نظر سنجی و شکل دادن هدفمند روانشناسی جامعه
موسسه نظرسنجی «گمان»، گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان که در هلند فعالیت میکند، بار دیگر دست به یک نظر سنجی زده است که بیش از گذشته ماهیت این موسسه و گردانندگان آن را افشا می سازد. این موسسه به همان روش همیشگی کاسبان قدرت و ثروت در زمینی بازی کرد که داوری نداشت.
این بار هم موسسه گمان از خورجین نظر سنجی دقیق! خود شازده و زنجیرهای از وابستگان به آن را از درون صندوق نظارت استصوابی خود بیرون کشید تا کار نیمه تمام خود را کامل کند.
نظر سنجی کنونی موسسه گمان بعد از قیام، یک بی آبرویی تمام برای دست اندرکاران این موسسه است. چرا که در قیام سراسری مردم ایران که با خون بیش از ۷۰۰ تن از جوانان وطن استمرار پیدا کرد، بعد از شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ برخامنه ای، شعاری که بیشترین بسامد را داشت شعار «مرگ بر ستمگر چه شاه باشد چه رهبر» بوده است. یعنی مردم ایران با این شعار مرز بندی تاریخی خود را با هر نوع استبداد چه شاهی و چه ولایی ترسیم کردند، مگر این که بپذیریم جامعه آماری موسسه گمان جدای از جامعه ایران بوده باشد!
جالبتر این که در قیام ۵ ماهه مردم ایران به عدد انگشتان دست هم آن ۴۰درصد طرفداران سینه چاک حضرت شازده! شعار اثباتی برای او ندادند. به «گمان» من همین واقعیات ملموس برای بیاعتباری نظر سنجی «گمان» آنان کافی باشد.
در فروردین ماه ۱۴۰۱ نیز همین موسسه نظر سنجی مشابهی برگزار کرده بود که از درون آن برخی طرحهای استعماری-ارتجاعی بیرون زد. امروز هم گویی بعد از قیام ۵ ماهه مردم ایران این موسسه ماموریت یافت که شانس خود را برای ایجاد یک موج آزمایش کند.
خانم زینت میرهاشمی سردبیر نشریه نبردخلق در فروردین ماه ۱۴۰۱ در مورد انتشار اولین نظرسنجی این موسسه مقاله ای را منتشر کرده بود که نظر به تناسب و همخوانی آن نوشته با شرایط امروز، آن را در این جا می آوریم:
در همین زمینه
فیروز آبادی هم از کشتی خامنه ای پایین پرید!
نظرسنجی و شکل دادن هدفمند روانشناسی جامعه
نظرسنجی مؤسسه «گمان» با سر و صدای زیاد در فضای مجازی و در برخی رسانههای تصویری روبهرو شده است. بهانه این نظرسنجی مناسبت سالگرد برگزاری رفراندوم ضددمکراتیک «آری یا نه» به جمهوری اسلامی در روزهای یازده و دوازده فروردین ۱۳۵۸ است.
این نظرسنجی توسط بنیاد پژوهشی در هلند به نام «گروه مطالعاتی افکارسنجی ایرانیان» (گمان) به ریاست عمار ملکی، از دوره زمانی ۲۸بهمن تا ۸اسفند ۱۴۰۰ و از راه بررسی نظرات ۱۶۸۵۰نفر ایرانی در داخل کشور انجام شده است.
شیخ و شاه انتخاب مردم ایران نیست!
برای رسانهها و اتاق فکری که تلاش میکنند زمین و زمان را به هم ببافند تا ثابت کنند مردم ایران در مقابل دو انتخاب «شاه و شیخ» قرار دارند، این نظرسنجی خوراک مناسبی تهیه کرده و ته ماندههای حکومت موروثی، فسیل شدگان، پشیمانها و توابهایی که انقلاب ضدسلطنتی سال۱۳۵۷ را «اشتباه» میدانند، چند روزی است که خوش خوشانشان شده است.
این گونه نظرسنجیها بارها توسط این مؤسسه و از طرف برخی نهادها و رسانههای درون حکومتی انجام شده است. از آن جایی که این نهادها و مؤسسهها با انگیزهها و هدفهای مشخصی، بیطرف و مستقل نیستند و کارشان هم شکلدهی یک جامعه بر معیارهای مناسبات و سیاستهای مطرح در جامعه جهانی است، خروجی کارشان را همسان با تحولات و رویدادهای جامعه ایران ارزیابی نمیکنم. بهطور اصولی نظرسنجی در جامعهای که درگیر استبداد و انسداد است، علمی و بیطرفانه نخواهد بود. باید تأکید کرد تا روزی که نکبت جمهوری اسلامی بر ایرانزمین حاکم است شاهد این نوع نظرسنجیها و ساختگیتر از آن هم خواهیم بود.
