شاید در تاریخ معاصر ایران هیچ رجل سیاسی به انداز محمد حنیف نژاد به صورت مادی و عینی در تاریخ کشورش تاثیر گذار نبوده است.
۴خرداد؛سالگرد شهادت سه بنیانگذار مجاهدین و ۲تن از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق به دستور دیکتاتوری شاه است. ۴خرداد ۵۱ از همین رو به یک روز تاریخی در جنبش مردم ایران تبدیل شده است. در چنین روزی محمد حنیف نژاد، سعید محسن، اصغر بدیع زادگان، رسول مشکین فام و محمود عسگری زاده توسط دیکتاتوری شاه تیرباران شدند.
محمد حنیف نژاد که بود؟
محمد حنیف نژاد اکنون به برجستهترین رجل انقلابی تاریخ معاصر ایران در آمده است.نیرویی شگفت انگیز در یک جوان بالا بلند تبریزی بنام محمد حنیف نژاد وجود داشت که مقدر بود با بنیان نهادن تشکیلاتی که بعدها مجاهدین خلق نام گرفت، سرنوشت دیگری برای تاریخ ایران رقم بزند.
محمد حنیف نژاد در سال ۱۳۱۷ در خانواده فقیری در شهر تبریز بدنیا آمد.تحصیلات ابتدایی و متوسط را در دبستان همام و دبیرستانهای منصور و فردوس تبریز به پایان برد.
با ورود به دانشگاه محمد حنیف نژاد وارد فعالیت های سیاسی شد و به عضوی فعال از نهضت آزادی تبدیل شد.وی در سال ۱۳۴۲ در رشته مهندسی ماشین آلات کشاورزی از دانشگاه کرج فارغ التحصیل شد.
محمد حنیف نژاد پس از تظاهرات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و سرکوب تمامی احزاب سیاسی توسط دیکتاتوری محمدرضا شاه به این اعتقاد رسید که مبارزات رفرمیستی به پایان رسیده است.
در نیمه شهریور سال ۱۳۴۴ سازمان مجاهدین خلق را با مشی مسلحانه بنیانگذاری کرد.
در همین زمینه
به سوی اوین؛ خاطرات فراموش ناشدنی از اعدام بنیانگذاران مجاهدین
سعید محسن
سعید محسن در سال۱۳۱۸ در یک خانواده متوسط در زنجان به دنیا آمد. پس از گرفتن دیپلم، برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در سال ۱۳۴۲ از دانشکده فنی فارغالتحصیل گردید و در رشته تأسیسات مهندس شد.
سعید پس از پایان دوره دانشگاه، ۱۸ماه به سربازی رفت. پس از 9ماه دوره آموزش اولیه، به علت سابقه فعالیت سیاسی، سعید را به جهرم فرستادند که در واقع به منزله تبعید او بود.
سعید محسن پس از پایان دوره سربازی و آشنایی با محمد حنیفنژاد بنیانگذار کبیر سازمان مجاهدین خلق ایران، به اتفاق او به جمعبندی مبارزات گذشته مردم میهنمان پرداختند.
اصغر بدیع زادگان
شهید بنیانگذار، اصغر بدیعزادگان در سال۱۳۱۹ در اصفهان بهدنیا آمد. خردسال بود که خانوادهاش به تهران آمدند و او دوره دبیرستان را در تهران گذراند و سپس در رشته مهندسی شیمی از دانشکده فنی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. اصغر در دوران تحصیل در دانشگاه، به فعالیت سیاسی پرداخت،ساواک شاه نیز تا هنگام دستگیریش هیچ سابقهیی از او نداشت.
اصغر طی سالهای 1۱۳۴۴ تا ۱۳۵۰ به واسطه حرفهاش در دانشکده فنی دانشگاه تهران، که امکان تماس با دانشجویان و استفاده از امکانات دانشگاه را به او میداد، در رشد سازمان، چه از نظر نیروی انسانی و عضوگیری و چه از جهت تأمین امکانات، خدمات ارزندهیی انجام داد.
رسول مشکین فام
رسول مشکینفام در سال ۱۳۲۵ در شیراز به دنیا آمد و دوران دبستان و دبیرستان را در همان شهر سپری کرد. طی سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۲ که رسول آخرین سالهای دبیرستان را میگذراند، از نزدیک شاهد ماجرای سرکوبی قیام عشایر فارس بود.
او سپس در دانشکده کشاورزی کرج مشغول تحصیل گردید و از همین زمان توانست با سازمان ارتباط برقرار کند.
