شش ماه قیام ؛ دستاوردها و چشم اندازها – قسمت سوم و پایانی
در هفتمین ماه قیام مردم ایران برای مبارزه با ولایت فقیه، الان دیگر با قطع و یقین باید گفت که پروژه سلطنت با همه بازیهای کودکانهاش نه در جهت تقویت قیام بلکه درست برعکس برای انحراف قیام و دلسرد کردن مردم طراحی شده و یک پروژه ارتجاعی -استعماری است.
پروژه سلطنت خواهی به دلایل زیر در خدمت ولایت فقیه قرار گرفته است:
چرا سلطنتخواهی در خدمت ولایت فقیه است؟
باند سلطنت جرثومه تفرقه و عامل انحراف قیام و عملا در خدمت رژیم عمل کرده و میکند. به دلایل زیر:
۱ رسما به سرنگونی اعتقادی ندارند و صحبت از «فروپاشی= روند خودبخودی سقوط» یا گذار از رژیم میکنند.
۲. نیروی سرنگون کننده را نه مردم و مقاومت بلکه قوای استعماری و خارجی میدانند
۳. نوع حکومت آینده خودشان (سلطنت) را از مردم تحت عنوان شیک «رای مردم» و «همه پرسی در فردای سرنگونی» پنهان میکنند. چون میدانند که اگر امروز اسمی از دیکتاتوری سلطنتی مدفون بیاورند؛ بساط بازی آنها جمع میشود.
۴. عامل تفرقه در صفوف نیروهای قیامی هستند چرا که با «همه با هم» باسمهای و از نوع خمینی بدون اینکه مشخص کنند حکومت مطلوب آینده آنها چیست؛ برنامه آنها برای ملیتها و زنان و آزادیها و حق حاکمیت مردم چیست؛ میخواهند نیروهای انقلاب را سوار اتوبوس مجانی سلطنت کرده و از یک دیکتاتوری به دیکتاتوری دیگری گذار کنند.
۵. آنها به صراحت صحبت از جنبش مدنی و خشونت پرهیزی میکنند و به خامنهای میگویند بکش ولی ما نمیگذاریم که کسی دست روی تو بلند کند. به شورشگران میگویند که در برابر جنایات رژیم و اعدامهایش حق استفاده از قهر و آتش را ندارند. به مقاومت هم میگویند که این شما هستید که عامل خشونت دستگاه سرکوب رژیم هستید؛ اگر مقاومت نکنید و سرکوب را با قهر انقلابی جواب ندهید و تسلیم خواست ولی فقیه باشید؛ خامنهای دلیلی برای سرکوب ندارد!
۶. تضاد اصلی آنها نه رژیم بلکه مقاومت مشروع ایران یعنی نیروی اصلی و در خط مقدم جنگ با این رژیم است.
۷ با ذلت دست به سوی قوای استعماری که رضا شاه و پدرش را به حاکمیت نشاندند دراز میکنند و استقلال و سرمایههای این مملکت را پیش فروش میکنند تا آنها را به حاکمیت برسانند یا تامین مالی کنند به این ترتیب روی اصل طلایی «کس نخارد» که حاصل ۱۲۰سال مبارزات مردم ایران است خاک میپاشند.
نتیجه اینکه این جریان همانند ویروس افتاده به جان قیام و سرنگونی و تنها سودشان خدمت به رژیم بوده و به همین علت در جبهه ضد خلق و در کنار حکومت ضدخلق دسته بندی شدهاند و برای پیشروی قیام باید با آنها مبارزه کرد و این مانع را از سر راه قیام و سرنگونی برداشت.
در همین رابطه
دستاوردها و کمبودهای قیام مردم در مرحله اول چه بود؟
به چه علت قیام پیروزمند مردم ایران متوقف نشده و نمیشود؟
۱. دلایلی که باعث ایجاد این قیام شده است تماما باقیست و کمترین تضادی از مردم چه در زمینه اقتصادی یا سیاسی یا فرهنگی یا زیست محیطی و … حل نشده و هرگز هم حل نخواهد شد. به همین علت این قیام در پایه و مبنا شعلهور است و آتش آن خاموش نشده است.
۲. این قیام یک ضربه کمرشکن و استراتژیکی به رژیم زده است که امکان برخاستن نخواهد داشت. این رژیم نه توان بازسازی اقتصادی دارد و نه توان هم آوردن شکافهای عمیق درونیاش را دارد.
۳. مردم و جامعه از مداری از شعور سیاسی و اجتماعی و جنگاوری عبور کردهاند که بدون سرنگونی به خانههایشان بر نخواهند گشت.
۴. سلطنت به مثابه خس و خاشاک و موانع سر راه افشا شده و جنگ با آنها به موازات رژیم در گرفته و دکان آنها در حال تخته شدن است. به این وسیله راه نفس قیام باز و پیروزی تضمین می شود.
۵. مردم ایران دارای بزرگترین سرمایه یعنی مقاومتی است که با قدمت مبارزات ۵۷ساله با شاه و شیخ و پشتوانه۴۴سال نبرد با این رژیم و در اوج فداکاری و جانبازی پرچم سرنگونی را در اهتزاز نگهداشتهاند و به هیچ دیو و ددی اجازه تعرض به انقلاب پیش رو نخواهند دارد.
به این ترتیب انقلاب مردم ایران در ماه هفتم استمرار خود توانست یکی از جدیترین موانع مسیر خود یعنی خط انحرافی سلطنت خواهان را که مکمل ولایت فقیه است شناسایی و به طور نسبی از آن عبور کند. جامعه ایران در چهارشنبه سوری و نیز در پنجشنبه آخر سال با شهیدان و قیام مردم زاهدان نشان داد که در مسیر انقلابش تردید ندارد و با تاسی به فرزندان شورشی خود در سال ۱۴۰۲ خود را برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه آماده میکند.