آیا اعدام مشکلی از خامنهای حل میکند؟
واقعیت این است که قیام بدون بازگشت مردم و مقاومت مردم ایران که وارد چهارمین ماه خود شده است. خامنهای را بین چکش و سندان گیر انداخته است . بین چکش قیام که با سرعت و شتاب روز افزون به پیش میتازد و مراحل رسیدن به آزادی را یکی بعد از دیگری طی میکند. خامنهای برای ترمز زدن به قیام و خاموش کردن آن در شرایطی که تیغ سرکوبش هر روز کند و کندتر میشود مجبور شده است که باز هم به حربه اعدام رو بیاورد.
ولی بدلیل شرایط انقلابی جامعه و گذار ترس از جبهه مردم به جبهه خامنهای نتنها دیگر کارایی ندارد بلکه موجب انگیزش و موتور محرکه هر چه بیشتر قیام میشود. اما در جبهه خامنهای بدلیل ترس و و حشت از سرنگونی از فرماندهان تا سران حاکمیت تا بدنه آن مانند برگهای پاییزی درختان در حال ریزش هستند. گویی این ریزشها همان ریختن چنگالها و دندانهای سرکوب خمینی و خامنهای هستند که میریزند. چنگالها و دندانهایی که با نشان دادن آن به مردم ایران بیش از ۴۳ سال آنها را در ترس و وحشت نگهداشته بودند.
حالا خامنهای میخواهد با اعدام علیرضا اکبری معاون شمخانی از ریزش نیروها و مهرههایش جلوگیری کند. یعنی در هر دو جبهه خامنهای راه علاج را اعدام می بیند. ولی برای آدرس غلط دادن:
قضائیه رژيم میگوید: معاون شمخانی را بخاطر جاسوسی اعدام کرده.
بعد هم سپاه یک مستند هالیوودی از اعترافات اجباری طرف پخش کرد. تصاویر اعترافات
حالا سوال این است: در بحبوحه قیام، چرا خامنهای این بابا را اعدام کرد؟
آیا آنطور که میگویند، مقدمه برکناری شمخانی بوده؟ عکس
یا ضربه کمرشکن به انگلیس است؟
در همین رابطه
خامنهای هم تغییر مرحله را گرفت
واقعیت این است که خامنهای برای برکناری شمخانی نیازی به این کارها ندارد،
ربطی هم به انگلیس ندارد
چون طرفحساب جنگ خامنهای انگلیس نیست…
مردم ایران هستند که در کف خیابانهای سراسر میهن شعار میدهند:
خامنهای ضحاک میکشیمت زیرخاک
همانطور که توضیح دادیم اصلیترین مشکل خامنهای مخصوصا در بحبوحه قیام، بریدگی و ریزش نیروهایش است
همچنان که پاسدار اباذریان گفت: سرداران بزرگی که کم آوردن ، فرماندهان خود من کم آوردن، مقابل آقاشون ایستادن
خامنهای از قبل هم دیده بود که جاسوسها، همان پاسدارها و اطلاعاتیهای بریده بودن، که از سر و کولش بالا میرفتند
همانطور که احمدینژاد گفته بود: مسول مقابله با توطئههای اسراییل خودش جاسوس اسراییل از آب در اومد
حالا با اعدام این بابا میخواهد از بریدههای خودش زهر چشم بگیرد…