واقعیت یا شایعه؟!
نظام میرمحمدی وکیل پایه یک دادگستری ـ کارشناس مسایل ایران
مدتهاست که اخبار و گزارشهای مختلف از افزایش مصرف بنزین در فضای مجازی و رسانههای حکومتی ایران منتشر میشود.
شروع این موضوع توسط خامنهای تحت عنوان سخنرانی نوروزی (سال جدید ایرانی) در مشهد بود که گفت: «… باید اسراف در نان و بنزین و انرژی را اصلاح کنیم. یکی از مشکلات ما این است که در خصوص تولیدات داخلی تعصب نداریم. نباید جنس خارجی را به جنس داخلی ترجیح بدهیم این از ایرادات ماست.»
در همین رابطه گفته عزیز نسین نویسنده شهیر ترک بیمناسبت نیست: «مستبدین تمامی حرفهایشان دروغ است، جز مواردی که تکذیب میکنند!».
آمار مراکز مختلف مطالعاتی حکومتی، بیانگر این است که در سال۲۰۲۲ میزان مصرف روزانه بنزین حدود ۱۳میلیون لیتر بیشتر از حجم تولید داخلی بوده است.
بدنبال همان خبرها زمزمههای افزایش قیمت انواع سوخت و بطور خاص بنزین در رسانههای مختلف رژیم ایران مطرح شده است. مهرههای حکومتی طبق روش شناخته شده، این زمزمهها و خبرها را شایعه مینامند و میگویند که در حال حاضر طرح و برنامهیی برای افزایش قیمت سوخت و بنزین در دستور کار نیست؛ اما در عینحال اقداماتی مانند جمعآوری کارتهای سوخت را شروع کردهاند که معنایی جز زمینهسازی برای افزایش قیمت سوخت ندارد.
بطور قانونمند و بنا به تجربه ۴۴ساله حاکمیت آخوندی، این رژیم ارادهای برای اصلاح سیستمهای تولیدی و بهینهسازی پالایشگاههای داخلی ندارد. به همین دلیل ناگزیراست بنزین را از کشورهای دیگر وارد کند و برای اینکار مجبور است برای آن ارز اختصاص بدهد.
از طرف دیگر؛ دست اندرکاران حکومتی از طریق رسانهها تبلیغ میکنند که با توجه بهسقوط ارزش پول، بنزین با قیمتی بسیار کمتر از قیمت تمام شده آن به مصرف کنندگان عرضه میشود و دولت از این بابت هزینهٔ سنگینی متحمل میشود و چارهیی جز افزایش قیمت سوخت و بنزین ندارد.
یک مورد از این مانورها به منظور افزایش قیمت بنزین در تاریخ ۱۵ فروردین ماه انجام گرفت باینصورت که وقتی مردم برای دریافت سوخت به پمپ بنزینها مراجعه کردند با این اطلاعیه مواجه شدند: «با تصویب دولت و تأیید شورای نگهبان، از روز ۱۴فروردین ماه بنزین در تمام جایگاهها با نرخ جدید، ۵هزارتومان (نرخ سهمیهبندی) و ۷۵۰۰تومان (نرخ آزاد) عرضه میشود». این اطلاعیهٔ فاقد مهر و امضاء بود و شخص یا ارگانی مسئولیت آنرا بعهده نگرفت.
این تشبثات و اظهارات مهرههای حکومتی مبنی بر افزایش مصرف بنزین بهعنوان سیگنالی برای گران کردن قیمت بنزین تعبیر میشود. برخی کارشناسان نیز نظرشان این است که انتشار اینگونه اخبار برای آزمایش واکنشها به گران کردن قیمت بنزین است.
بسیار واضح است که واکنشهای اجتماعی به افزایش قیمت بنزین، آن هم با تکرار سناریوی اسفند۱۴۰۱، برای مقامات رژیم و خامنهای امر پوشیدهای نیست. اما ناتوانی دولت ابراهیم رئیسی، خامنهای را در چنان بنبستی قرار داده که ناگزیر است با خطراتی دست و پنجه نرم کند که خودش هم بازتاب آنرا از پیش میداند که در جامعه و شرایط بحرانی کنونی، فراتر از اسفند۱۴۰۱، قیام شعلهورتر از شهریور۱۴۰۰۱ خواهد شد.
