شاید برای شما هم این سوال عجیب باشد. مگر ممکن است که خامنه ای همه کاسه کوزهها را سر رییسی بشکند؟ مگر نمیگوییم رییسی، رییس جمهور منتخب خامنه ای برای این شرایط خاص سرنگونی بود؟
پس چرا خامنه ای باید همه کاسه کوزه را سر رییسی بشکند؟ چه نفعی میبرد؟
برای پاسخ به این سوالات خوب است نگاهی به سخنان خامنه ای در روز دوشنبه ۱۰ بهمن بیندازیم.
درحالی که قیام مردم ایران علیه دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران پنجمین ماه خود را طی میکند، خامنه ای روز دوشنبه ۱۰ بهمن ماه با برخی از کارگزان حکومتی دیدار کرد و طی سخنانی باصطلاح به جمع بندی از اوضاع اقتصادی کشور پرداخت. یادمان نرود که الان در کشاکش قیام هستیم و خامنه ای با ادعای فروکش کردن قیام میخواهد یک بار دیگر دستگاه ضربه خورده خود را بروز کند.
بیشتر بخوانید
فرمانده سابق سپاه پاسداران هم اعلام بریدگی کرد!
محورهای اصلی سخنان خامنه ای در ۱۰ بهمن
خامنه ای در این دیدار روی محورهای خاصی انگشت گذاشت؛
– فقر و مشکلات اقتصادی همگانی شده است!
– میلیونها تن از فارغ التحصیلان بیکار هستند و به مهاجرت روی آوردند.
– عقب ماندگی صنعت ایران و تعطیلی نسبی بنگاههای اقتصادی
– شاخصهای منفی اقتصادی بسیار بالاست.
– کسری بودجههای عجیب و غریب
– بیفایده بودن تشکیل شورای اقتصادی سران قوا و…
البته که هرکدام از این اعترافات خامنه ای در شرایط عادی امری غیرمترقبه بود. چون همین خامنهای تا چند ماه پیش از دستاوردهای عظیم حکومت خود و رشد شتابان اقتصاد و صنعت حرف میزد.
بازهم برای فهم حرفهای خامنه ای به فرازهایی از سخنانش توجه میکنیم:
«ما گاهی اوقات تصمیمگیریهای متناقض داریم؛ یک دستگاه یک تصمیمی میگیرد، اعلام میکند، یک دستگاه دیگر خلاف و ضد آن را تصمیم میگیرد، اعلام میکند! هر دو هم در جلسه هیأت دولت دور یک میز مینشینند، این نباید اتفاق بیفتد.»
«بودجه ما متأسفانه دچار مشکلات ساختاری است، این کسر بودجههای عجیب و غریبی که در سالهای مختلف وجود داشته، یکی از مشکلسازترین عوارض مالی کشور ما از لحاظ اقتصادی است، ما این جلسه شورای اقتصادی سران قوا را تشکیل دادیم، برای اینکه این مشکل برطرف بشود، تا حالا هنوز برطرف نشده».
او با شیوه یکی بهنعل و یکی بهمیخ، به «عقبماندگی و تعطیلی نسبی مسائل اقتصادی در دهه ۹۰» اشاره کرد، اما افزود: «به دلایل مختلف نمیشود همه را منسوب کرد به ضعف مدیریتها» و شگفتانگیز آنکه در بیان این عوامل و «دلایل مختلف» گفت: «مسأله تمرکز کشور بر روی مسأله هستهیی که اقتصاد را شرطی کرد، مؤثر بود».
اشاره خامنهای به کسری عجیب و غریب بودجه و اینکه «از مشکلسازترین مسائل برای اقتصاد کشور کسری بودجه است»، در حالی است که رییسی هنگام ارائه بودجه ۱۴۰۲، ادعا کرد که بودجه بدون کسری است!
چرا خامنه ای به چنین روزی افتاد؟
با نگاه مختصر به همین چند فراز سخنان خامنه ای میتوان به چند واقعیت پی برد؛
۱.به اعتراف مطبوعات حکومتی نوک تیز شعارهای تظاهر کنندگان و مردم کف خیابان رو به خامنه ای بود، طوری که خامنهای و نه هیچ مقام دیگری هدف و سیبل اصلی نفرت و خشم مردم بود.
۲.می دانیم که خامنهای رییسی را به عنوان یک دولت دست آموز روی کار آورده بودکه بتواند در شرایط سرنگونی به او اتکا کند و این دولت ضربه گیر حملات به او باشد. اما متوجه شد که در عمل برعکس شد. رییسی نه تنها کارایی ضربهگیر برای خامنهای نداشت بلکه به دلیل اینکه دولت جوان حزباللهی بود! ناکارآمدی و بلاهتش بحران را بیشتر بارز کرد و همین امر بیش از گذشته خامنهای را سرشکسته کرد.
۳. بنابراین از نظر خامنه ای پروژه رییسی شکست خورده است و دیگر کارکرد خودش را ندارد.
۴. از همین رو خامنه ای در شرایط بعد از ۵ ماه قیام مردم، تلاش دارد که از خود رفع اتهام کند و کم کاری را متوجه دولت رییسی کند.
۵.خامنه ای تلاش دارد به این ترتیب هژمونی و اتوریته ضربه خورده خود در اثر قیام را طوری جبران کند و پرواضح است که اولین قربانی در این مسیر میتواند رییسی و دولت او باشد. در همین چارچوب است که می توان طرح سوال از رییسی را در مجلس یکدست کنونی فهم کرد.
هرچند صداهای اعلام شکست دولت رییسی، اکنون نه فقط از سمت حواشی رژیم و باند مغلوب، بلکه حتی از درون باند غالب نیز بهگوش میرسد؛ صداهایی که بهتدریج به فریاد تبدیل شده، اما بیان این شکست استراتژیک از زبان خود خامنهای، معنای دیگری دارد و طنین آن در درون حکومت، آن هم در شرایطی که قیام سراسری مردم ایران طی ۵ماه گذشته، حکومت را در لبه پرتگاه سرنگونی قرار داده، بحران فاشیزم دینی حاکم را بهمراتب عمیقتر و مرگبارتر میکند.