نسخه جدید موسی و شبان؛ طنزی در مورد ایران: داستان موسی و شبان از به یاد ماندنیترین شعرهایی است که هر دانشآموز ایرانی در دوران مدرسه آموخت. این مثنوی جاوانه اثر مولانا، داستان شبانی را به تصویر میکشد که با زبان خودش با خدا سخن میگوید.
ایرانیان خوش ذوق با دیدن وضعیت وخیم ایران ناشی از یک حاکمیت قرون وسطایی، این اثر زیبای مولانا را به روز کردند.
نسخه جدید موسی و شبان
آنان این شعر را در وصف حال جامعه و مردم ایران چنین سرودند:
«دید موسی یک شبانی را به راه
کو همی گفت ای خدا و ای اله»
تو کجایی تا بپیچم گوش تو
جر دهم آن قیمتی تن پوش تو
روی بنزت خط کشم با خنجرم
بر درِ کاخت بکوبم با خرم
من نمیدانم چرا با ما لجی!
تا به کی آخر دورویی و کجی؟!
خشکسالی، زلزله، گرد و غبار
این هم از وضع دلار و روزگار
نامسلمان! این چه وضع زندگیست؟!
غیر تو مسئول این اوضاع کیست ؟!…
گفت موسی: وای استغفار کن
توبه از رفتار و این گفتار کن
کفر هم اندازهای دارد، خُلی؟!
کلّهات پوک است، قطعاً مُنگلی
شد شبان ناراحت و فریاد زد
در بیابان هی دوید و داد زد
«وحی آمد سوی موسی از خدا
بندهی ما را ز ما کردی جدا
تو برای وصل کردن آمدی
نی برای فصل کردن آمدی»
این شبان بینوا ایرانی است
کشورش در معرضِ ویرانی است
میرسد از هر طرف بحران و غم
من خودم هم توی کارش ماندهام!
تا ببینم که چه پیش آید؛ برو
در بیاور از دلش، موسی! بدو!
«چون که موسی این خطاب از حق شنید
در بیابان از پی چوپان دوید
عاقبت دریافت او را و بِدید
گفت مژده ده که دستوری رسید»
چون که در ایران به دنیا آمدی
بیمجازات است هر حرفی زدی!
«هیچ آدابی و ترتیبی مجوی
هر چه میخواهد دل تنگت بگوی»!.
نسخه جدید موسی و شبان؛ طنزی در مورد ایران
آب قنات میرزا آقاسی و نان بازار سهام همتی! (طنز)