اسماعیل گل عنبر؛ نیازی نیست انسان بزرگی باشیم، انسان بودن خود نهایت بزرگیست!
آدمها وانسانها هردو انتخاب دارند… اینکه آدم باشند یا انسان انتخاب با خودشان است… نیازی نیست انسان بزرگی باشیم، انسان بودن خود نهایت بزرگیست…! انتخاب شما چیست؟ میخواهید یک آدم معمولی باشید یا یک انسان…
اینها که خوندم جملاتی بود از شهید قیام از شهر جوانرود. شهید اسماعیل گل عنبر یکی از معتمدان جوانرود که روز ۳۰آبان وقتی دید مزدوران حکومت با دوشکا روی مردمی که از خاکسپاری شهیدان بر میگشتن آتش باز کردند اسماعیل گل عنبر با جسارت و شهامت رفت که نفر دوشکا رو خلع سلاح بکنه اما مزدور دیگهای از پشت به سر اسماعیل گل عنبر شلیک کرد و او در دم بشهادت رسید.
اسماعیل گل عنبر انتخاب کرد انسان باشد.
بله این من بودم! اسماعیل گل عنبر که داشتم به دختر کوچولوی دو سالهام رقص کردی یاد میدادم. دخترم باید یاد بگیره که کردها تاریخ رنجهاشون رو با روحیه سرزنده و شادشون و با جنگندگی در مقابل ظلم مینویسن و اینطوری پیروزی میسازن.
کل شهرمون منو میشناسن. معتمد مردم بودم. چشم نداشتم فقر مردم رو ببینم و از این بابت تا جایی که میتونستم به همشهریام کمک میکردم. من انسان بودن رو انتخاب کرده بودم.
بزارین از ۳۰آبان براتون بگم. روز قبلش مزدوران خامنهای عرفان کاکایی و بهاءالدین ویسی رو که در اعتراض شرکت کرده بودن با گلوله کشتن. ما برای خاکسپاری شون رفته بودیم که بهمون حمله کردن.
من تو این صحنه بودم. دیدم که چطوری این جنایتکارا مردم رو به گلوله بسته بودن. وقتی دیدم جوونای شهرمون با پیکرهای خونین روی آسفالت خیابان افتادن فغانم در آمد. تو یه لحظه یادم اومد که روزی تو اینستاگرامم نوشته بودم که «یک روز مثل شیر زندگی کردن بهتر از ۱۰۰روز زندگی مانند یک گوسفند است» و بعد تصمیم گرفتم که آنروز شیر باشم. حمله کردم به مزدوری که با دوشکا به مردم شلیک میکرد. بهش نزدیک شدم و حتی دستم هم بهش رسید. می خواستم دوشکا رو ازش بگیرم و برگردونم سمت خود مزدورا. اما یه لحظه احساس کردم که تمام سرم داغ شد. افتادم و خون بود که از سرم بر کف خیابان جاری شده بود.
در همین رابطه
نگاهی به سرگذشت شهید قیام اصغر هژیر لطف
تو اون لحظه دیدم که تحسین، بهاالدین، عرفان، جوهر، جمال و مسعود دارن با خنده بهم خوش آمد میگن. رفتم پیششون و ما شدیم هفت تا. هفت شهید قیام سراسری از شهر جوانرود.
هفت نفری که مثل سایر انقلابیونی که آنروز برای اعتراض آمده بودند، انتخاب کرده بودیم که یک انسان باشیم و نه یک آدم معمولی. حتما میگید مگه آدم معمولی با انسان فرق داره؟ پس بهتره که یه بار آنچه که قبلا نوشته بودم رو براتون بخونم و این قصه رو تمام کنم.
تفاوت آدمها و انسانها :
آدمها زنده هستند ، انسانها زندگی میکنند !
آدمها میشنوند ، انسانها گوش میدهند
آدمها میبینند ، انسانها عاشقانه نگاه میکنند!
آدمها در فکر خودشان هستند ، انسانها به دیگران هم فکر میکنند !
آدمها میخواهند شاد باشند ، انسان ها میخواهند شاد کنند!
آدمها، اسم اشرف مخلوقات را دارند ، انسانها، اعمال اشرف مخلوقات را انجام میدهند
آدمها انتخاب کردهاند که آدم بمانند…
انسانها تغییر کردن را پذیرفتهاند تا انسان شوند
آدمها وانسانها هر دو انتخاب دارند..
اینکه آدم باشند یا انسان انتخاب با خودشان است…
نیازی نیست انسان بزرگی باشیم، انسان بودن خود نهایت بزرگیست…!