در ایران، تحت حاکمیت آخوندها، آمارهای واقعی همیشه یک مسئله محرمانه امنیتی و دور از دسترس عموم هستند. شفافیت و پاسخگویی در این حاکمیت معنایی ندارند. مؤسسات تخصصی بعضا برخی از آمارها را برای اجتناب از پاسخگویی و رفع مسئولیت منتشر میکنند که قابل توجه هستند. از جمله این آمارها مربوط به وضعیت مسکن در ایران است.
داشتن یک سرپناه، چالشی واقعی برای مردم عادی ایران
اگر نگاهی به شرایط سخت این روزهای مردم ایران بیندازیم، میبینیم اکثریت مردم به سختی زندگی خود را تأمین میکنند و با جایگزین کردن برخی از مواد غذایی با انواع بیکیفیت و ارزانتر تلاش میکنند که امورات خود را بگذرانند. بسیاری از خانوادهها گوشت و میوه را از برنامه غذایی خود حذف کردهاند و بجای آن سبزیجات ارزان قیمت مصرف میکنند، چون توانایی خرید گوشت و میوه را ندارند.
بسیاری دیگر از خرید لباسهای نو چشم پوشی میکنند و لباسهای کهنه و مندرس قدیمی خود را میپوشند. ولی تأمین سرپناه برای هر نان آور خانواده چیزی نیست که بشود نادیده گرفت، مگر اینکه انتظار داشته باشیم مردم برای زندگی به چادرنشینی و غارنشینی برگردند. در حال حاضر داشتن مسکن به یک کالای بسیار لوکس تبدیل شده که اکثریت مردم توان داشتن آنرا ندارند.
این روزها گزارشهای زیادی از «قبر خوابی»، «اجاره پشت بام»، «خوابیدن در مغازهها»، «خوابیدن در وسایل نقلیه عمومی» و غیره به ویژه در میان کارگران و کسانی که از روستاها به شهرها آمدهاند شنیده میشود.

درباره؛ هزینه مسکن بیشتر بخوانید
۵۰۰درصد افزایش قیمت مسکن
ظرف چند سال گذشته قیمت مسکن در تهران و سایر شهرها تا ۵۰۰ درصد افزایش داشته در حالی که، در همین مدت به دلیل تورم و کاهش ارزش پول، قدرت خرید مردم به شدت کاهش یافته است. این روند بازار مسکن در حاشیه شهرها و حتی محرومترین مناطق کشور نیز باعث مختل شدن زندگی بسیاری از مردم شده است. خبرگزاری مهر هشدار داد: در صورت عدم رسیدگی فوری به بحران مسکن، عواقب دردناکی را برای اقشار آسیب پذیر به همراه خواهد داشت و این مسئله حتی باعث کاهش بیشتر ساخت و ساز مسکن در ایران خواهد شد.
این «وضعیت دردناک» اکنون چهره بسیاری از شهرها را به طرز چشمگیری تغییر داده است. بر اساس گزارش فرید قدیری کارشناس حوزه مسکن ۴۰ درصد خانوارها اکنون در زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند. وی با ارزیابی وضعیت مسکن در ایران گفت: بر اساس آمار رسمی وزارت راه و شهرسازی، نرخ جمعیت زیر خط فقر مسکن در ایران تقریبا ۲ برابر بیشتر از نرخ عادی جهان است.
این کارشناس همچنین گفت: خانوادههایی که بیش از ۳۰ درصد از درآمد ماهانه یا سالانه خود را صرف پرداخت اجاره بها و هزینههای مسکن میکنند، اکنون ۷۰ درصد جمعیت استان در تهران را تشکیل میدهند. یعنی اجاره بها برای دو سوم جمعیت تهران بیش ۲ برابر از آن چیزی است که در سایر کشورهای جهان پرداخت میشود. [بحران مسکن؛ پروژه اخراج تهیدستان از کلانشهرهای ایران]
در حالیکه در بسیاری از کشورهای جهان خانوادهها میتوانند در عرض ۱۰ تا ۱۲ سال با پس انداز درآمد خود صاحب خانه شوند در ایران این رقم حداقل ۳ برابر این میزان طول میکشد.
