ولایت فقیه با کدام آلترناتیو سرنگون می شود؟
برای اینکه تصویر درستی از وضعیت کنونی جامعه ایران رو در روی حکومت داشته باشیم، نگاهی کوتاه به سیر تحولات سیاسی-اقتصادی یکسال اخیر ایران میاندازیم تا به پاسخ به مساله سرنگونی برسیم:
۱.در جبهه مردم چه خبر است؟
یک سال گذشته، آن چه بازتاب دهنده چهره واقعی شهرها و محلات ایران بوده، استمرار اعتراضات و جنبش رو به گسترش اعتراضات بوده است.
خیزشهای دائمی میلیونها بازنشسته و معلم و کارگر و پرستار و عموم مردم بهجانآمده از گرانی و تورم و فقر و بیکاری برشی از چهره واقعی ایران است.
در یک سال گذشته علاوه بر قیامهای سراسری، معلمان ایران ۱۷ رشته اعتراض و خیزش داشتند و بازنشستگان ۱۵ بار بهطور سراسری به میدان آمدند. کارگران و مالباختگان و دامداران خیابان را رها نکردند. شعار مرگ بر رییسی به یک شعار همگانی تبدیل شده است
شعار معلمان این است: جنبش فرهنگیان آماده قیام است.
۲.در جبهه خامنه ای چه خبر است؟
یک سال از انتصاب ابراهیم رییسی گذشته است. خامنه ای درپیام نوروزی ۱۴۰۱ آوردن رییسی را نخستین و مهمترین شیرینی سال گذشته برای خود دانست. این بیانگر جایگاه ابراهیم رییسی در استراتژی بقای خامنه ای است. ابراهیم رییسی در حقیقت هم بعنوان رییس جمهور و هم بعنوان جانشین خامنهای روی کار آمد. خامنهای دوسالی بود که سکسکه دولت جوان حزباللهی! گرفته بود و در هر ملاقاتی این را تکرار میکرد که راه برون رفت حکومت از میان بنبست، روی کار آمدن یک دولت جوان حزباللهی است!
اما اکنون بعد از یک سال تمام آرزوهای خامنه ای نقش بر آب شده است. رییسی نه تنها راه حل نبود بلکه الان خود به یک مشکل تبدیل شده است.
رییسی که با شعار فریبنده عدالت آمده بود تا حداقل بخش کوچکی از جامعه را با خود همراه سازد، به سرعت به منفورترین چهره حاکمیت تبدیل شده است. به طوری که شعار مرگ بر رییسی به صورت یک شعار همگانی جا افتاده در اعتراضات تبدیل شده است. ابراهیم رییسی به دلیل نقشی که در قتل عام ۶۷ داشت و به جلاد ۶۷ معروف شده بود، به سرعت در برابر گسترش جنبش دادخواهی کم آورد. او امکان سفر به کشورهای دمکراتیک را در هراس از دستگیری و تعقیب از دست داده است.
شکست استراتژی خامنهای همین است که بهجای یکپارچگی و انسجام، تضاد و تفرقه و تعارض را به جان حکومت خود انداخته است. خامنهای حالا حتی به فرماندهان کلیدی سپاه و حتی لشکر حفاظت خودش بیاعتماد شده است.
سپاه پاسداران و دستگاه اطلاعاتی حکومت خود تحت تاثیر نفوذ بوده است.
بنبست حکومت در پروژه هستهای به شدت گلوگیر خامنهای شده است. خامنه ای با آوردن ابراهیم رییسی به عنوان رییس جمهور در حقیقت حکومتش را وارد مرحلهای کرده است که حتی بمب اتم هم نمیتواند نجات بخش باشد و او را از سرنگونی حتمی نجات بدهد. چون با آوردن رییسی خامنه ای ثابت کرد که تضاد اصلیاش نه آمریکا و اروپا و نه بحران اتمی است بلکه این مردم ایران هستند که این حاکمیت را نمیخواهند. به عبارتی قدرت انفجاری مردم از بمب اتمی که خامنهای آرزوی آن را دارد بسیار قویتر است.
بنابراین در موضوع هستهای، خامنهای نمیتواند خود را از دور باطل برجام بیرون بکشد. در بنبست کامل است و از هر طرف که برود بازنده نخستین است. اگر بهسیاست ۱۸ ماه اخیر ادامه دهد، در سراشیب سرنگونی است.

