وضعیت فوق بحرانی سپاه بعدازلیست گذاری توسط وزارت خارجه آمریکا باشرایط قبل قابل قیاس نیست نظام آخوندی وارد مرحلهای شده که شدت بحران ها و فشارهایی که به آن وارد میشود با حرکاتی مثل تعویض فرمانده سپاه…، گویا تلاش میکند که راه برون رفتی برای خودش پیدا کند. درهمین رابطه اقای علیرضا معدنچی طی گفتگویی با تلویزیون ا یران آزادی به موضوع فوق پرداخته وبه سئوالات پاسخ میدهد
علیرضا معدنچی: قطعاً ارتباط وجود دارد، الان هر تحولی در درون رژیم اتفاق میافتد باید در پرتو دو کلان ضربه ای که رژیم طی همین روزها و هفتههای اخیردریافت کرده دید، یکی لیستگذاری سپاه پاسداران و دیگری لغو معافیت تحریم نفتی برای ۸ کشوری که تا حالا از آن برخوردار بودند، اینها ضربات خردکننده هستند، همانطور که گفتم هر تحولی در درون رژیم را باید در ارتباط با این دو کلان ضربه دید، بخصوص در ارتباط با سپاه که اگر در رابطه با بقیه تحولات با پیچ و خم باشد و غیر مستقیم تأثیر این کلان ضربه (رفتن در لیست سپاه پاسداران) گذاشته باشد، در اینجا خودش مستقیماً تأثیر دارد و حتماً برکناری فرمانده سپاه حالا چه خودش بریده باشد، چه خامنهای برکنارش کرده باشد، خیلی تأثیر در ماهیت قضیه ندارد و حتماً تحت تأثیر این بوده است، کلان ضربه لغو معافیتهای تحریم نفتی هم چیز کمی نیست، در واقع بسته شدن همه شکافها و روزنهها در دیوار قطور تحریمها است و بعد از این قابل تصور نیست که وضعیت اقتصادی به چه صورتی در میآید و معلوم نیست رژیم چگونه میخواهد از این وضعیت خودش را بیرون بکشد.
علیرضا معدنچی: شما چند سؤال را در قالب یک سؤال مطرح کردید، من اول به این سؤال پاسخ بدهم که چرا اصلاً این برکناری صورت گرفت، هر کسی میفهمد که در بحبوحه جنگ و بخصوص وقتیکه سپاه پاسداران در لیست تروریستی قرار بگیرد هیچ کس اقدام به برکناری فرمانده آن ارتش یا سپاهی که درگیر آن جنگ است نمیکند، اگر به اختیار خود خامنهای بود هرگز دست به چنین کاری نمیزد، باید دید که تا چه اندازه وضعیت باید بحرانی شده باشد که دیگر غیر قابل تحمل بوده که پاسدار جعفری در رأس سپاه نگه بدارند، یا اینکه خودش کنار رفته است، گفتم زیاد فرق نمیکند این نشاندهنده نهایت بحران شاید کلمه بحران هم برایش کم باشد باید بگوئیم وضعیت فوق بحرانی سپاه بوده است که چنین جابجائی را ایجاب کرده است، چونکه این آثار باصطلاح خرد کنندهای روی نیروهای خود سپاه دارد، کما اینکه هر ارتشی یا هر نیروی نظامی که در حال جنگ است اگر که فرماندهش را عوض کنند دیگر روحیه آن نیروهای زیر دستش، تحت امرش به مینیمم خواهد رسید و در واقع درب و داغان میشوند، حالا یک مسئله دیگر هم هست که خامنهای همیشه وقتی که سرکردههای قبلی سپاه را عوض میکرد آنها را بعنوان مشاور خودش معرفی و منصوب میکرد این بار این کار را نکرد، بلکه پاسدار جعفری را بطور خیلی تحقیرآمیزی بعنوان فرمانده فرهنگی قرارگاه بقیه الله قرار داد، قرارگاه بقیه الله بقول معروف نه به داره نه به باره و اصلاً بجز روی کاغذ موجودیت دیگری ندارد، حالا جالب است که فرمانده این قرارگاه پاسدار نقدی است که خودش یکی از اوت شدگان دستگاه به نظر میرسد، فرمانده قبلی بسیج بود و این را گذاشتن زیر دست او، ببینید که چه تنشی ایجاد میکند، لابد بهمین دلیل ناچار میشوند چند وقت دیگر این را