خامنه ای آماج اصلی و هدف صحیح اعتراضات و شعارهای مردم ایران
در طول بیش از چهار ماهی که از اعتراضات سراسری مردم ایران میگذرد، بلوغ سیاسی و استراتژیک قیام مردم ایران، خود را در آماج قرار دادن نشانههای اصلی حکومت ولایت فقیه و رأس آن، یعنی خامنه ای بروز داده است، امری که باعث وحشت و شگفت نیروهای وابسته به حکومت نیز شده است.
این امری بسیار طبیعی است که وقتی قیام و انقلاب راستین به راه میافتد، نمادهایش را خلق میکند، شعارهایش را میسازد، ارزشهای جدیدی خلق میکند و متقابلا در مواجهه با اردوی دشمن نیز دست به چنین ابتکاراتی میزند.
در کرونولوژی شعارهای قیامها و اعتراضات سالهای اخیر اگر اندکی تعمیق کنیم به خوبی درخواهیم یافت که اعتراضات ۱۴۰۱ از این حیث، اساسا متفاوت و پیشرفتهتر از قیامها و اعتراضات پیشین بوده و هست.
نیاز به زمان و روزهای زیادی از شروع اعتراضات در روزهای پایانی شهریور نبود که شعارهایی رادیکال، در بطن قیام و اعتراضات مردمی در شهرهای مختلف خلق شوند، تکرار شوند و خود را به رخ جهانیان کشیده و حکومتگران و دیکتاتورهای حاکم بر ایران را نشانه روند.
شعارهای رادیکالی که رأس هرم قدرت ولایت فقیه، یعنی خامنه ای را هدف قرار دادند و با این شعارها نشان دادند که دعوای مردم ایران و جوانان، نه با این یا آن مشکل یا معضل اقتصادی و اجتماعی، بلکه با تمامیت حکومت ولایت فقیه و اصل ولایت فقیه است که در حال حاضر در خامنه ای تجسد مییابد.
زدودن شعارهای انحرافی
پافشاری و اصرار و تکرار این سنخ شعارها، حسن دیگری نیز در اعتراضات دارد و آن زدوده شدن شعارهای انحرافی و ساختگی و بعضا دستساز حکومتگران و اتاقهای فکر آنان است که در پی آنند که اعتراضات را از مسیر اصلی خود منحرف سازند و شعارهای انحرافی را جایگزین شعارهای اصیل جنبش و اعتراضات سازند.
اهمیت دیگر هدف قرار دادن خامنه ای در شعارهای مردم و جوانان معترض، این واقعیت است که چه در کف خیابان و چه در فضای مجازی، صفبندی بین مردم و عناصر نفوذی دشمن و به قول معروف صف بین مردم و ضد مردم به روشنی ترسیم شده و عناصر نفوذی نمیتوانند آب را به نفع حکومتگران گلآلود سازند.
تکرار و تکثر شعارها علیه خامنه ای که ظاهر امر نشان میدهد به گوش خودش نیز رسیده است، آن چنان که از سخنرانی ۱۹ دی وی منتج شد، افزون بر مزایای فوق، مزیت دیگری نیز دارد و آن این که این گونه شعارها، بخش اصطلاحا خاکستری یا «بیتفاوت» جامعه را با تزریق شجاعت و ریختن ترس مردم در مقابل سرکوبگران، به سمت اردوی مردم ایران و جوانان معترض سوق داده و شجاعت را به جبهه مردم به ارمغان میآورد.
ترس در اردوی حاکمیت از نفرت مردم از خامنه ای
اما در هم زمانی با این حسنها که بر شمرده شد، ساخت، سر دادن و تکرار و شعارها، علیه علی خامنه ای، نه به عنوان یک فرد در سیستم ولایت فقیه، بلکه به عنوان «سمبل» آن، رعب، وحشت و سستی را روانهی اردوی حکومتگران و بدنهی نیروهای ریزشی آنها مینماید. [شعار مرگ بر خامنهای در چهلم شهید هومن عبداللهی]
بسیار بعید مینماید که در چهار ماهه اخیر که از اعتراضات سراسری مردم ایران میگذرد، شهروند ایرانی در فضایی، اعم از رسانههای حکومت ولایت فقیه، صدا و سیمای حکومتی، فضای مجازی و … خلاصه مجاری تبادل اطلاعات و رسانهیی، استغاثه و درماندگی مقامات و نیروهای بدنه حکومت خامنه ای از شنیدن و رواج این شعارها را ندیده و نشنیده باشد.
این امر نیز یک اتفاق خودبخودی و فیالبداهه نیست، به بیان دیگر این شعارها، واگویهیی از نفرت چند دههیی مردم ایران نسبت به حکومت ولایت فقیه، اصل حکومت ولایت فقیه و تمامیت حکومت که در خامنه ای سمبلیزه میشود، هستند.
همین امر نیز باعث ارتقاء و بالا کشیدن قیام و اعتراضات مردم ایران به مدارهای بالا و بالاتری میشود، از بطن ساختن، اشاعه و سردادن همین شعارها علیه خامنه ای است که شعار طلایی دیگری نیز در اعتراضات سر داده میشود که «دیگه بهش نگین اعتراض، اسمش شده انقلاب».
بله انقلاب به معنای دگرگونی اساسی و زیربنایی در ایران که اولین گام آن سپردن سیستم و حاکمیت ولایت فقیه به زبالهدان تاریخ است و مردم ایران به درستی عمود و ستون خیمه، یعنی خامنه ای را آماج شعارهایشان قرار داده و میدهند تا این مهم را عملی سازند.
مسیری کاملا اصولی و درست که هر چند ممکن است به موازات اعتراضات، دچار افت و خیزهای موقتی شود، اما بنا بر مثل معروف، در امر تغییر حکومت، دیر و زود وجود دارد اما سوخت و سوز وجود ندارد! با همین مختصات باید به جلو پیش تاخت.