کودکان در جنگ ضد میهنی
در نتیجه بدون هیچ طرح و برنامه مشخص و استراتژی معینی، سلسلهای از عملیات مختلف را شروع کرد:
فرستادن امواج انسانی آموزش ندیده به جبههها، نیروهایی که تنها مسلح به سلاح انفرادی بودند. فرستادن دانشآموزان خردسال به جبهه؛ باز کردن میدان مین با نوجوانان و….
محسن رضایی در همان سالها صراحتاً گفت که به سرباز یکبار مصرف نیاز دارد!
سالها بعد رفسنجانی در نماز جمعه ۹ آبان ۱۳۷۶ اعتراف کرد: که ۳۶۰۰۰تن از کودکان دانشآموز، در جبههها جان خود را از دست دادند.
و عملیات پشت عملیات! آن هم به قیمت هزاران هزار کشته، اسیر، مجروح و معلول.
۸مهر ۱۳۶۰ – عملیات موسوم به ثامنالائمه.
۸آذر ۱۳۶۰ – عملیات طریق القدس.
۱فروردین ۱۳۶۱ – عملیات فتح المبین.
۲۲تیر ۱۳۶۱- عملیات رمضان.
بهار۶۱ – سلسله عملیات محرم، و والفجر مقدماتی.
صحنههای فجیع جنگ ایران و عراق و کشتار نجومی نیروهای اعزامی به جبهه، دنیا را تکان داد. بههمین دلیل، سیلی از شخصیتها و نهادهای بینالمللی برای میانجیگری، به سوی ایران سرازیر شدند. ولی خمینی که راه سرکوب مردم و خواستههایشان را تازه پیدا کرده بود، بهرغم بیسوادی و بیتجربگی مطلق در امور نظامی، اصلاً کوتاه نمیآمد.
۷مهر ۱۳۷۹ رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه حکومتی جمهوری گفت: «امام بهعنوان فرمانده کل قوا با مسائل نظامی آشنا نبود… وقتی عملیاتی مانند والفجر شکست میخورد و ناموفق میشد، اسم آن را والفجر مقدماتی! گذاشتند که در عملیات بعد جبران کنند! نظر امام بر ادامه جنگ، قاطع بود. حتی اجازه نمیدادند که این بحثها خدمت ایشان مطرح شود».
جنگ با همه فراز و نشیبهایش ادامه داشت تا اینکه در خرداد ۶۱خرمشهر آزاد شد، یا بهقول دیگری، نیروهای عراقی از خاک ایران بیرون کشیدند.