در یک حرکت دو ضرب بازنشستهش بکنند، برای اینکه از این وضعیت بیرون بیایند، از این تناقضی که در دستگاه ایجاد شده است، یک تناقض دیگر، سؤال شما را دارم جواب میدهم که چرا پاسدار سلامی را آورد، پاسدار سلامی در واقع ارشدتر از او چند نفر دیگر بودند. پاسدار سلامی سرتیپ بود در حالیکه آنها درجهشان سرلشگری است، خود قاسم سلیمانی که میگوئید، قاسم سلیمانی را به این دلیل نیاورد که یک چهره شاخص و شناخته شده باصطلاح خط صدور تروریسم رژیم است و اگر این را میآورد این معنی سیاسی و بین المللی مشخصی دارد معنیش این بود که بنابراین خامنهای تصمیم گرفته است که بر روی سیاست صدور تروریسم خودش بیشتر تکیه کند و خلاصه گردن بگیرد، در برابر جامعه بین المللی و مشخصاً آمریکا گردنکشی بکند، ولی خط خامنهای این نیست بخصوص در همین سفر اخیر ظریف به نیویورک او همه جا صحبت از مذاکره و تعامل میکرد، خط خامنهای بنظر میرسد الان این باشد، یعنی اینکه گفته بود که مذاکره نمیکنیم الان ناچار شده که گویا تجدید نظر بکند، البته منظور من این نیست که رژیم مذاکره خواهد کرد، چونکه اولاً مذاکره دو وجه دارد، یک وجهش آمریکاست که اصلاً ظریف را تحویل نگرفتند، یک وجه دیگر خود رژیم است، رژیم اصلاً در موقعیتی نیست که بتواند مذاکره کند چونکه اصلاً مذاکره در این تعادل قوای موجود معنی ندارد مذاکره همینطوری که هفته گذشته روحانی در سخنرانی خودش گفت عبارت است از ذلت و تسلیم، گفت که آمریکا اصلاً اهل مذاکره نیست ما مرد میدان مذاکره و تعامل هستیم ولی آمریکا این نیست که فرمولی که آمریکا در برابر ما گذاشته است ذلت و تسلیم است یعنی پذیرش همان شروط دوازده گانه پمپئو که در اردیبهشت ماه سال گذشته اعلام کرد، داشتم این را میگفتم که بنابراین آوردن سلیمانی معنی سیاسی و استراتژیک خاص خودش را داشت و خامنهای نمیخواست به این نزدیک شود، بنابراین سلیمانی را نیاورد، چرا سلامی را آورد؟ سلامی به عنوان یک چهره حراف و سردار قمپز معروف است تبلیغاتچی و حرفهای خیلی کشکی و بی محتوا، رجز خوانیهای اینجوری میکند، بنابراین خامنهای از آنجایی که خطش اگر بشود اسم آنرا خط گذاشت این است که همچنان به لفاظی ادامه دهد آوردن او چنین معنایی دارد یعنی اگر بخواهیم معنی کنیم جنگ نیست ولی رجز خوانی بله هست، حالا آوردن پاسدار سلامی گفتم تناقضات خیلی مرگباری را بار سپاه میکند یکی بهمین دلیل که گفتم، خب چند نفر ارشدتر از سلامی هستند با آنها میخواهد چکار کند منجمله همین قاسم سلیمانی، قاسم سلیمانی به جعفری رکاب نمیداد و خطش را نمیخواند، حالا بیاید خط سلامی را بخواند حتماً اینطوری نیست البته در جلسه معارفه سلیمانی گفت که بله ما سربازیم همچنانکه تحت فرمان ایشان بودیم تحت فرمان سردار سلامی هم خواهیم بود، از قضا این را نشان میدهد که مسئله هست و چه تناقض و تضادی بار این دستگاه شده است و آنها حتماً به جان هم می افتند خط همدیگر را نمیخوانند پاسدار سلامی ناچار است که چکار کند؟ ناچار است که آن فرماندهان و سرکردههای ارشدتر را که خط او را نمیخوانند بردارد، آنها را برکنار کند، برکناری آنها تضادها و چیزهای جدیدی را ایجاد میکند، ضمن اینکه همین سپاه ببینید چقدر اوضاعش وخیم است که ناچار شدند در این بحبوحه سرکردهش را عوض کنند، حالا ببینید این تضادها هم به آن بار شود.