گران کردن قیمت بنزین؛ یکی از راهکارهای جبران کسری بودجه
در اعترافات اعضای مجلس رژیم، یکی از نمایندگان بنام محسن پیرهادی مبلغ کسری لایحهٔ بودجه را ۴۷۶هزار میلیارد تومان اعلام کرد؛ اما پیش از این یک کارشناس اقتصادی حکومتی در مصاحبهیی، کسری ساختاری این لایحه را بسیار بیشتر ارزیابی کرده است (خبرآنلاین ۱۳ اسفند).
در رژیم غارتگر و ضد مردمی آخوندی شیوه شناخته شده است که هر گونه کسری و کمبود از جمله کسری بودجه را از جیب مردم ایران میربایند. طرحهای گوناگون برای اخذ انواع جریمه از افراد و واحدهای صنفی تحت عناوین مختلف از جمله موضوع جرم به حساب آوردن بیحجابی یا بدحجابی و نیز گران کردن اقلام و مایحتاج عمومی مانند بنزین و گاز و آب و برق مصرفی مردم در همین شمار است.
در همین زمینه
آیا حکومت دوباره میخواهد قیمت بنزین را افزایش دهد؟
گرانی گریزناپذیر بنزین و خط قرمز خامنهای
تجربه گذشته حکومت نشان میدهد که خامنهای مطلقا نگران افزایش بار گرانی بر مردم فقیر ایران نیست و در اساس بدنبال حل مشکل قاچاق منابع و سرمایههای ملی است که سرنخ تمامی گرانیها و قاچاقهای کلان در دست عوامل و عناصر حکومتیاش در سپاه پاسداران است تا بتواند این ارگان اصلی سرکوب را راضی نگهدارد.
گران شدن بنزین نیاز به گمانهزنی ندارد و امری است که کمی زودتر یا دیرتر قطعاً انجام میشود. در اینباره رسانههای متعدد حکومتی در عین بازتاب دادن انکارها و تکذیبهای مقامات مختلف رژیم، در نهایت معترفند که راهی جز گران کردن بنزین نیست؛ اما باید این کار را با کنترل و گام به گام انجام شود تا منجر به واکنش اجتماعی نگردد! (روزنامه فرهیختگان وابسته به علی اکبر ولایتی مشاور ارشد خامنهای در امور بینالمللی ۳۱ فروردین)
قیام گسترده و قهرآمیز مردم دردیماه ۱۳۹۸ چنان درس فراموش نشدنی به خامنهای و همه مهرههای کلیدی رژیمش داده است که خامنهای بهشدت از بروز و ورود چنان شرایطی بسیار واهمه دارد و تا جایی که بتواند از آن اجتناب میکند. در واقع میتوان گفت که تنها مرز سرخ خامنهای، این است که اتخاذ یک تصمیم بزرگ یا به بیان روزنامههای حکومتی، وارد کردن یک «شوک» از طریق افزایش قیمت بنزین، آتش قیامی بزرگتر و گستردهتر را شعلهور کند که به سرنگونیاش بیانجامد!
حرف آخر و سرنوشت محتوم
خامنهای در سخنرانی نوروزیش تلاش کرد مصرف سوخت و از جمله بنزین را اسراف جلوه بدهد، اما واقعیت این است که بحران انفجاری بنزین، تنها یکی از بحرانهایی است که تهدید شعلهور شدن قیام اجتماعی بزرگ و هراس سرنگونی را پیش روی خامنهای و رژیمش میگذارد. خامنهای پس از سالها چپاول و جنایت، اکنون نه تنها در بحران بنزین، بلکه دربحرانهای آب، برق، گاز، نان، بیکاری، فقر، محدودیت در دسترسی به اینترنت و تبعات سرکوب و دادخواهی کشتارهای گذشته، سایه سرنگونی محتوم را بر بالای سرش میبیند.
لذا سئوال این است که آیا خامنهای محاط در گرداب عظیم بحرانها و طوفان اجتماعی و بحرانهای خود ساخته، گریزگاه و مفری دارد؟ یا اینکه به حکم تاریخ و تکامل اجتماعی «آنکس که باد میکارد طوفان درو میکند» و طومار حکومت ننگینش توسط قیام مردم ایران در هم پیچیده میشود؟