وجدان تاریخ قسمت ۳۲
از زمانی که در عملیات چلچراغ شهر مهران به دست ارتش آزادیبخش آزاد شد و لشکر ۱۶زرهی قزوین زبدهترین لشکر زرهی رژیم خمینی در برابر رزمندگان ارتش آزادیبخش بیش از چند ساعت دوام نیاورد، تعادل نظامی در همه جبههها بر علیه رژیم و به سود ارتش آزادیبخش شتاب گرفت.
پس از نبرد آفتاب و چلچراغ نیروهای رژیم دیگر توان کمترین مقاومتی در جبههها نداشتند. سربازان، مناطق اشغال شده توسط رژیم مانند
«توی منطقه قصر شیرین اون داستان [مجاهدین] اتفاق افتاد که… پسرم، دخترم تاریخ برات ننوشت و نگفت و خدا کنه که هیچ وقت عقب نشینی رو نبینی دشمن وقت نمیکرد که غنیمتیها رو جمع کنه به یک اعتبار ۱۲۰۰۰ و برخی روایات بیست و چند هزار ظرف دو سه روز اسیر دادیم ۶۰ درصد زمینهایی که در طول هشت سال گرفته بودیم سه شبه از دست دادیم برات گفتن؟ نه! نگفتن، نمیگن هیچ وقت…! برای اینکه از این واقعه تلخ تاریخی پذیرش قطعنامه های کثیف خاطره نداشته باشی».
مجلس ارتجاع در ۱۴ تیرماه ۱۳۶۷ برای مقابله با اوضاعِ درهمشکستة جبهههای جنگ ضدمیهنی، طرح قانونی برای «ادامة جنگ بهعنوان استراتژی جمهوری اسلامی» را با قید فوریت بهتصویب رساند. به این ترتیب آنها مذبوحانه تلاش میکردند تا شاید آب رفته را به جوی بازگردانند…
شعار «جنگ، جنگ، تا پیروزی!» خمینی دیگه کاراییشو از دست داده بود. حتی در بین نیروهای خود رژیم هم این شعار دیگه بردی نداشت و کسی رو برانگیخته نمیکرد. در یک کلام سیاست جنگطلبی خمینی بطور کامل به بنبست رسیده بود.
« حوادثی که در بهار ۶۷ اتفاق افتاد و بسیاری از سرزمینهای که در طول دفاع مقدس تصرف کرده بودیم دشمن موفق شد پس بگیره اینها اتفاقاتی بود که باید براش تصمیم گرفته میشد دشمن تا نزدیکی اهوازم اومد باید براش تصمیم گرفته میشد.»
«ملت عراق بداند که این آدم، آدم خطرناکی است برای ملت عراق. خطرش برای ملت عراق زیاد است والا به ملت ما که او نمتواند صدمه بزند، والا به ملت ما که او نمتواند صدمه بزند،…»