علیرضا معدنچی: خامنهای برای برون رفت از بحران اینکار را نکرده، به او تحمیل شده است، چارهای غیر از این نداشته است، یعنی اوضاع چنان به نقطه انفجاری رسیده که چارهای به غیر از این نداشته است، خود خامنهای بهتر از هر کس میفهمد در این شرائطی که به رژیم کلان ضربه لیستگذاری سپاه وارد شده و بخصوص در وهله اول به خود سپاه، برداشتن سرکرده سپاه چه معنایی دارد، یا به قولی گفته میشود جعفری بریده بوده و حاضر به کار نبوده و قادر به کار نبوده، این در ماهیت فرقی نمیکند، اوضاع باید به چه اندازه بحرانی بوده باشد که سرکرده سپاه حاضر نیست کار کند، کما اینکه خبرهای زیادی ما از ریزشهای گسترده در همه سطوح بخصوص در سطوح فرماندهی سپاه در بالاترین سطوح داشتیم، که دامن همین جعفری را هم گرفته است، این یکی از دلائلی هست که برای برکناری جعفری در جریان ریزشها ذکر میشود، علوی وزیر اطلاعات در تاریخ ۳۰ فروردین از دستگیری دهها جاسوس صحبت کرد و خبر داد وگفته میشود تعداد بسیاری از اینها از همین فرماندهان سپاه بودند، در تاریخ اول اردیبهشت (دو روز بعد) جعفری برکنار میشود و نمیتواند با هم بی ربط باشد، بخصوص گفته میشود بسیاری از کسانی که دستگیر شدند وحتی صحبت از اعدام بعضی از اینها است، گفتند پاسدارهایی که دستگیر شدند جاسوس خارجی بودند وگفته بودند بسیاری از اینها را جعفری آورده بوده و مدافعشان بوده و یکی از دلائلی که در رژیم بعنوان برکناری جعفری ذکر میشود، همین هست که کسانی را که آورده اینها جاسوس از آب درآمدند، حالا یا خودش بریده یا برکنارش کردند به این دلیل بوده است.
