جنبش زنان در ایران با چه افت و خیزهایی روبرو بوده است؟
جنبش زنان ایران چگونه شکل گرفت؟ و چگونه توانست زنان را از کنج اندرونیها به مدرسه و دانشگاه بفرستد؟ چرا پس از پیروزی در تغییر دادن بخشی از قوانین نابرابر، همهی دستاوردها را به یکباره از دست دادند؟
در مراحل اولیه انقلاب مشروطه، به ویژه پس ازسال ۱۲۸۶، جنبش زنان انجمنهای خود را برپا کرد. این نوع روابط رسمی و غیررسمی آنان را به تدریج به مسئولیتهای غیرخانگی و اجتماعیشان آگاه میکرد.
جنبش زنان در انقلاب مشروطه
زنان در آن دوران علیه قدرتهای خارجی و در حمایت از انقلاب مشروطه فعالیتهای قهرآمیز و غیرقهرآمیز بسیاری انجام دادند. آنها تا جایی فعالیت کردند که از آذربایجان گزارش شده پس از نبردی شدید بین طرفداران و مخالفان مشروطه جسد بیش از۲۰ زن ملبس به لباس مردانه پیدا شده است. وقتی شایعه شد تعدادی از نمایندگان مجلس تسلیم خواستههای روسها شدند، گروهای زنان واکنش نشان دادند.
مورگان شوستر آمریکایی، مدیرکل خزانه داری ایران، در سال ۱۲۹۰ نوشت: «حدود ۳۰۰ تن از زنان ملبس به ردای ساده و سیاه و توری سفید رنگی بودند که صورتشان را پوشانده بود، بسیاری از آنان مسلح به تپانچه بودند. آنان مستقیماً به طرف مجلس رفتند. این مادران، همسران و دختران ایرانی برای آنکه رئیس مجلس و همکارانش به منظور واقعی آنان شک نکنند، هفت تیرهایشان را به شکلی تهدید آمیز بیرون آوردند، روبندهایشان را با خشم پاره کردند و کنار زدند و شجاعانه تصمیم خود را در انجام وظایفشان در حراست از آزادی ارضی کشور اعلام کردند».

بییشتر بخوانید
سرکوب جنبش زنان در دوران حکومت رضا خان
در سالهای نخست حکومت رضا خان، اکثر انجمنها و نشریات زنان پشتیبان اصلاحات او بودند و حتی برخی همچون «جعیت انقلاب نسوان» در مرام نامهشان در طرفداری از سلطنت پهلوی تأکید کرده بودند. اما رضا خان حتی تحمل فعالیت زنانی را که بر اصلاحات او صحه میگذاردند، اما خواستار تغییرات اساسیتر بوده و بعضی سیاستهای دولت را تأیید نمیکردند، نداشت.
صفیه فیروز، که سالهای بعد در اوایل دههی ۱۳۲۰ «حزب زنان» را بنیان نهاد، در توضیح شرایط کار برای گروههای مستقل زنان، میگوید: «در زمان رضا شاه که ما نفس نمیتوانستیم بکشیم. ما یک مدت آنموقع کار پیشاهنگی دخترها را شروع کردیم. دخترها در خانهی ما جمع میشدند و یک معلمی میآمد درس میداد به آنها که چطور به کمپ بروند. اما بعد از مدتی دولت این کار را از دست ما گرفت و خودش پیشاهنگی درست کرد، و من دیدم که در این دوره من شخصاً نمیتوانم کاری کنم.
کنترل دولت رضا خان علیه جنبش زنان
رضا خان تمایلی نداشت میدان عمل را برای فعالیتهای مستقلی که سبب گسترش آرمان زنان میشد باز بگذارد. فعالیت دولتی تنها راه مجاز برای دستیابی به تغییراتی بود که او برای ایران مناسب میدانست. رفته رفته کنترلهای دولتی فراگیرتر شد و اکثر مجلات و روزنامههای دموکرات که بسیاری از آنها به شدت از حقوق زنان حمایت میکردند، توقیف شدند.
پهلوی اول اصلاحات محدودی در قوانین مربوط به زنان ایجاد کرد، دانشگاه تهران در۱۳۱۵ تأسیس شد و اولین گروه زنان همراه با مردان در همان سال وارد دانشگاه شدند. اما قانون جنجالی کشف حجاب پیامدهای مختلفی داشت، از جمله اینکه بخشی از زنان در خانههای خود محبوس شدند. پیامد دیگر شدت و حدت اعمال این قانون بود. در واقع کشف حجاب حرکتی نمایشی بود که هیچ مشکلی را از زنان حل نمیکرد.
