ضرورت انحلال سپاه پاسداران- قسمت سوم
سازماندهی کلی سپاه چیست و سپاه پاسداران از نظر گسترش و سازماندهی چه تاریخچهای دارد و چه نقشه مسیری را دنبال میکند؟
تاریخچه و سازماندهی سپاه پاسداران
در قسمت دوم این مجموعه (سپاه پاسداران چگونه و با چه هدفی تاسیس شد؟) به تاسیس و اهداف تاسیس سپاه پاسداران پرداختیم. در این بخش، سازماندهی و تاریخچهی سپاه از نظر گسترش آن مورد بررسی قرار میگیرد.
سلسلهمراتب و سازماندهی نیرویی سپاه
در راس سپاه فرمانده کل آن قرار دارد. پس از او به ترتیب جانشین و رئیس ستاد مشترک قرار دارند. فرمانده کل سپاه، توسط ولیفقیه وقت نظام و جانشین و رئیس ستاد مشترک، به پیشنهاد فرمانده کل سپاه و تصویب ولیفقیه منصوب میشوند.
سازماندهی نیروهای سپاه پاسداران
سپاه پاسداران شامل ۵ نیروست:
نیروی زمینی
نیروی هوافضا
نیروی دریایی
نیروی قدس
سازمان «بسیج مستضعفین».
ستاد مشترک سپاه نیز مسئولیت هماهنگی و فرماندهی نیروهای پنجگانه را بر عهده دارد.
نمایندگی ولی فقیه در سپاه
دو ساختار دیگر در سپاه وجود دارد: نمایندگی ولی فقیه در سپاه و سازمان حفاظت اطلاعات سپاه.
نمایندگی ولی فقیه در سپاه که کاملاً مستقل از ساختار فرماندهی و مستقیماً زیر نظر خامنهای قرار دارد.
خامنهای در مورد این ساختار در اسفند ۹۶ اعلام کرد: «اصل قضیه، دفاتر نمایندگی امام است که با حضور یک عده روحانی آشنا به مسئولیت و دارای معرفت و روحیه انقلابی و خستگیناپذیر و پرامید در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل یافته است. اگر در مجموعه سپاه، این مهم تأمین شد، به نظر ما هیچ مشکل دیگری، مشکل اصلی نیست و قابل حلشدن است.»
سازمان حفاظت اطلاعات سپاه
سازمان حفاظت اطلاعات سپاه یا سازمان اطلاعات سپاه که این ساختار نیز تقریباً مستقل از فرماندهی است و فرمانده آن را ولیفقیه با پیشنهاد فرمانده سپاه انتخاب میکند و فرمانده آن مستقیماً با دفتر حفاظت اطلاعات در دفتر ولیفقیه و شخص وی مرتبط است و به او گزارش میدهد.
تاریخچه سپاه و گسترش آن
اما صرفنظر از سازماندهی، در مورد کارنامه سپاه میتوان گفت بعد از انقلاب ۱۳۵۷، حکومت که به دلیل ماهیتش، تصمیم و عزمی برای پاسخدادن به نیازهای و تضادهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، معیشتی مردم ایران نداشت، لاجرم با تضادهای عدیدهای مواجه میشد که به صورت اعتراضاتی با ماهیتهای مختلف بروز و حکومت را آماج قرار میداد.
علی شمخانی که از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ در مقام جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران بوده، در یک برنامه تلویزیونی در سال ۱۳۹۳ در این باره گفت: «ما یک جریانی در داخل کشور داشتیم، به اسم تظاهرات دیپلمههای بیکار در استانها، تظاهرات زنان علیه حجاب، سرازیرشدن سلاح به ایران، گرفتن منبع، اینها به پروسهیی میرسید. شاید اگر تعطیل نمیشد، آن پروسهها قبل از جنگ به نتیجه میرسید».
جنگ خارجی بهانه سپاه برای سرکوب داخلی مخالفان
برای اولین ماموریت سپاه، اقدام به سرکوب اعتراضات از هر سنخ و کشتار مخالفان حکومت کرد. کشتار مردم ترکمنصحرا، کردستان، خوزستان، تبریز و تهران در حافظه تاریخی جامعه ایران ثبت است.
همزمان با این کشتار در داخل کشور، سپاه جنگ با عراق را سرپوش کشتار مخالفان در داخل به بهانه «کشور در حال جنگ با دشمن خارجی است» پیش میبرد.