علیرضا معدنچی: درست است سالهاست رژیم در وضعیت فوق بحرانی قرار دارد، درست است وضعیت رژیم بحرانی بوده است، اما ببینید این وضعیت الان رژیم را به هیچ وجه نباید با قبل مقاسیه کرد، رژیم هرگز در چنین نقطهای نبوده است، رژیم هرگز در مدت کوتاه این ضربات سنگین را تحمل نکرده است و نخورده است. لیستگذاری سپاه اصلاً چیزی عادی نیست خودشان میگویند سپاه از رژیم جدایی ناپذیر است، سپاه در واقع همان رژیم است، علاوه بر نفوذی که سپاه در همه زمینههای سیاسی، افتصادی و امنیتی دارد، یکی از سرکردههای سپاه دو، سه سال پیش گفت افتخار سپاه این هست که کادرها و نهادهای مختلف حکومت را تعیین میکند، راست هم میگوید، الان شما به اعضا مجلس رژیم نگاه کنید، اکثرشان پاسدار هستند و یا اگر سپاهی نباشند، مهرههای اطلاعاتی بودند که به نوعی باز به سپاه بر میگردد، وزراء را نگاه بکنید اکثراً سابقه پاسداری دارند، به همین ترتیب از بالاترین سطوح تا پایینترین سطوح سپاهی بودند. از خود لاریجانی که پاسدار بوده تا بقیهشان همه پاسدار بودند، بنابراین در لیست رفتن سپاه تقریباً معادل در لیست رفتن رژیم است و باصطلاح این ضربهای که به سپاه خورده ، ضربهای است که به کل رژیم خورده است، اینکه ما الان شاهدش هستیم هرگز درگذشته نبوده است، نمیشود گفت که این رژیم قبلاً هم چنین وضعیتی داشته است، این وضعیت کاملاً جدید است، این وضعیت سپاه هم جدید است، حالا بعداً عرض میکنم که تنها باصطلاح آن وضعیتی که با روی کارآمدن کارتر و کنار گذاشتن شلاق و شکنجه توسط ساواک برای رژیم شاه در سال ۵۶ پیش آمد، تنها با آن قابل مقایسه است. پرسیدند که چرا ما به این بحران میگویم فوق بحرانی، ببیند کافی است که به دو اعترافی که سرکردههای خود سپاه کردند اشاره بکنم، منجمله پاسدار قاسم سلیمانی در جلسه معارفه پاسدار سلامی گفت که سپاه و انقلاب در برهه بسیار خطیری قرار دارند، منظورش از انقلاب، نظام است. ببینید این را پاسدار سلیمانی میگوید نه یک کارشناس رژیم، نه یک مهره دست چند رژیم، موقعیت قاسم سلیمانی در سپاه و رژیم مشخص است، قاسم سلیمانی میگوید سپاه در موقعیت خطیری قرار دارد و اضافه میکند که سپاه به برادری و وحدت بیشتری نیاز دارد، این را باز تاکید میکنم که پاسدار سلیمانی دارد میگوید، ببینید وضعیت سپاه به لحاظ به هم ریختگی و تشتت به چه درجهای باید رسیده باشد که این میگوید سپاه به برادری و همدلی بیشتری نیاز دارد، پس یعنی الان این برادری و همدلی نیست، یعنی الان به جان هم افتادند، پس یعنی الان در داخل سپاه جنگی در جریان هست، بنابراین سوالی که مطرح کردند را دارم جواب میدهم که این وضعیت طبعاً چشم انداز خیلی روشنی را پیش روی مردم ایران باز میکند، وقتی که مردم میببینند که سپاه به عنوان اهرم اصلی سرکوب رژیم و ستون اصلی نگهدارنده رژیم اینطور متزلزل شده و اینطور از درون پوسیده شده ، معلوم است که مردم روحیه پیدا میکنند، همچنانکه در رژیم شاه هم وقتی که مردم میدیدند که ساواک اینطور زیر ضرب رفته و ناچار شده که شلاق و شکنجه را کنار بگذارد، طبعاً مردم روحیه پیدا کردند، و آنطور به میدان آمدند.
علیرضا معدنچی: حتماً ، آینده حکومت بجز سرنگونی چیز دیگری نیست، اما هیچوقت سرنگونی خودبخودی و از درون اتفاق نمیافتد، هر چقدر رژیمی پوسیده باشد، بخودی خود سرنگون نمیشود، چون ابزار سرکوب خودش را دارد، پول و سلاح دارد و تا هر قدر اگر عامل خارج از خودش نباشد میتواند به حکومتش ادامه بدهد، سرنگونی تنها و تنها بدست مردم و مقاومت سازمانیافته مردم ایران که الان متجلی در ارتش آزادیبخش و کانونهای شورشی هست، از این طریق محقق میشود، البته این تحولات که شاهدش هستیم مثل همین تشتت سپاه پاسداران، همین کلان ضربهای که به رژیم وارد شده، هم به لحاظ نظامی، سیاسی، اقتصادی، راه را برای سرنگونی و نیروی سرنگون کننده هموار میکند، ولی باز تاکید میکنم که سرنگونی در ایران و هیچ کجای دنیا هرگز خودبخودی نخواهد بود.