واقعیت این است که در سپهر سیاسی ایران، و در مناسبات بین مردم و حکومت بیطرفی معنا ندارد. نظرسنجی بیطرفانه نیاز به آن دارد که لایههای مختلف مردم مورد سؤال قرار گرفته و ترس از پاسخ وجود نداشته باشد.
با توجه به جدی شدن شرایط بحرانی کشور و تداوم حرکتهای اعتراضی، عدهیی اساس این نظرسنجی را علمی و واقعی ارزیابی کرده و به کالبد شکافی سؤالها، اسامی و اعداد این نظرسنجی پرداختهاند.
بستگی به اینکه شرایط ایران و هماوردی مردم با حکومت چگونه ارزیابی شود خروجی این نظرسنجی هم قابل راستآزمایی است. یکی از خروجیهای این نظرسنجی، تزریق محبوبیت خاندان پهلوی است و از عجایب روزگار این است که مدال نقره در این نظرسنجی نصیب ابراهیم رئیسی، قاتل ۶۷ شده است.
آیا نظرسنجی در یک جامعه استبداد زده امکان پذیر است؟
تضادها و کشمکشهای درون قدرت، حضور پر رنگ مردم در کف خیابان، وجود تعداد زیادی زندانیان سیاسی و شرکت پر رنگ نیروهای اجتماعی و آگاه در حرکتهای اعتراضی سیمای بحران انقلابی در جامعه را نشان میدهد.
نظرسنجی از حدود ۱۷هزار نفر از جمعیت ۸۵ میلیونی ایران در شرایط خفقان و دیکتاتوری، نمیتواند اعتبار علمی داشته باشد. در شرایط دیکتاتوری که دفاع از یک سازمان سیاسی با بهای سنگین اعدام، شکنجه و آزار و اذیت فرد مدافع و خانواده او همراه است، پاسخ دهندگان، به جز طرفداران حکومت که همیشه برای ابراز عقیده آزادند، نمیتوانند بدون هزینه نظر واقعی خود را بیان کنند.
در پایان این مطلب قسمتی از نوشتهام که در تاریخ ۲۵ بهمن۱۴۰۰ با موضوع «علتهای انقلاب و مالهکشی بر جنایتهای شاه» منتشر کردم را یادآوری میکنم. «در شرایط فعلی سلطنتطلبان همراه با نیروهای ارتجاعی حاکم برای مهار جنبشهای اجتماعی و جنبش ضددیکتاتوری و برای رسیدن مردم به آزادی، دموکراسی، سکولاریسم همسو هستند.
این که در قرن بیست و یکم عدهیی بعد از چهار دهه در سودای حکومت موروثی و بازگشت به گذشته رویابافی میکنند، عجیب نیست. این امر انتخاب آنهاست که دوست دارند به جای رأی دادن برده تاج باشند. البته این امر به مذاق رژیم ولایت فقیه بیشتر خوشتر است تا قدرتگیری و سازمانیابی نیروهای مترقی و دستیابی به جمهوری دمکراتیک.
متأسفانه عمر رژیم ولایت فقیه هر چقدر زیادتر شود اینگونه جعلیات و حس دلتنگیهای جاهلان بیشتر جار زده میشود. چرایی این موضوع دقیقاً به این علت است که فاصله سقوط استبداد شاه با قدرتگیری شیخ چنان کوتاه بود که فرصت بازبینی دقیقتر اختناق، سرکوب، نقش ساواک، و مسدود بودن فضای سیاسی، شکنجه، زندان، اعدام، و… تا فقر و بیکاری، از حلبی آبادها، دروازه غار، کودکان خیابانی و… برای تجزیه و تحلیل داده نشد. آنقدر فرصت کوتاه بود که شکنجهگران ساواک توانستند به خارج از کشور بیایند و زندگی آرام داشته باشند. درست این بود که در شرایطی دمکراتیک پرونده حکومت سلطنتی موشکافی میشد. تأکید کنم رژیم از همان ابتدا با کشتن عدهیی از ساواکیها دقیقاً حاضر به واکاوی گذشته نبود، زیرا خود درصدد باز تولید آن استبداد بود و نمیخواست پروندههای مماشات رژیم شاه با روحانیت مرتجع از تاریکخانه به سطح آید».
زینت میرهاشمی
۱۵ فروردین ۱۴۰۱ / ۴آوریل ۲۰۲۲
لازم به یاد آوری است که مقاله خانم میرهاشمی ۵ماه پیش از شروع قیام مردم ایران در ۲۵شهریور ۱۴۰۱ منتشر شده بود.