این سیاست به سرکوب تمامی گروههای سیاسی مخالف حکومت ولایت فقیه و اقلیتها قومی، مذهبی و عقیدتی در جای جای کشور و در نیمه اول دهه ۷۰ انجامید.
نقش سپاه پس از پایان جنگ ایران و عراق
با پایان جنگ ایران و عراق اما ماموریت سرکوب، کشتار و دستگیری، مخالفان داخلی، دیگر تقریبا بار اصلی خود را بر زمین گذاشته بود، مخالفانی هم که در خارج از ایران به سر میبردند سوژهی ترورهای سپاه بودند، امری که منجر به تشکیل نیروی قدس سپاه شد که کار خود را با نام «نهضتهای آزادیبخش» آغاز کرده بود.
اما تضاد آشتیناپذیر مردم ایران با حکومت ولایت فقیه و نگاهبان آن؛ سپاه، همچنان پابرجا بود تا اینکه در دو دههی بعد، تجدید آرایش سپاه، این بار به وضوح هدف اصلی تاسیس سپاه را در ورای دشمن خارجی، خطر و دشمن داخلی، یعنی از جانب مردم ایران قلمداد کرد. روند نصب فرماندهان سپاه و گسترش سازماندهی آن نیز موید همین امر است. همچنین یک دهه گذشته و نقش سپاه در سرکوب و کشتار مردم ایران در قیامهای ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ مهر تایید این مدعاست.
فرماندهان سپاه و سازماندهی آن
در توالی فرماندهان سپاه، بعد از منصوری و آقازمانی، عباس دوزدوزانی، مرتضی رضایی، سرپرستی یا فرماندهی سپاه را بر عهده داشتند تا اینکه در شهریور ۱۳۶۰ محسن رضایی در ۲۸ سالگی توسط خمینی به این سمت منصوب و ۱۸ سال یعنی تا سال ۱۳۷۶ در این سمت باقی ماند. عمده تحولات بدوی گسترش سپاه در زمان محسن رضایی صورت گرفت.
رضایی در سال ۱۳۷۶ از فرماندهی سپاه استعفاء کرد و قائممقام او، یحیی رحیمصفوی از سوی خامنهای به این سمت منصوب شد.
در ۱۰ شهریور ۱۳۸۶ دوره ۱۰ ساله رحیمصفوی به پایان رسید و خامنهای به جای وی، محمدعلی جعفری فرمانده را به فرماندهی سپاه برگزید.
بعد از جعفری نیز، در ابتدای سال ۱۳۹۸ حسین سلامی به فرماندهی سپاه برگزیده شد.
پس از انتصاب جعفری به فرماندهی سپاه در سال ۱۳۸۶، نظام به دلیل سیاستهای ضدمردمی در طول سه دهه، تهدید اصلی خود را از جانب مردم ایران تشخیص و دست به تجدید سازماندهی سپاه، متناسب با خطرات و تهدیدات داخلی زد. این امر بارها از سوی سران سپاه مورد تاکید قرار گرفت.
جعفری با دستهبندی این تهدیدات به «تهدیدهای نرم، نیمهسخت (شورشهای مردمی بدون سلاح گرم، تهدیدهای اقتصادی-سیاسی داخلی) و سخت (شورشهای مسلحانه، جنگ داخلی) وظیفه مبارزه با تهدید نرم را به بسیج غیرنظامی، نیمهسخت را به بسیج نظامی و سخت را به نیروی زمینی سپاه و بسیج محول کرد.
در پی شناسایی این تهدیدها، تشکیل «بسیج مستضعفین» و سازمان حفاظت اطلاعات سپاه و تشکیل ۳۱ سپاه استانی، در دستور کار قرار گرفت.
دشمن ما همین جاست…
این یک نمونه نادر در جهان است که سپاه به عنوان نیروی فراتر از ارتش رسمی کشور، سازماندهی و صفآرایی میشود و تهدید اصلی آن نیز به روشنی تهدیدات داخلی، یعنی مردم ایران تلقی میشود.
حرف نگفته این معادله نیز به روشنی این است که مردم ایران پیشاپیش سپاه را دشمن خود میپندارند، همانطور که سپاه آنها را تهدید خود و ولایت فقیه میداند.
ادامه دارد…