بیشتر بخوانید
۳.در جبهه مقاومت چه خبر است؟
برخلاف حکومت ولایت فقیه که از هر دری که میرود بنبست است، مقاومت و اپوزیسیون اصلی ایران اکنون در یک تعادل قوای برتر قرار گرفته است.
کانونهای شورشی به عنوان بازوی ضد اختناق این مقاومت و آتشزنه قیام و جنبش، طی یک سال گذشته به اعتلای شگرفی رسیده است. گسترش کمی عملیات اختناق شکن درکنار چندین عملیات بزرگ تهاجم به سامانهها و سایتهای حکومتی، نوعی قدرتنمایی خیره کننده برای این کانونها بوده است و به سرعت به یک شوک امید بخش برای جامعه تبدیل شده است.
درکنار آن، تهاجم نظامی به چندین قرارگاه سپاه پاسداران در تهران و شهرستانها به جوانانی که به ضرورت سلاح و سرنگونی رسیدهاند این درس و الگو را میدهد که میتوان بر شرایط کنونی و جو ارعاب غلبه کرد.
شناخته شدگی کانونهای شورشی در سطح جهانی ناشی از عملکرد شگرفی است که آنان طی یک سال گذشته داشتند.
آنان زندان و شکنجه را به جان میخرند و اکنون زندانها را هم به کانون مقاومت تبدیل کردهاند.
دستاوردهای کلان اپوزیسیون ایران در یک سال اخیر در دادگاههای معتبر بین المللی و محکومیت جنایتکارانی مثل حمید نوری و اسدالله اسدی یک بار دیگر قدرت منطق و اصالت این مقاومت را اثبات کرد و کارزاری که اکنون در دادگاه بلژیک آغاز کرده است بخشی از همین نبرد مستمر است.
سفر مقاماتی مانند مایک پنس و پمپئو به پایگاه اصلی اپوزیسیون در آلبانی و برگزاری موفقیت آمیز اخیر گردهمایی سالیانه در اشرف ۳ با شرکت صدها شخصیت بین المللی جایگاه این مقاومت و اعتلای آن را نشان میدهد.
آیا جبهه دیگری هم هست؟
پر واضح است که جبهه مقاومت و جبهه مردم یک جبهه واحد است و صرفا جهت بررسی دقیقتر این جدا سازی را انجام دادیم. اکنون سوال این است که آیا بازیگران دیگری هم در صحنه هستند؟
واقعیت این است که بازیگران بسیاری در عالم مجازی و دنیای تئوریک وجود دارند. بازماندگان سلطنت در طیفهای مختلف و رنگارنگ همراه با ریزشیهای حکومت بازهم در رنگها و تیرههای مختلف از دانشجویی تا حوزوی و تا بریدگان از اردوگاه اصلاح طلبان قلابی و…
اما اگر با شاخص سرنگونی این بازیگران را بررسی کنیم میبینیم که تمامی آنان در جبهه شیخ جای دارند. آنان رفوزه شدگانی هستند که تاکنون در مسیر سرنگونی هرگز گامی برنداشتند.
بیشتر بخوانید
سیل در خانه ما، سونامی در کاخ آنها!
آیا میتوان سرنگون کرد؟
تعادل کنونی بین جبهه مردم و اپوزیسیون و جبهه اهریمنی خامنه ای را بررسی کردیم. دیدیم درحالی که در جبهه مردم و مقاومت همه چیز رو به اعتلا و پیشروی است، در جبهه خامنه ای همه چیز در حال ته کشیدن و استفاده از ذخایر استراتژیک است.
از این روز همان طور که در تجربه جنگ مردم اوکراین دیدیم، وقتی عنصر مقاومت حاضر به قیمت دادن باشد، مسیر برای نبرد و مقاوت هموار میشود و جهان را مجبور به احترام به آرمان خود میکند.
میلیونها مردم ستمزده و شلاق خورده ایران آماده دادخواهی و حق طلبی از ظلم ۴۳ سالهای است که بر آنان رفته است. این جنبش در مقابل شبحی که از ولایت فقیه مانده است و پاسداران مضحمل شدهاش پیروز میشوند. پس باید پرچم مقاومت و قیام را بر سر هر کوی و برزنی برافراشت. این مسیر ما به سمت پیروزی است.