چشم‌های نفرت انگیز شکنجه‌گر

چشم‌های نفرت انگیز شکنجه‌گر-

اثری از روکه دالتون

«خیلی ساده. تنها چشمی بود که با نفرت نگاهم نمی‌کرد.» این آخرین جمله داستان کوتاه چشم‌های نفرت انگیز شکنجه‌گر است.

روکه دالتون نویسنده نامدار السالوادوری که در سال ۱۹۷۵ درگذشت. او یک نویسنده و شاعر و روشنفکر السالوادوری بود که زندگی را با ادبیات و سیاست در هم آمیخت.

روکه دالتون شاعر، مقاله نویس، روزنامه نگار، فعال کمونیست و روشنفکر السالوادوری بود.

سبک زندگی بوهمی و شخصیت خنده دار و بی احترامی که در آثار ادبی وی و همچنین تعهد به اهداف اجتماعی در السالوادور منعکس شده است، از او به یادگار مانده است. کارهای او متنوع است، فراتر از تأثیرات باورهای مارکسیستی او. وی یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان سالوادورایی به حساب می‌آید.

چشم‌های نفرت انگیز شکنجه‌گر یکی از داستان‌های کوتاه اوست.

بیشتر بخوانید

آخرین بوسه از لبان پدری که از راهروی مرگ برنگشت + تصاویر

چشم‌های نفرت انگیز

«پس از چهار ساعت شکنجه، آپاچی و آن دو مامور دیگر، یک سطل آب سرد به سر زندانی پاشیدند تا به هوش بیاید. آنگاه به او گفتند:

«کلنل دستور داده به تو بگوییم که می‌خواهد به تو شانس زنده ماندن بدهد. اگر حدس بزنی کدام یک از ما یک چشم شیشه ای دارد، از شکنجه کردنت دست بر می‌داریم».

زندانی پس از گذراندن نگاهی به چهره‌ی جلادانش، یکی از آنها را نشان داد و گفت:

«چشم او، چشم راستش شیشه ای است»

شکنجه گران تعجب زده به او گفتند:

«خب جان خودت را نجات دادی. اما چطور توانستی درست حدس بزنی؟ همه رفقای دیگرت اشتباه کردند، چون این چشم شیشه‌ای آمریکایی است، یعنی بی عیب و نقص است».

زندانی درحالی که حس می‌کرد دوباره از هوش می‌رود پاسخ داد:

«خیلی ساده. تنها چشمی بود که با نفرت نگاهم نمی‌کرد».

ما را در توئیتر ایران آزادی دنبال کنید

ما را در تلگرام ایران آزادی دنبال کنید

خروج از نسخه موبایل