علیرضا معدنچی: اینکه شرائط بازتر بشود من شخصاً فکر نمیکنم، بخاطر اینکه رژیم هر چقدر بیشتر احساس تهدید بکند، به سمت اینکه بیشتر از سرکوب استفاده بکند یا فضا را بیشتر ببندد حرکت میکند، اما این یک تضاد دیگری را فعال میکند، با بستن بیشتر فضا مثل دیگ بخار (اگر جامعه را مثل یک دیک بخار تصور بکنیم) حکومتها برای جلوگیری از انفجار دیگ بخار روزنههای تعبیه میکنند، سوپاپهای اطمینان میگذارند، وقتی این سوپاپهای اطمینان را رژیم بدست خودش میبندد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ حتماً بدینوسیله از انفجار اجتماعی استقبال میکند، حتماً انفجار اجتماعی در تقدیر است، منتهی نباید انتظار داشت این انفجار اجتماعی مثل قیام دی ماه باشد، بلکه اشکال خودش را میتواند داشته باشد و با توجه به تجربهای که مردم ایران از قیام ۸۸ و هم از قیام دی ماه ۹۶ اندوختند و آموختند، آن چه را ما شاهدش هستیم در ناصیه این مقاومت مردمی، سازمانیافتگی و تشکل هر چه بیشتر نوشته شده است، یعنی نیروهای قیام و نیروهای انقلاب و نیروهای سرنگون کننده رژیم هر چه بیشتر به سمت تشکل یافتگی، سازمانیافتگی سمت پیدا میکنند، که خودش را درکانونهای شورشی و شوراهای مردمی نشان میدهد.
علیرضا معدنچی: این خیلی طبیعی است که در بیرون از رژیم و سطح بینالمللی هم با مشاهده همین تحولاتی که هر آدم عادی هم از آن معنی تزلزل و تشتت خیلی زیاد رژیم و وضعیت فوق بحرانی رژیم را میگیرد، بقیه هم همین را میگیرند، بنابراین فشارهای امریکا ادامه پیدامیکند، برای اینکه رژیم را سر شروط ۱۲ گانه که گفتند بیاورند، بنابراین هر هفته میبینیم دولت امریکا لیست تحریمهای خودش را به روز میکند، به این معنی که به لیست تحریمها، افراد و شخصیتهای حقیقی و حقوقی بیشتری اضافه میکند، فشار بر رژیم را هر چه بیشتر افزایش میدهد، تا آنجا که مقامات امریکا و مشخصاً پمپئو وزیر خارجه امریکا دیروز گفتند رژیم را وادار بکنند بصورت یک دولت نرمال در بیاید و قوانین و قواعد بینالمللی را گردن بگذارد، از دخالت در کشورهای دیگر خودداری بکند، از تهدید همسایگانش خودداری بکند، یعنی از صدور تروریسم دست بردارد، رژیمی که ذاتش با این قبیل کارها عجین است و اصلاً سپاه پاسداران که از اسمش پیداست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، منظور از انقلاب اسلامی، انقلاب جهانی اسلامی است، با این ماهیت، سپاه اگر این را از او بگیرند فرو خواهد ریخت، چنانکه وقتی شلاق و شکنجه را از ساواک گرفتند، ساواک فرو ریخت، با فرو ریختن ساواک فروپاشی و شمارش معکوس سلطنت هم شروع شد، این هم همینطور است، اگر این صدور ارتجاع را از سپاه که دینامیزم حرکت و حیات سپاه هست را بگیرند، اولاً در وهله اول سپاه فرو میریزد، الان شاهد این تحولاتی که عرض کردم، برکناریها، ریزشها و دستگیری جاسوس از بالاترین سطوح سپاه همه مضمون فرو ریزی دارد و سپاه درحال فرو ریختن است و این نشان میدهد رژیم هم شمارش معکوسش شروع شده است.