وعده های توخالی
جمعیت زیر «خط فقر مسکن» در ایران بیش از ۲ برابر نرخ عادی جهانی است. دولتهای قبلی مثل احمدی نژاد و روحانی هر کدام در طی ۸ سال قدرت خود وعدههای پوچ زیادی در تأمین مسکن مردم دادند ولی با خانهها و آپارتمانهای بیکیفیتی که ساختند اصلا دردی از مردم دوا نکردند و شاهد بودیم که آپارتمانهای تازه ساز پروژه مهر یک زلزله ۵ ریشتری فرو ریختند. حالا نوبت به ابراهیم رئیسی رسیده است که همان وعدههای پوچ را تکرار کند.
به نظر فرید قدیری، سال اول دولت ابراهیم رئیسی، سالی تعیین کننده برای وی به حساب میآید. رئیسی در جریان مبارزات انتخاباتی خود وعده ساخت یک میلیون خانه در هر سال را داد. اما باید دید که ساخت یک میلیون خانه در سال به چه منابع مالی نیاز دارد؟ در حالیکه رئیسی با «کسری بودجه ۴۰۰هزار میلیارد تومانی» برای سال جاری مواجه است هنوز مشخص نیست هزینه ساخت این خانهها که قول داده را از کجا میخواهد تأمین کند؟!
حاشیه نشینی چهره دیگر درد
قیمت مسکن نه تنها برای اقشار محروم بلکه باعث شده که به قشر متوسط جامعه هم به شدت فشار وارد شود و صاحب خانه شدن برای بیشتر مردم به یک آرزو تبدیل کرده است.
در چنین شرایطی با قیمتهای نجومی مسکن از یک سو و حداقل دستمزدها از سوی دیگر، مردم هیچ امیدی به اجرایی شدن وعدههای رئیسی و صاحب خانه شدن ندارند و میدانند که حرفهای او جز فریب و دروغ بیشتر نبوده است.
در تیرماه سال گذشته روزنامه آفتاب یزد با ارائه تصویری از این وضعیت نوشت که اگرچه شهروندان در سالهای گذشته با پدیده هایی مانند «افزایش حاشیه نشینی، اجاره سوله و خوابیدن در خودرو» آشنا بودند اما امسال پدیدههای تازهای مانند اجاره انبار، اجاره فضا در مغازهها، خوابیدن روی پشت بام و زیر راه پلهها و… در چشم انداز است.
ضمن اینکه طبقه متوسط نیز در حال جابجایی محلهای سکونت خود از مراکز یا شمال شهرها به مناطق فقیرتر جنوب یا حاشیه هستند. بطوریکه اکنون نزدیک به دو سوم جمعیت کلان شهرهایی مانند تهران به حاشیه شهرها رانده شدهاند و در آلونکهایی که فاقد حداقل امکانات ضروری یک خانه است زندگی میکنند.
چه انتظاری داشته باشیم؟
خامنه ای، اکنون بعد از ۳۲ سال ثابت کرده است که نه تنها قادر به پاسخگویی به نیازهای اولیه مردم نیست بلکه مشکلات مردم اصلا مسئلهاش نیست. فسادهای عظیم دولتی، اختلاسهای کلان، رشوههای نهادینه شده، سوء مدیریت منابع طبیعی ایران مانند بهرهبرداری بیرویه از آبهای زیر زمینی و جنگلها و در همه پهنهها دیگر دارد.
ایران را به تبدیل به ویرانهای میکند و از طرف دیگر حمایت مالی و نظامی از نیروهای تروریستی نیابتی خود در کشورهای منطقه، مانند چندین گروه شبه نظامی در عراق، حزب الله، حوثیها ، فاطمیون و زینبیون و غیره، تورم، بیکاری و فقر را برای مردم ایران به ارمغان آورده است.
تنها راه نجات از این وضعیت خلاصی از شر حاکمیت ولایت فقیه است که به دست مردم ایران محقق خواهد شد.