امیر عبداللهیان چه نیازی به رفتن به واشینگتن داشت؟
سرانجام پس از شایعات و درز خبرهایی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز دوشنبه سوم مهرماه ۱۴۰۲ تایید کرد که گزارشهایی که در مورد اجازه ندادن به امیر عبداللهیان وجود داشته درست بوده و گفته که آمریکا اجازه سفر به پایتخت خود به امیر عبداللهیان را نداده است.
متیو میلر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت که ایران خواسته بود که وزیر خارجهاش در جریان سفر به آمریکا برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک به واشینگتن هم برود، ولی «ما آن را نپذیرفتیم».
میلرافزود:«ما تعهدی نداریم به آنها اجازه دهیم به واشینگتن سفر کنند» بلکه «آمریکا متعهد است به مقامات ایران و سایر کشورها اجازه سفر به نیویورک بدهد تا به مسائل خود در ارتباط با سازمان ملل رسیدگی کنند».
پیشتر وزیر خارجه حکومت تهران از ادامه تبادل پیامها با آمریکا خبر داد.گزارشهای پیشین حاکی بود که امیر عبداللهیان در حالی آمریکا را ترک کرد که تلاشهای تیم او برای گرفتن اجازه سفر به واشینگتن ناکام ماند.
لازم به یاد آوری است که آمریکا در ۱۴ سال گذشته از دادن اجازه حضور به نمایندگان سیاسی حکومت ایران در پایتخت خود در جریان سفر آنها به نیویورک برای شرکت در نشستهای مجمع عمومی سازمان ملل خودداری کرده است.
در همین زمینه
آغاز مهرماه یا آغاز دوباره قیام دانشجویان و دانشآموزان؟
چرا امیر عبداللهیان هوس سفر به واشنگتن کرد؟
اولین سوالی که هر خواننده ایرانی بعد از شنیدن این خبر به ذهنش می رسد این است که مگر رژیم ایران نمیگوید که قصد مذاکره با شیطان بزرگ را ندارد، پس هدف از سفر به واشنگتن چیست؟ مگر رییسی و دولتش وانمود نمیکنند که از موضع اقتدار گروگانها را آزاد کردند پس این عجز و التماس برای چیست؟
محافل خبری نوشتند که ظاهرا هدف امیر عبداللهیان از سفر به واشینگتن سرزدن به دفتر حفاظت از منافع ایران و کسب آگاهی از وضعیت آنجا بود؛ دفتری که در ساختمان سفارت پاکستان واقع است. اما این ارزیابی نیز مطرح است که او میخواست با حضور خود در واشینگتن این شائبه را ایجاد کند که دولت جو بایدن امتیازات ویژه در قبال ایران قائل شده است!
واقعیت این است که حکومت تهران بیش از هر زمانی ضعیف شده است. قیام ۱۴۰۱ آخرین تردیدها در مورد نامشروع بودن این حکومت را از بین برده است.به همین دلیل خامنه ای به شدت نیازمند کسب حداقل امتیاز در مناسبات خارجی است تا رو به مردم و جوانان کف خیابان خود را قدرتمند نشان بدهد. از همین رو تردید نباید کردکه این عجز و التماسها تنها گوشه کوچک و افشاشده همه عجزو لابههای سیاست خارجی ولی فقیه است.
خامنه ای تنها یک تهدید برای خود می شناسد و آن هم مردم و مقاومت ایران هستند. او بخوبی می داند که بقیه دشمن تراشیهای او صوری و برای سرگرم کردن بسیجیهاست. سیاست مماشات حاضر است بیشترین امتیازات را در همین وضعیت هم به خامنه ای بدهد به شرط اینکه او توان حداقل عقب نشینی را داشته باشد. اما تحولات یک دهه اخیر نشان داده است که خامنه ای چنین توانی را ندارد. هر نوع عقب نشینی برای خامنه ای حکم مرگ را دارد و او نمی خواهد از ترس مرگ خودکشی کند.