محمود عسگری زاده
محمود عسگریزاده در سال ۱۳۲۵ در یک خانواده کارگری در شهر اراک بهدنیا آمد. در دورانی که تحصیلات متوسطه را میگذراند خانوادهاش به تهران آمدند. محمود همیشه برای تأمین مخارج تحصیلش کار میکرد و با رنج و محرومیت به خوبی آشنا بود. او پس از عضویت در سازمان به علت شایستگیهایش، به سرعت مسئولیتهای هر چه بیشتری را برعهده گرفت.
محمود که در ماشینسازی تبریز بهکار اشتغال داشت، همزمان مسئولیت شاخه تشکیلات تبریز را نیز عهدهدار بود. در سال ۱۳۴۹ به عضویت مرکزیت سازمان درآمد و مسئولیت اطلاعات سازمان را به عهده گرفت
راز ماندگار و جاودانگی آرمان حنیف نژاد
محمد حنیفنژاد اولین مسلـمان انقلابی است که مرزش با هرنوع اسلام دیگری در همه زمینهها، از اندیشه و مبانی فلسفی گرفته تا روش علـمی در تشکیلات و تا سیاست و مشی مبارزاتی، روشن و مجزا بوده است. شاخصهای روشن و بیابهامی که او در مرزبندی نشان داده و مسائلی که روی آنها انگشت گذاشته است، واقعی بودهاند.
این حرف ساده و روشن که: «مرزبندی اصلی در پهنه اجتماعی، نه مرز بیخدا و باخدا، بلکه مرز استثمار شونده و استثمار کننده است» ؛ تمام دکانهای ارتجاعی را تخته کرده و جلو انبوهی سوءاستفادهها را گرفته است. اگر این مرزبندی بهعنوان نیاز جامعه و شرایط تاریخی ایران نبود و مجاهدین آن را در مـــقــابـل مرزبندیهای ارتجاعی خمینی قرار نمیدادند، امروزه سرنوشت خیلی چیزها متفاوت بود. همین مرزبندی است که مجاهدین را به مبشر دموکراتیسمی تبدیل کرده است که آینده آزاد صاحبان هر عقیده و مرام و پیشرفت هر نیروی اجتماعی محروم و زحمتکشی را تضمین میکند.
نقش محمد حنیفنژاد یک نقش یگانه تاریخی و عقیدتی بوده که در روزگار خودش ناشناخته مانده بود. اما مسعود رجوی با فهم این جایگاه حنیفنژاد توانست مسیر او را در دشوارترین شرایط ادامه بدهد و سازمان او را به یک سازمان قدرتمند و تزلزل ناپذیر تبدیل کند.
حنیفنژاد و یارانش، گسست قاطعانه در سه جبهه را به وجوه هویتی اصلی سازمان مجاهدین خلق تبدیل کردند: از لحاظ ایدئولوژیک با «اسلام استثماری»، از لحاظ سیاسی با مبارزه رفرمیستی و از نظر تشکیلاتی با مبارزه تفننی و غیر حرفهای!
این سازمان در پروسه مبارزه وقفه ناپذیر با دیکتاتوری ستم شاهی محمدرضا پهلوی به یکی از سازمان های محوری مقاومت و مبارزه بدلیل راهگشایی های تاریخی محمد حنیف نژاد تبدیل شد.
مسعود رجوی در تشریح اهمیت انتخابی که محمد حنیف نژاد کرده بود، میگوید: «بعد از سه دهه آدم خوب میتواند ببیند که این بنیانگذاران سازمان، از لحاظ عنصر انقلابی و ضداستثماری خیلی مایهدار، خیلی جگردار بودند از قدم و نفسشان، ایمان میبارید.
مخصوصاً محمد حنیف نژاد که در آن روزگار که کسی با این چیزها کاری نداشت، چنین توانمندی و ظرفیتی داشت.در حقیقت بهخاطر همان خونها بود که از قضا مجاهدین آن روزگار مجاهدین شدند.
در مثل ـ و نه در قیاس ـ اگر امام حسین و عاشورایی نبود، خیلی ارزشها مکتوم میماند و کسی نمیفهمید که حسین کیست.
چیزی نبود! حتی برای اینکه خودش فهم بشود، باید خودش نثار میشد.
این خیلی سنگین است، ولی اصلاً امام حسین یعنی همین.
و خون محمد حنیفنژاد سنگینترین بهایی بود که مجاهدین پرداختند.
آنچه که میماند قدم و نفس صدق است. بله پیام چهار خرداد، پیام ماندگاری و فزایندگی و در حقیقت پیام رستگاری است».