امید حسنی: بر سنگ مزارم بنویسید جوانم
بر سنگ مزار شهید قیام امید حسنی حک شده که «بر سنگ مزارم بنویسید که جوانم.» بله! روز ۲۶آبان جوان ۲۰ساله کرد سنندجی امید حسنی که برای شرکت در مراسم چهلم شهیدان شنبه خونین سنندج رفته بود، زمان برگشت توسط پاسداران خامنهای دستگیر و زیر شکنجه شهید شد. جوانی که با همه آروزهایی که داشت پرپر شد.
امید حسنی فرزند دلیر مردم سنندج
من امید حسنی، دانشجوی جوان ۲۰ساله سنندجی بودم که برای گذران زندگی، برق ساختمان هم کار میکردم. آرزو داشتم بتونم برم خارج. اونجا درسم بخونم، یه ماشین دناپلاس بخرم و جوونی بکنم. اما دلم از فقر مردم پر بود. آخر مردمی که تو یک کشور ثروتمند زندگی می کنن چرا باید فقیر باشن؟ مگه غیر از اینه که آدمهای این حکومت، همشون دزد و بی ایمان هستن. برای همین دلم میخواست که هر چه زودتر سرنگون بشن. وقتی هم اعتراضات شروع شد من گفتم که اینا یکساله سقوط میکنن. اونوقت حکومت میافته دست نسل ما جوونا. بعد که ایران رو آزاد کردیم آبادش هم می کنیم.
در همین رابطه
نگاهی به سرگذشت شهید قیام، شاهو خضری
….
این صحنهها که می بینید مال روز ۲۶آبان تو شهر ماست. مراسم چهلم شهیدان «شنبه خونین» بود و شهر شلوغ شده بود. آنروز که داشتم از مراسم بر میگشتم بین میدان محمدی و پایانه مسافربری، مامورای یگان ویژه منو دستگیر کردن و بردنم کلانتری میدان ۱۲فروردین.
پاسدارای وحشی آنقدر کتکم زدن و شکنجهام کردن که بیهوش شدم. بعد تو همان حالت بردنم بیمارستان توحید. چند ساعت بعد به یاران جوانم که براشون مراسم گرفته بودیم پیوستم.
قاتلا به این هم بسنده نکردن. جنازه منو دزدیدن و بردن. بعد هم روز ۲۷ آبان فقط با حضور دو نفر از اعضای خانوادم تو آرامستان «بهشت محمدی» شهرمون خاکم کردن.
اما من نمردهام. من در فریادهای شبانه همشهریام علیه این حکومت فاسد و در شعلههای آتشی که جوانان معترض سنندج در خیابانهای شهر روشن میکنن زندهام.