نقش رهبری زنان در اعتراضات و دعوا بین باندهای قدرت در مجلس
این روزها دعواها در حکومت ایران بر سر موضوع پوشش زنان و دختران به محل مناقشه بسیار تبدیل شده است، دعوای اصلی حکومت ولایت فقیه با دختران و زنان ایران در چیست و چرا این گونه در پی سرکوب و محدودسازی آنان برمیآید؟
سخن آخر، آن به که اول گفته شود؛ دعوا بر سر پیشتازی زنان و دختران ایران زمین و مشارکت فعال آنان در قیام و اعتراضات سال جاری و نقش پیشتازی و رهبری آن است که به کابوس دهشتناک آخوندهای حاکم بر ایران تبدیل شده است، نه بر سر نوع پوشش آنان، آن گونه که حکومت ولایت فقیه و بوقهای رسانهیی داخلی و خارجی و برخی مدعیان بیهزینگی در خارجه ترویج میکنند!
در این هیچ شکی نیست که اعتراضات سال ۱۴۰۱ با نقش آفرینی و پیشتازی زنان و دختران ایران زمین، جلوه جدیدی از عنصر مقاومت و ایستادگی در مقابل حکومت ولایت فقیه با ماهیت بارز زنستیزی را رقم زد.
این اعتراضات با نقطه آغاز تحمیل پوشش اجباری و قتل مهسا امینی در شهریور آغاز گردید و در طول نزدیک به ۷ ماه گذشته، زنان و دختران، نقش بیبدیلی را در پیشتازی و رهبری قیام و اعتراضات ایفاء کردند.
قطع یقین این امر بر ملایان واپسگرا بر ایران سخت آمده و به هر لطایفالحیلی میخواهند که به زعم خویش زنان را به «پستوی خانه» برانند، غافل از آن که آن سبو بشکست و آن پیمانه بریخت.
با همین نقطه آغاز موضوعات سرکوبگرانه و بعضا جنایتکارانه مانند تحمیل پوشش اجباری و یا مسمومسازی دانشآموزان دختر نه با شعار مبارزه و مواجهه با نقش پیشتازی زنان و دختران که با عناوینی چون «طرح حجاب و عفاف» و… در دستور کار حکومت قرار گرفته و هر روزه اخبار بسیاری پیرامون ایجاد ابعاد مختلف سرکوب بر سر پوشش زنان رسانهیی میشود. [حجاب اجباری با هدف سرکوب جنبش سیاسی زنان]
شکاف در باندهای قدرت در مجلس حکومت
جناح غالب حاکمیت نیز به وفور همین موضوع را ترویج میکنند و چون بر سر اصل دعوا نمیروند و موضوع اصلی را نمیخواهند برجسته کنند، لاجرم با طرح عناوین و موضوعات فرعی در مقام مقابله با نقش زنان پیشتاز برمیآیند.
از جمله موضوع اختلافات اخیر در مجلس حکومت پیرامون دعوا بر سر «طرح حجاب و عفاف» که به درگیری بین باندهای مختلف قدرت در مجلس انجامید، جدای از ماهیت قدرتطلبانه و سهمخواهانهی آن در آستانه انتخابات هیئت رئیسهی مجلس حکومت و انتخابات آتی مجلس حکومت، اما نباید دور از دیده انگاشت که ماهیت این دعوا در مجلس در بستر بزرگتری به نام حکومت ولایت فقیه قابل تبیین است.
مرتضی آقاتهرانی، رئیس فرهنگی مجلس و آخوند کاظم صدیقی، رئیس «ستاد امر به معروف و نهی از منکر» در روزهای اخیر عنوان ساختهاند که باقر قالیباف و «نواصولگرایان» در مجلس جلو طرح مزبور را گرفته و مانع از تصویب قانون در زمینه پوشش میشوند.
امری که با واکنش شدید قالیباف و «نواصولگرایان» در مقابل مهرههای «جبهه پایداری» شد و قالیباف ضمن تاختن به آقاتهرانی و صدیقی در جلسه علنی مجلس اعلام کرد که «در تریبونها طور دیگری بیان میکنند… کذب است… حتی صحبتهایی از من میکنند که آن هم کذب است…»
دیگر اعضای مجلس از باند قالیباف مانند مجتبی توانگر نیز در نقش حامی وی ظاهر شده و در جوابیه آقاتهرانی، رئیس کمیسیون فرهنگی که مدعی شده بود که قالیباف جلو تصویب قانون مربوط به «حجاب» را گرفته، اعلام کردند که «اظهارات آقاتهرانی و… بیشتر شائبه سیاسی و انتخاباتی دارد… دستگاههای متولی حجاب… از کمبود قانون در این زمینه سخن نگفتهاند… آقاتهرانی خودش ۷ سال رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بوده و برای طرح حجاب و… چکار کرده است؟».
یک نکته و اصل دعوا!
در اظهارات توانگر یک نکته وجود دارد که ماهیت اصل دعوا را برملا میکند و آن اینکه بنا به اظهارات وی، هیچ یک از ارگانها و متولیان «حجاب» از کمبود «قانون» در این زمینه سخن نگفتهاند.
این نکته به روشنی بر روی این واقعیت انگشت میگذارد که حکومت ولایت فقیه نه در حال حاضر و نه در گذشته در زمینه صدور قوانین زنستیزانه علیه زنان و دختران ایران زمین فروگذار نکرده است و آن قدر «قانون» تصویب کرده که دیگر هیچ کس از کمبود قانون در این زمینه سخن نمیگوید!
با وجود تمامی این «قوانین» اما زنان و دختران ایران زمین در قیام و اعتراضات اخیر نشان دادند که نه حاضر به پذیرش «حجاب» اجباری هستند و در ورای آن نه حاضر به پذیرش دین اجباری و حکومت اجباری.
از این رو وقتی حکومت در زمینه دین اجباری و حکومت اجباری چون نمیتواند اقدامی بکند لاجرم تمامی تلاش خود را برای مقابله با عنصر پیشتاز قیام، به جبهه ثانویه نوع پوشش کشانده است و با این تیر دو نشانه را هدف قرار داده است.
اول آنکه موضوع نوع پوشش یک امر اجرایی است که حکومت با ارگانهای بسیار (بنا بر اذعان قالیباف در جلسه مذبور مجلس حداقل ۳۲ دستگاه) این قدرت مانور را دارد که در هر یک از پهنههای جامعه، که البته تمامی پهنههای زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زنان را شامل میشود دخالت و سرکوب خود را ادامه دهد و با این امر سعی کند زنان را به حاشیه براند.
دوم و مهمتر از آن اینکه با مانور بر روی پدیده فرعی و ثانویه نوع پوشش در مورد زنان، حکومت آگاهانه میخواهد بر روی نقش رهبری و پیشتازی آنان مهر خاموشی و سکوت بگذارد و آن را برجسته و بارز نکند.
در حالی که از قضا اصل دعوا در اینجا و در عنصر پیشتازی و رهبری قیام و اعتراضات توسط زنان است که حکومت میخواهد با مانور «حجاب» آن را به سکوت برگزار کند.