مبارزان سیاسی پیش از انقلاب باور نمیکردند که انقلاب اسلامی بتواند در برابر نظامهای سلطه، قدرتهای بزرگ و نظام شاهنشاهی بایستد و مدام پیشنهاد تسلیم میدادند اما به صراحت میتوان گفت ریشه تحول امروز تفکر انقلاب اسلامی و نه شرقی و نه غربی اوج گرفته و اثر خود را برجای گذاشته است».
تا جایی که به تاریخ مبارزات مردم ایران برمیگردد، یک عده فقط مدام پیشنهاد تسلیم میدادند آنهم طیفی از جریان راست هوادار خمینی که با گفتن سه بار سپاس شاهنشاها و امضا و تعهد از زندان آزاد میشدند. اکثر آنان هم از قشر روحانیت بودند و یا آخوندهای بدون لباس که معرف همه مردم ایران هست. جدای از آن شخص خمینی هم ۱۵سال در عراق در عزلت و انزوا و عافیت داشت زندگی میکرد. او هرگز مدعی نبود که علیه به قول خودش سلطان مسلمان مبارزه میکرده است و هیچ فاکتی در سابقه خمینی دجال ضد بشر که برعلیه شاه مبارزه کند در این ۱۵سال وجود ندارد. در حالیکه خیلی از انقلابیون در زندانهای شاه خائن شکنجه میشدند و خیلی هم به جرم ایستادگی سر موضع تیرباران شدند.
وضعیت قطب مورد ادعای نخبه
هم اکنون این قطب که مورد ادعای رئیس انجمن نخبگان است، همچون ذرهای معلق قرار گرفته است. پایهها و بنیانهایش به دلیل از دست دادن مشروعیت از هم پاشیده است. مهارهای خیمه این قطب، در طوفانهای قیام مردم کنده شده است و مجبور است با اهرم سرکوب خود را حفظ کند! اگرچه میداند دوامی ندارد.
از آنجایی که دیگر آیندهای برای این قطب! متصور نیست، تلاش میکنند که چهره کریه حکومت را با شعر و شعار بزک کنند. اگرچه خودشان هم میدانند که زندگی در پوست شیر دوامی ندارد و ماهیتها در جهان واقعیت زود برملا میشود. وضعیت بحرانی که این قطب با آن مواجه هست را تلاش میکنند با سفسطه گری توجیه کنند. ازجمله رئیس نخبگان خامنهای که میگوید «ما در حوزه تبلیغات ضعیف عمل کردیم و باید در بخشهای مختلف روشنگریهای بسیاری داشته باشیم».
اما به گواهی تاریخ هم اکنون ۴۴سال است که این قطب با خون ریختن خودش را حفظ کرده است. کار از روشنگری گذشته است و در دنیایی که ارزشهای انسان و جهان متمدن خودنمایی میکند، جایی برای اندیشه کهنه و پوسیده ولایت فقیه نیست و در آیندهای نه چندان دور در همان گوری قرار خواهد گرفت که خمینی در آن پوسیده است و جز نامی زشت و تبهکار همچون نام هیولای مرگ برای آن باقی نمانده است.