علیرضا معدنچی: سؤال خوبی است چون یکی از دلائل باصطلاح بحرانی که در رژیم و سپاه شاهد آن بودیم، گفته میشود همین بوده است، یکی از اختلافهای پاسدار سلیمانی و جعفری همین بوده است، گویا حشدالشعبی و حزبالله را قاسم سلیمانی آورده و جعفری مدعی بوده چرا بدون اطلاع و مشورت با من آوردید، لابد پاسدار قاسم سلیمانی این را با نظر خامنهای انجام داده است، حالا وارد این جزئیات نمیشویم، به هر حال آوردن مزدوران برونمرزی و حشدالشعبی و حزب الله لبنان علتش هر چه باشد نشاندهنده این است که رژیم کم آورده است، سپاه پاسداران کم آورده است، یا در کنترل و سرکوب مردم کم آورده یا اوضاع خودش آنقدر متشتت و بحرانی است که برای تقویت روحیه پاسداران موجود آورده است، من فکرمیکنم دومی ارجح است و اولویت دارد در اصل برای روحیه دادن به پاسداران بوده است، برای اینکه پاسداران این وضعیت متشتت و وضعیت متزلزل را میبینند و لمس میکنند، فکر میکنند رژیم در بیرون از مرزهای خودش پاسدار دارد و نیرو و مزدور دارد و وضعیتش محکم است و این یک طور قدرتنمایی است، بیشتر برای روحیه دادن به پاسداران بوده است، که زیر بار این رسوایی رفتند، چون شاهد هستید که فی الواقع حشدالشعبی با چه منفوریت اجتماعی و با چه دافعه اجتماعی مواجه است، این حرکت بسیار رسوایی است که رژیم انجام داده است، اگر رژیم در وضعیت اضطرار نبود حتماً تن به این کار نمیداد.
علیرضا معدنچی: حتماً اروپا در رابطه با رژیم امیدهایی دارد که دلائلش هم اساساً اقتصادی است، ولی در پروسه و در گذشت زمان پیش بینی که دوستمان کرده غیر محتمل نیست، چون در قضایای اخیر هم و در سفر اخیر طریف که پیشنهاد مبادله زندانیان را داده بود، البته امریکا جواب رد داد، وزیر خارجه انگلیس هم موضعگیری تندی کرد و گفت این پیشنهاد بی شرمانه و یک دسیسه کثیفی است و چگونه قابل تصور است که یک مجرم را با یک بیگناه معاوضه بکنیم، پاسخ تند و دندانشکنی بود، که در جواب ظریف گفت اصلاً وزیر خارجه انگلیس نباید وارد این موضوع میشد، شاهد هستیم دلیل این درهم شکستگی رژیم، بدلیل تشتتش، بدلیل عملکرد منطق تعادل قوا، موضع اروپا در مقابل رژیم روز به روز سختتر میشود، البته منافع مختلفی عمل میکند، منافع اقتصادی اروپا هم هست، که همیشه چشم به معامله با رژیم دوخته بوده است، آنها فکر میکنند از وضعیت آشفته رژیم میتوانند استفاده بکنند و قراردادهایی که صد روی صد به نفع خودشان هست با رژیم ببندند، به هر حال مجموعه این مولفهها هست که بر روی همدیگرتاثیر میگذارد و باید ببینیم برآیندش چیست، من فکرمیکنم برآیندش هر چه باشد به زیان رژیم هست،
