گرامی باد یاد دکتر محمد مصدق پیشوای بزرگ ملت ایران: روز چهاردهم اسفند هر سال مصادف با روز درگذشت بزرگ مردی در تاریخ معاصر ایران است که نقش به سزایی در تحولات قرن اخیر ایران داشته است. مصدق بزرگ با نهضت ملی کردن صنعت نفت، برگ زرینی را در تاریخ ایران ورق زد که گرانبهاترین دستاورد ضد استعماری ایران میباشد. اگر چه دیکتاتوری شاه و خمینی با تمام توش و توانشان سعی کردند که نام او را در تاریخ ایران پوشانده یا بیرنگ نمایند، اما جایگاه او چنان والاست که هرچه زمان میگذرد، چهره تابناک او به عنوان یک رهبر بزرگ ملی درخشانتر میگردد.
زندگینامه مصدق
دکتر محمد مصدق در سال ۱۲۶۱ در محله سنگلج تهران بدنیا آمد. پدرش میرزا هدایتالله آشتیانی از رجال بزرگ و متجدد دوران و از نزدیکان میرزاتقی خان امیر کبیر بود. میرزا هدایتالله سه پسر داشت که ناصرالدین شاه به هریک شغلی و لقبی بخشید. پسر کوچکتر را که محمد نام داشت مصدقالسلطنه نامید. ۱۷ساله بود که بدلیل توانایی بالا به شغل حسابداری دولتی گماشته شد و مستوفی دوران مشروطه گردید. در همین دوران بود که در نزد مردم به عنوان فردی امین و درستکار شناخته شد. او برای اولین دوره نمایندگی مجلس شورای ملی، از جانب مردم اصفهان برگزیده شد، اما بدلیل سن کمی که داشت اعتبار نامه او رد گردید.
رویکرد مصدق در تغییر سلطنت از قاجاریه به سلسله پهلوی
مصدق در سال ۱۲۸۸ عازم سوئيس شد و به تحصیل علوم سیاسی پرداخت و اولین فرد ایرانی بود که توانست دکترای خودش را از مدرسه عالی نوشاتل سوئیس دریافت کند. با شروع جنگ جهانی اول به تهران بازگشت و در وزارت مالیه مشغول کار گردید. پس از مدتی او را برای حسابداری ولایت خراسان و سپس به عنوان رئیسکل محاسبات و معاون وزارت مالیه به ولایت فارس اعزام کردند. در همین زمان بود که کودتای اسفند ۱۲۹۹ در کشور اتفاق افتاد و سید ضیاء طباطبایی به کمک رضاخان، دربار قاجاریه را برکنار و زمام حکومت را بدست گرفتند.
در این جابجایی، ژنرال آیرونساید انگلیسی نقش ویژهای داشت و روند دگرگونیها را از پشت کنترل و هدایت میکرد. مصدق با اشرافی که بر وضعیت دولت و دولتمردان آن روزگار داشت، به تنهایی با این کودتا مخالفت نموده و از شغل خود استعفا داده و از فارس به تهران مراجعت کرد. زیرا این تحول سیاسی را حاصل تبانی با خارجی و عامل تحکیم دیکتاتوری استعماری میدانست.
سقوط کابینه سید ضیاء
با سقوط کابینه سید ضیاء، قوام السلطنه به نخست وزیری منصوب شد که پست وزارت دارایی را به مصدق واگذار کرد. اما مصدق این پست را با شروطی قبول کرد و حاضر به همکاری با دولت جدید گردید.
عمر دولت قوام طولانی نبود و پس از او مشیرالدوله به صدارت رسید. در این دوران، مصدق با رضاخان که عهدهدار وزارت جنگ بود و او را سردار سپه مینامیدند، بخاطر اعمال غیر قانونی که انجام میداد همواره در مخالفت بود. به همین دلیل نیز بار دیگر از سمت خود استعفا داد.
دکتر مصدق در دوره پنجم و ششم مجلس شورای ملی از طرف مردم تهران به وکالت انتخاب شد. در همین دوران بود که سردار سپه به نخست وزیری رسید و در سال ۱۳۰۵ اعلام نمود که سلسله قاجاریه منقرض شده است و خود را شاه ایران نامید. مصدق با این حرکت غیرقانونی رضاخان بشدت مخالفت کرده و سلسله جدید را دیکتاتوری مطلقی نامید که دیگر باید فاتحه حکومت مشروطه در ایران را خواند. پس از این حوادث دکتر مصدق طی سالیان بعد خانهنشین شد و از هرگونه همکاری و بیعت با رضاخان خودداری کرد. رضا شاه که جایگاه و شناخته شدگی او را در بین آحاد جامعه میدانست، از این مخالفتها سخت برآشفت و او را زندانی نمود. اما بدلیل محبوبیتی که در بین رجال و مردم داشت، مجبور گردید که او را پس از چند ماه آزاد نماید.
سقوط رضا شاه
با سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ و برگذاری انتخابات شورانگیز دوره دوازدهم مجلس، بار دیگر مصدق به عنوان اولین وکیل مردم تهران پای به مجلس گذاشت. وی در دوره سیزدهم و چهاردهم نیز نمایندگی مردم در مجلس را به عهده داشت. اما در انتخابات دوره پانزدهم، بدلیل مداخلات نامشروعی که قوام السلطنه (نخست وزیر شاه) در امور مجلس میکرد، مانع از آن شد که مصدق بار دیگر به مجلس راه یاید. در همین دوره بود که قوام سعی داشت قرارداد نفتی ۶۰ساله را که در سال ۱۹۳۳ توسط انگلیسیها تحمیل شده بود را توسط مجلس تنفیذ نماید.