دختران با اجبار والدینشان در کودکی ازدواج میکردند و هیچ حقی در زمینه طلاق و حضانت کودکان نداشتند. تعداد قابل توجهی از زنان فقیر شهری و کودکانشان بر اثر بیماریهای مختلف ناشی از فقدان خدمات بهداشتی مناسب جانشان را از دست میدادند و هنوز در قانون اساسی زنان از مشارکت سیاسی منع شده بودند.
تشکلهای زنان منحل می شود
در سال ۱۳۰۴ از دست کم ۲۶ انجمن، جنبش زنان که در دوران پس از مشروطه تشکیل شده بودند، فقط «جمعیت نسوان وطنخواه» در تهران و جمعیت «پیک سعادت نسوان» در رشت فعال بودند. یک سال بعد، با انشعاب اعضای رادیکالتر این جمعیتها جمعیت «بیداری زنان» راه اندازی شد. در سال ۱۳۰۶ نیز «جمعیت انقلاب نسوان» در شیراز راه اندازی شد که عمر کوتاهی داشتند و بعد از یکی دو سال از سوی حکومت رضا خان منحل شدند.
سازمانهای مستقل زنان در دوران حکومت رضا خان عمرکوتاهی داشتند. کنترل و سرکوب فعالان و گروههای مستقل یکی ازدلایل متوقف شدن فعالیت جمعیت «نسوان وطنخواه» عنوان میشود. سیاستهای رضا خان در زمینه حقوق زنان و به ویژه در رابطه با کشف حجاب در فروپاشی این جمعیت بیتأثیر نبود.
بازداشت اعضای جمعیت «پیک سعادت نسوان» و توقف فعالیتهای آن از سوی دولت درسال ۱۳۱۰ نمونه آشکار سرکوب جنبش مستقل زنان در دوران رضا خان بود که تاپایان حکومت او ادامه داشت.
عمر نشریات مستقل زنان در دوره رضا خان
نشریاتی مانند «راهنمای بانوان» و «نورافشان» و تعداد دیگری از نشریات و مجلهی بنان دختران ایران، عالم نسوان و نسوان وطنخواه که هدف آنها بیداری زنان ایران بود یکی پس از دیگری توقیف و یا از انتشار باز ماندند.
سرکوب جنبش زنان درطی حاکمیت پهلوی دوم
در این دوره مسئله حقوق زنان هیچگاه از بستر جنبش اجتماعی سر بر نیاورد. نخبگان سیاسی و دولت مردان تمامی جنبشها از جمله جنبش زنان را بدون توجه به انگیزه آنها خطر علیه حکومت قلمداد میکردند و عملاً اجازه هیچ نوع فعالیت مستقل از نظارت دولت داده نمیشد. از تحولات مهم حوزه جنبش زنان در دوره پهلوی دوم، اعطای حق رأی به زنان در سال ۱۳۴۱ بود که در«طرح شش ماده ای» شاه با عنوان انقلاب سفید مطرح شد. این طرح که بخشی از برنامه کلان مدرنیزاسیون شاه بود. به اعتقاد برخی در واقع ترفندی برای حفظ ظاهر بود و به عنوان ضرورتی سیاسی برای بقای سلطنت اجرا شد.
به رغم تغییرات مثبت قانونی که از بالا اتفاق افتاد، سنتهای فرهنگی و عرف اجتماعی بههیچ وجه مورد توجه قرار نگرفت و به هیچ نوع مشارکت مستقل مردمی اجازه بروز و فعالیت داده نمیشد. در عوض، خانواده، وابستگان و دوستان خاندان پهلوی مبالغ هنگفتی را حیف و میل میکردند. درسال ۱۳۴۵، سازمان جدید به نام سازمان زنان ایران جایگزین شورای عالی جمعیت زنان ایران شد. از زمان شکلگیری این سازمان ریاست آن با اشرف پهلوی بود.
این دستگاه اداری عریض و طویل به طور کلی مشخصه ای مستقل و خارج از کنترل دولت از خود نشان نمیداد و مانند تمامی سازمانهای دیگر در ایران با رخنه جاسوسان مخفی در تاروپود خود مواجه بود. با اینکه دولت قادر بود حرکت عظیم و گسترده را برای جامعه پذیری جنبش زنان سازمان دهد، در عوض کلیشه های سنتی تحکیم میشد و از رسانه ها برای فروش یخچال و دیگر کالاهای مصرفی به زنان استفاده میشد.
منبع مطالب کتاب جنبش حقوق زنان در ایران

الیز ساناساریان، جنبش حقوق زنان در ایران، طغیان، افول، و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۵۷، ترجمهی نوشین احمدی خراسانی
❊مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است.