علیرضا معدنچی: خیر حتماً تیغ سرکوب کندتر میشود، بخاطر اینکه اینطور نیست وقتی نیروهایش را از آنجا آورده باشد و حالا این نیروها را به داخل منتقل بکند و اینها نیروی بیشتری در رابطه با سرکوب باشند، اینطوری نیست، یعنی وقتی سپاه درخارج مرزها ضربه میخورد و خودش را جمع میکند، دست و پایش را جمع میکند، دیگر روحیه پاسداران روحیه سابق نیست، بخصوص همانطور که عرض کردم صدور تروریزم برای رژیم و برای سپاه مثل خون میماند، وقتی خون در شریانهای سپاه به گردش نیفتد، حتماً تیغ سرکوبش در داخل هم کندتر میشود و سپاه آن روحیه سابق را برای سرکوب نخواهد داشت، هر چه بیشتر میل به سمت ریزش میکند و ریزش بیشتری شاهد خواهیم بود، همین الان مسئله ریزش یکی از مسائل جدی روی میز سپاه هست، ریزش نه از بدنه سپاه، بلکه حتی از بالاترین سطوح فرماندهی سپاه است، همین خبری که یکی از فرماندهان حفاظت سپاه بنام علی نصیری بود، گر چه تکذیب شد و واقعیت مسئله را الان نمیدانیم ولی همین که مطرح میشود، اینکه رژیم ناچار است بیاید تکذیب بکند، که معمولاً بعدها مشخص میشود این تکذیبها الکی بوده و آن چیزهایی که رژیم به آنان شایعه میگوید بیشتر واقعیت داشتند، به هر حال اینها حکایت از چیزی میکند و ما خبر داشتیم که علی نصیری و از بالاترین سطوح سپاه فرار کردند و با خودشان اطلاعات خیلی مفصلی هم بردند و در اختیار دیگران قرار دادند.
علیرضا معدنچی: در این قضیه عوامل و نقاط تاریک و مبهم خیلی زیادی دارد، ازجمله تناقضها و ضد نقیض گوئیهای رژیم، هنور نمیدانیم علتش چی بوده ولی علتش هرچیزی باشد، آیا یک تصفیه حساب درونی بوده؟ آیا یک اقدام مردمی بوده؟ یا همانطور که رژیم گفته از شرورها بوده؟ که گرفتیم و کشتیم، حتماً واقعیت آن چیزی نیست که رژیم میگوید، علتش هر چیزی باشد این هم یکی از آن نشانهها و علائم وضعیت فوق بحرانی رژیم است، رژیم بشدت از این وحشت زده است، وحشت رژیم و شدت وحشتش را از آمدن خامنهای به صحنه میشود دید، خامنهای هیچ وقت برای قاتل یک آخوند ناشناس به صحنه نیامده بود، نیروی انتظامی را جمع کرده بود و با حرفهایی که زده ابراز نگرانی از سلاحهایی که دست مردم هست و ابراز نگرانی از خرید و فروش سلاح در فضای مجازی، نشانگر این است که این یک ضربه برای رژیم بود و رژیم را سراپا به وحشت انداخته است، از طرفی رئیسی رئیس قوه قضائیه گفته ما هیچ ناامنی را نمیپذیریم، چرا این همه از امنیت و غیره دم میزنند؟ این نشان میدهد که مسئله جدی برای رژیم مسئله امنیت است.
