۲۶دی ۵۷ روزی که محمدرضا شاه از ایران گریخت!
چرا باید فرار شاه از ایران را گرامیداشت در حالیکه چهل و چهار سال از فرار او از ایران میگذرد؟
۲۶دیماه۱۳۵۷روزی که استبداد سلطنتی فرو ریخت و یکی از مهمترین وقایع تاریخ ایران رقم خورد.
چرا که با سرنگونی دیکتاتوری سلطنتی انرژی عظیم اجتماعی که ۵۷ سال محبوس شده بود آزاد شد.
اگرچه دیکتاتور پیشین، حکومت را به خمینی نماینده روحانیت «شیخفضلاللهی» که همواره متحد تاریخی دیکتاتوری سلطنتی بود؛ تحویل داد. او نیز با خیانت به اعتماد مردم استبداد دینی را جایگزین استبداد سلطنتی کرد. اما نباید فراموش کرد که این دو همواره متحد هم بودند. دیکتاتوری سلطنتی در تمام ادوار تاریخ مشروعیت اجتماعی خودش را از روحانیت مرتجع میگرفت.
به همین دلیل هم در زمان محمدرضا آخوندها در سایه حمایت ساواک، در شرایطی که انقلابیون واقعی دسته دسته شکنجه و اعدام میشدند، شبکه سنتی خود را نه تنها حفظ نمود بلکه مورد حمایت ساواک بودند. این چنین بود که انقلاب مردم برای آزادی و استقلال در غیاب انقلابیون اسیر، توسط خمینی به سرقت رفت.
اما چرا باید خروج شاه از ایران را گرامی بداریم؟
اجازه بدهید به عقب برگردیم.!
به انقلاب مشروطه.در حقیقت رویارویی با استعمار و استبداد سلطنتی که نماینده طبقه فئودال حاکم بود؛ با همه نقطه ضعفهایش از انقلاب مشروطه آغاز شد.
فراموش نکنم که محاکمه و اعدام شیخ مرتجع «فضلالله نوری» همدست محمدعلی شاه توسط انقلابیون مشروطه انجام شد!
اما این انقلاب هم به مسلخ رفت!
بیشتر بخوانید
شاه در رفت خاطرهای از۲۶ دی و عبرت دیگر
چگونه؟
این بار هم دستان استعمار و ارتجاع و سلطنت در کار بود.
به دلیل سلطه فئودالیسم و ضعف طبقه نوظهور بورژوازی ملی، توانستند با کودتای ژنرال آیرونساید انگلیسی و با صحنه گردانی سیدضیاءالدین طباطبایی و رضاخان قزاق انقلاب مشروطه را سر بریده و راه را برای سلطنت رضاخان که حالا از سوی مردم به دلیل جنایاتش لقب قلدر گرفته بود، باز کنند.
کشاکش مردم آزادیخواه ایران با نظام پادشاهی
در اوائل دهه ۳۰ کشاکش مردم آزادیخواه ایران با استعمار و نظام پادشاهی در حمایت از دکتر محمدمصدق به اوج رسید، مصدق رودرروی شاه و استعمار، با حمایت مردم توانست با ملی کردن صنعت نفت دستان استعمار انگلیس را از منابع طبیعی ایران قطع کند.
البته بهای این اقدام میهنپرستانه مصدق کودتای ۲۸مرداد و ۱۲سال حبس خانگی بود. در این کودتا باز هم دستان همان مثلث استعمار اینبار از نوع بروز شده، ارتجاع دینی به رهبری کاشانی و استبداد سلطنتی محمدرضاشاهی در کار بود.
اما در دهه۴۰، شاه که زیر فشار آمریکا برای فراهم کردن زمینههای صدور سرمایه آمریکایی، از جمله فراهم شدن نیروی کار در کارخانجات، همچنین وجود سرمایهدارانی که ظرفیت تولیدات صنعت صادراتی را داشته باشند؛ به دنبال تغییر بافت جامعه از بورژوا ملاک به سرمایهداری وابسته بود.
تضاد منافع بین ارتجاع مذهبی با ارتجاع سلطنت
از این نقطه به دلیل تضاد منافع با متحد تاریخیاش یعنی ارتجاع مذهبی بر سر رفرم ارضی تصادم ایجاد شد و این بار خمینی از موضع ارتجاعی به مخالفت برخاست. اگرچه شبکه سنتی آخوندی نه تنها هیچگاه محدود نشد بلکه برای مقابله با نیروهای انقلابی به مدت ۱۵سال مورد حمایت ساواک شاه هم قرار گرفت.
بله! به این دلیل باید رفتن شاه را گرامی داشت که او با رفتنش یکی از سه پایه عقبماندگی ایران یعنی استبداد سلطنتی، ارتجاع مذهبی و استعمار فرو ریخت. با سرنگونی ارتجاع مذهبی راه رهایی، شکوفایی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران در پیوند با همه ظرفیتهای تاریخیاش باز خواهد شد.
چرا باید فرار شاه از ایران را گرامیداشت.