پشت پرده شعار فتح قدس از طریق کربلا؛ روایت غیر حکومتی از جنگ ایران و عراق
پشت پرده شعار فتح قدس از طریق کربلا؛ در میان همه جنگهایی که بین دولتهای متخاصم در جهان بوقوع پیوسته؛ جنگ ایران و عراق طولانیترین جنگ تاریخ معاصر در جهان است و اگر دو جنگ جهانی را به حساب نیاوریم پر تلفاتترین و پر هزینهترین جنگ تاریخ معاصر هم هست.
چرا این جنگ اینقدر طولاتی شد…؟ آیا نمیشد که زودتر تمام شود…؟
این سلسله نوشتار پاسخ به این سوال است. اما نه به روایت مجریان حکومتیِ جنگ در نظام حاکم.
تبلیغات حکومتی نزدیک به چهل سال است که این جنگ را «دفاع مقدس» معرفی میکند. اما نه به دلیل دفاع از میهن، بلکه به دلیل دفاع از آنچه که خمینی آنرا اسلام معرفی میکرد!
امروزه بر کسی پوشیده نیست که وقتی که خمینی صحبت از اسلام میکرد منظورش دقیقا نظام ولایتفقیه بود؛ که نه تنها هیچ ربطی به اسلام ندارد، بلکه دقیقا رودروی آن قرار گرفته است.
اما آیا این تصادفیاست که خمینی حتی یک کلمه از «میهن» و «ایران» نام نمیبرد؟
نظر خمینی در مورد وطن
خمینی در کتاب کشفالأسرار خود که در سال ۱۳۲۳ نوشته است، چنین میگوید: «این دیوارها که دور دنیا کشیدند و به نام کشور و وطن خواندند، از فکر محدود بشر پیدا شده! دنیا، وطن توده بشر است».
با چنین گفتاری، کاملا مفهوم است که خمینی مرزهای جغرافیایی بین کشورها را به رسمیت نمیشناسد و آنها را قبول ندارد.
اما چرا خمینی جنگ را «مقدس» نامید؟ این نام گذاری از طرف خمینی دقیقا به این دلیل بود که کسی جرأت مخالفت با جنگ را بخودش ندهد و اگر کسی هم چنین جرأتی را به خودش داد، او را «عامل بیگانه»، «ضد دین» و «ستون پنجم دشمن» معرفی نماید که باید او را دستگیر و اعدام کرد. خمینی با همین عنوان«جنگ مقدس» بود که توانست زیر چتر آن، مخالفین و منتقدین خود را از دم تیغ بگذراند.
شروع کننده جنگ کدام کشور بود؟
صرف نظر از اینکه این جنگ چگونه آغاز شد؟ چه کسی آنرا شروع کرد، و چه کسی زمینه ساز آن بود، اما این جنگ میتوانست، اگر نه در همان روزهای اول، قطعا در خرداد ۱۳۶۱ که عراق اعلام کرد به پشت مرزهای بینالمللی عقب نشینی میکند و همین کار را هم کرد، تمام شود. اما چرا تمام نشد و برای ۷سال دیگر ادامه پیدا کرد؟
پس از اینکه عراق در خرداد ۱۳۶۱ از مرزهای ایران عقب نشینی کرد، این بار خمینی بود که وارد خاک عراق شد. چنانچه محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران وقت از قول خمینی گفت که: « جنگ تا سقوط صدام باید ادامه پیدا کند». همچنین پاسدار باقری نیز از قول خمینی میگفت که: «ادامه جنگ تا رفع فتنه از عالم»
همزمان با آزادی خرمشهر، با بحران فلسطین در بیروت، دولت وقت عراق، درخواست پذیرش آتشبس را مطرح نمود و حتی آمادگی خود را اعلام نمود که غرامت جنگی را بپردازد. این پیشهاد، خمینی را به لحاظ سیاسی بشدت زیر فشار برده و برسر دوراهی قرار داد. زیرا اگر وارد خاک عراق میشد و چشمش را به محاصره فلسطینیان در بیروت میبست، سرمایهگذاریهای چند سالهاش برای سوار شدن روی موج دفاع از «قدس» و رهبری جهان اسلام میسوخت و از بین میرفت.
اما اگر آتشبس را میپذیرفت، دیگر نمیتوانست به بهانه «جنگ مقدس»، مطالبات مردم را در داخل کشور سرکوب کند و باید منتظر قیامهای پیدرپی مردم میشد. بالاترین مطالبه مردم در این زمان، آزادی فعالیتهای سیاسی و برچیدن باندهای چماقداری در سطح کشور بود. احزاب سیاسی در کشور بشدت زیر ضرب رفته و آزادی بدست آمده بر اثر انقلاب ضد سلطنتی مورد تهدید حاکمیت ارتجاعی شده بود.
خمینی برای خروج از این فشار چه ترفندی بکار برد؟
خمینی ابتدا برای ساکت کردن پاسدارانی که خواهان پایان جنگ با عراق و رفتن به لبنان بودند، یک نیروی اندک به فرماندهی احمد متوسلیان به سوریه اعزام کرد که یک هفته بعد، بخش اعظم آنها به ایران بازگشتند.
اما خمینی با ترفندی در مقابل پیشنهاد عراق برای آتشبس، موضوعی بنام اقدام مشترک از خاک عراق برای اعزام نیرو به لبنان را تحت شعار پوشالی «فتح قدس از طریق کربلا» را علم نمود. یعنی خمینی با این ترفند نه برای کمک به فلسطینیان نیرویی ارسال کرد و نه حاضر به پذیرش آتشبش شد. وی با این ترفند، فشار روانی حاصله از حملات اسرائیل به فلسطینیان را خنثی کرد و بیش از ۶ سال دیگر به جنگ با عراق ادامه داد. طبق آمار رسمی، بیشترین تلفات و خسارات جنگی که به کشور وارد شده است، مربوط به همین دوران میباشد.
ادامه دارد…….