علیرضا معدنچی: متحد اروپائی یعنی چی؟ کدام متحد اروپائی؟ خود رژیم همیشه میگوید اروپا دشمن ما است، خامنهای میگفت اینها خبیث هستند، اینها همدست امریکایها هستند. پس بهتر است بگویم اروپا هم همانطور که عرض کردم رژیم از طریق اینستکس که همان «سازوکار مالی اروپا» است قصد جبران تحریمها را دارد، اروپا حداقل تا الان حاضر نشده وارد بشود، ظریف که دست اندرکار این قضیه است، اخیراً چند بار ابراز نارضایتی کرده و بارها گفته که اروپا به تعهداتش عمل نکرد و نمیکند، اینها از حد حرف فراتر نرفته است، این اینستکس همین «ساز و کار مالی» برای اروپا و روسیه درهمین جریان لغو معافیتهای تحریمها، وقتی بحث این بود اگرصادارت نفت ایران قطع بشود بازار دچار کمبود ارز خواهد شد و قیمت نفت بالا میرود، در همسویی با امریکا و رودروئی با رژیم، روسیه پذیرفت که تولیدات نفتی خودش را همراه با عربستان و امارات و عراق افزایش بدهد، وقتی که عراق که رژیم آن را شکارگاه اختصاصی خودش میداند و حیاط خلوت خودش، اینطوری در رابطه با تحریمها میایستد و در همین قضیه اخیر گفت من ۵۰۰ هزار بشکه به تولیدات نفتم اضافه میکنم تا جبران کاهش عرضه نفت رژیم باشد، تکلیف روسیه معلوم است چین هم همینطور است، هرگز اینها منافع خودشان با امریکا را که خیلی کلان است، فدای منافع خیلی کمتر خودشان با رژیم نمیکنند، ضمن اینکه دوتا شمیشیر، تحریمها وتنبیههای امریکا هم بالای سرشان هست.
علیرضا معدنچی: من راستش اطلاعات مشخصی از تجمات نیروهای رژیم و مزدوران خارجیش در مناطق کردی ندارم، اما معمولاً اینطوری هست که وقتی رژیم خیلی مورد فشار قرار میگیرد و تضعیف میشود، برای قدرت نمائی سعی میکند با حمله به گروههای اپوزیسیون و گروههای مخالف خودش اینطور تعادل خودش را بدست بیاورد، کما اینکه چند وقت پیش با حمله موشکی هوائی به حزب دمکرات دقیقاً چنین خواستگاهی داشت و رژیم میخواست به این وسیله بر وضعیت نامناسب خودش سر پوش بگذارد، اگر این موضوع درست باشد دلیلش این است، نه مقابله با کردهایی که علیه رژیم بشار اسد هستند و این یک پیش بینی است که یک درگیری بزودی بین آنها بوقوع بپیوند.
علیرضا معدنچی: درست است لیست گذاری سپاه همانطور که در دنیا گفتند اقدام بیسابقهای است، در دنیا وقتی که نیروی نظامی رسمی کشوری در لیست تروریستی قرار بگیرد، معنایش این است که خود رژیم درکلیتش انگار مورد تحریم قرار گرفته است و در لیست رفته با این تفاوت که نیروی نظامی در هر کشوری جایگاه مشخص خودش را دارد، یعنی حتی اگر ارتش رژیم را در لیست میبردند چنین معنایی نداشت که سپاه را بردند، بخاطر اینکه سپاه جزء ماهیت رژیم است، ستون نگهدارنده رژیم است و وضعیتش با ارتش تحت امر رژیم و هر نیروی رسمی نظامی هر کشور دیگری متفاوت است، شاید که بتوان با ساواک رژیم شاه مقایسه کرد با این تفاوت که ساواک تنها یک نیروی امنیتی بود، در حالیکه سپاه هم نیروی امنیتی و هم نیروی نظامی است، یعنی هم نیروی سرکوب داخل کشور است، هم نیروی صدور تروریست در خارج کشور است.
[bs-embed url=”http://www.youtube.com/watch?v=n5ml0NPv1G4″ title=”کلیپ کنفرانس” show_title=”1″ icon=”” heading_color=”” heading_style=”default” title_link=”” bs-show-desktop=”1″ bs-show-tablet=”1″ bs-show-phone=”1″ bs-text-color-scheme=”” css=”” custom-css-class=”” custom-id=””]