حمله شیمیایی ناتمام دستگاه امنیتی خامنهای به مدارس دخترانه؛ چرا؟
در پی ۴ ماهی که از حمله شیمیایی به مدارس دختران دانشآموز در ایران میگذرد در هفته جاری، کمیت این حملات شیمیایی کاهش پیدا کرده است؛ آیا این امر ربطی به ورود خامنهای به صحنه دارد؟
موضوع حمله شیمیایی به مدارس دخترانه در ایران شوک بزرگی بود که مرزهای جغرافیایی ایران را در نوردید و بسیاری از کشورهای جهان و برخی سازمانهای بینالمللی در این باره به موضعگیری پرداخته و ضمن محکوم کردن آن، خواستار روشن شدن علل آن شدند.
اما حکومت ولایت فقیه مانند همیشه و به سیاق ثابت که در پی هر معضل اجتماعی، سیاست انکار و ادعاهای واهی را مطرح میسازد، نمایش جدیدی از تناقضگویی در مورد حملات شیمیایی به مدارس دخترانه را به اجراء گذاشت.
بیش از گذشت نزدیک به ۴ ماه، سرانجام خامنهای خود مجبور شد به صحنه بیاید و خواستار «پیگیری» موضوع شود! [خامنه ای در دو اپیزود؛ از قتل فروهرها تا حمله شیمیایی]
اما با وجود کاهش کمی حملات شیمیایی، آنچه بر اظهارات مقامات و رسانههای ایران حکمفرماست بری از تناقض نیست.
با وجود شواهد متقن حمله شیمیایی؛ انکار هر گونه بیماری!!!
از جمله کلانتر معتمدی، دبیر فرهنگستان علوم پزشکی حکومت ایران اخیرا در اظهار نظری شاذ و البته میتوان گفت جنایتکارانه، اعلام کرده است که اصلا و ابدا نگرانی ندارد چون اصلا بیمارییی وجود ندارد و این تظاهرات روانی یک بیماری است که یک نفر بگوید من این حالت را دارم و همه فکر میکنند که خبری شده و آنها نیز همین احساس را پیدا میکنند!
این اظهارات در حالی رسانهیی شده است که وزارت بهداشت حکومت ایران، آمار رسمی و البته مهندسیشدهیی را از علائم واقعی حمله شیمیایی به مدارس دخترانه به ثبت رسانده و آن را رسانهیی کرده است.
محمدرضا هاشمیان، رئیس بخش مراقبتهای ویژهی بیمارستان مسیح دانشوری نیز، در مورد تعدد گازهای مورد استفاده در حمله شیمیایی به مدارس دخترانه، اعلام داشته که آنچه مسلم است این است که اینها ترکیبی از چند گاز است! این اتفاقات عوارض روحی وحشتناکی روی دانشآموزان داشته است… اما هنوز کسی اعلام نکرده اینها دقیقا چه گازی هستند!!!
سامان توکلی یک روانپزشک حکومت ایران نیز اظهارات معتمدی را زیر علامت سوال برده و اعلام کرده است مقامات قضایی، بهداشتی، انتظامی و… وجود مسمومیت و نقش سم را پذیرفتهاند و دیگر با این وجود نمیتوان این موضوع را به هیستری جمعی تقلیل داد.
با این وجود مقامات حکومت ولایت فقیه و رسانههای قلم به مزد، کماکان تئوریهای توطئه از جانب «دشمن» موهوم را مطرح ساخته و سعی در سفید سازی این جنایت سازمان یافته دارند.
یک سوال در مورد بازه زمانی انجام حمله شیمیایی به مدارس دخترانه
سوالی که در این جا خود را بروز میدهد این است که چگونه و در حالی که بسیاری از شواهد پزشکی، دال بر متقن بودن استفاده از گاز یا انواعی از گازهای ترکیبی برای حمله شیمیایی علیه مدارس دخترانه استفاده شده، چرا و به چه دلیل حکومت ولایت فقیه سعی دارد که بر روی این جنایت پرده بکشد و چرا دست آخر مجبور شده بی آن که علت دقیق و منشاء این حملات شیمیایی را معرفی کند، اقدام به کاهش آن کرده است؟
برای پاسخ به این سوال باید شرایط فعلی جامعه سیاسی و اجتماعی ایران و خطراتی را که حکومت ولایت فقیه با آن روبرو است را مد نظر قرار داد.
ناگفته پیداست که به دنبال اعتراضات و قیام ۶ ماههی اخیر که هم سران حکومت ولایت فقیه و هم بسیاری را در جهان انگشت به دهان کرد، قطعا حکومت ولایت فقیه و ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی آن دست رو دست نگذاشته و به دنبال مهندسی فضای اجتماعی و سیاسی جامعه و ایجاد هر راه
بندی که بتواند از آتش اعتراضات و قیامها کم کند، خواهند بود و به بیان معروف با بحرانی، میخواهند از بحران دیگر جلوگیری کرده یا آن را تحت تاثیر قرار دهند.
به عبارت دیگر اگر چه حمله شیمیایی به مدارس ایران بفرموده! و توسط ارگانهای رسمی و غیررسمی اطلاعاتی و امنیتی حکومت ولایت فقیه، برای ایجاد جو روانی و گرفتن انتقام از دختران دانشآموز که فعالانه در اعتراضات ۶ ماههی اخیر شرکت داشتهاند و تاثیرگذاری بر روی قیام و اعتراضات اخیر صورت گرفته است، اما گسترش اعتراضات مربوط به این حملات، خود رفته رفته میرفت تا به موضوع و معضلی جدید از نظر امنیتی برای حکومت ولایت فقیه تبدیل شود و دوباره آتش موقتا فروکشکردهی اعتراضات را شعلهور کند.
از این رو خامنهای و اتاقهای فکر اطلاعاتی و امنیتی حکومت ولایت فقیه، «اوجب واجبات» نظام را در آن دیدند که از حجم این جنایت سازمانیافته بکاهند پیش از آن که اعتراضات ناشی از آن، سپهر سیاسی و اجتماعی ایران را درنوردد و دردسرهای خامنهای را مضاعف سازد.