پایه گذاری جبهه ملی ایران
خوشبختانه بر اثر روشنگریها و فشار افکار عمومی، هدف انگلیسیها در مجلس محقق نشد و عمر مجلس پانزدهم نیز به سر رسید. در همین دوران بود که دکتر مصدق «جبهه ملی ایران» را تاسیس نمود و هم خود را بر این قرار داد تا مانع بسته شدن هرگونه قرارداد استعماری در مجلس گردد. مصدق علارغم همه توطئههایی که صورت گرفت و قصد آن داشتند تا مانع ورود او به مجلس گردند، توانست به مجلس شانزدهم راه یابد. در همین دوره از فعالیتهای مجلس بود که مصدق «طرح ملی کردن صنعت نفت ایران» را در صحن مجلس مطرح نمود.
نخست وزیری دکتر مصدق و ملی کردن صنعت نفت
در اردیبهشت سال ۱۳۳۰ در شرایطی که شور ملی برای ملی کردن صنعت نفت ایران در میان مردم به غلیان آمده بود، مصدق با رأی اکثریت نمایندگان مجلس به نخست وزیری رسید. وی در نخستین اقدام خود پس از معرفی کابینهاش، «طرح ملی کردن صنعت نفت» را مطرح و اعلام نمود. دولت انگلیس که از این اقدام سخت برآشفته بود، به طرح شکایت از دولت مصدق اقدام نمود. اما مصدق با شرکت در دادگاه لاهه به سختی از منافع ملت ایران دفاع نمود و به پیروزی بزرگی دست یافت.
یک پیروزی تاریخی که دست استعمار کهنه را از منافع ملی ایران کوتاه نمود. این پیروزی چنان بود که الهام بخش دیگر ملتها در مسیر مبارزات ضد استعماری آنان گردید. دکتر مصدق در ادامه نخست وزیری خود تلاش بسیار نمود تا آنجا که میتواند از نقش سلطنت و دربار در اداره امور کشور بکاهد و نقش مجلس را برجسته نموده و ایران را به یک نظام با دمکراسی مردمی تبدیل نماید. این هدف همان مقصدی بود که هیچ دیکتاتوری از آن بر نمیتابد و طالب آن نیست که از اختیارات بی حد و حصر خود بگذرد.
بیشتر بخوانید
سالروز پیام تاریخی دکتر مصدق از طریق رادیو
رسالت مصدق، با کودتا پایان نیافت
بیاد دکتر محمد مصدق آموزگار استقلال و آزادی
در تیرماه سال ۱۳۳۱ مصدق شروط خود را برای باقی ماندن در پست نخست وزیری به اطلاع محمدرضا شاه رساند. جوهره شروط مصدق آن بود که نقش بیشتری برای مجلس و نمایندگان آن در اداره امور مملکت در نظر بگیرد. شاه با این شروط موافقت نکرد و بار دیگر قوام السلطنه را به نخست وزیری برگزید. این حرکت شاه موجب خشم مردم و تظاهرات عظیم آنان در روز ۳۰تیر ۱۳۳۱ گردید. شاه که میدید مردم بسیاری از شهرها و روستاها به خیابانها سرازیر شده و خواهان بازگرداندن مصدق شدهاند و شعار یا مرگ یا مصدق سر دادهاند، ناچار شد که دوباره مصدق را به عنوان نخست وزیر بپذیرد.
دوره دوم نخست وزیری مصدق
دوره دوم نخست وزیری مصدق مصادف با انواع توطئههایی گردید که توسط عوامل انگلستان و مرتجعینی چون کاشانی هدایت میشد. روز نهم اسفند، دربار کودتایی را بر علیه مصدق استارت زد که بدلیل هوشیاری او خنثی شد و به نتیجه نرسید. اما استعمار دست بردار نبود. در همین دوران نیز بدلیل جنگ جهانی دوم از جایگاه انگلیس به عنوان یک امپراتوری بزرگ کاسته شده بود و آمریکا سعی داشت جایگزین انگلستان در کشورهای تحت استعمار انگلستان بشود.
کودتای ۲۸ مرداد
پس از ناکامی در کودتای نهم اسفند سال ۱۳۳۱، عوامل دربار که توسط اشرف خواهر شاه هماهنگ میشدند، با همکاری سازمان سیا و همراهی کاشانی، کودتای دیگری را استارت زدند که منجر به دستگیری مصدق توسط سرهنگ نصیری شد. فضلالله زاهدی که نماینده همدان در مجلس بود و از قبل با دربار هماهنگ کرده بودند، پس از سرنگونی مصدق از نخست وزیری بجای او نخست وزیر گردید. شاه مصدق را دادگاه نظامی محاکمه و به زندان انداخت. اما پس از ۳ سال او را از زندان به احمدآباد کرج تبعید کرده و این رادمرد بزرگ ایران، تا پایان عمرش را در آن خانه بسر برد.
مرگ مصدق
در سال ۱۳۴۵ دکتر مصدق بیمار شد. او را به بیمارستان نجمیه تهران که خود آنرا ساخته بود منتقل کردند. اما بر اثر همین بیماری در سن ۸۴سالگی در بیمارستان درگذشت. پیکر او را در خانهاش در احمدآباد دفن کردند.