گزارشی از اجبار زندانیان تهران بزرگ برای شرکت در مراسم محرم و آیینها مذهبی
گزارشی از اجبار زندانیان تهران بزرگ در زندان که زندانیان را با زور واجبار برای مراسم محرم میبرند.
نوشته زیر یادداشتهای یک زندانی در زندان تهران بزرگ است تحت عنوان « با اکراه بالدین، نماز و روزه برای پرشدن جیب آخوند» که شرحی است بر اجبار زندانیان در زندان تهران بزرگ برای شرکت در مراسم محرم:
با اکراه بالدین، نماز و روزه برای پرشدن جیب آخوند
آخوند وارد بند می شود و به پیجر دستور می دهد که اعلام کنند مراسم روضه خوانی برای حضرت قاسم در حسینیه بند برگزار می شود.
پیجر، شخصی است که موظف به اعلام دستورات و آگهی ها به زندانیان است. او از طریق بلندگوی که با پول زندانیان خریداری شده اعلام می کند که علاقه مندان به شرکت در مراسم روضه خوانی محرم به حسینیه مراجعه کنند. صدای پیجر از باندهای درون بند پخش میشود و دو نفر از بین ۲۷۵ زندانی به حسینه می روند.
آخوند خشمگین می شود و بر سر وکیل بند فریاد میکشد؛ « ۲۷۵ نفر آمار داری و فقط دو نفر برای روضه خوانی شرکت می کنند؟».
وکیل بند نگران و خشمگین به سمت سر انتظاماتش می رود بر سر او فریاد می کشد که سریعاً ۱۰۰ نفر را برای شرکت در عزاداری به حسینیه بفرستند.
اگر عزاداری نکنید از متادون خبری نیست!
سر انتظامات می گوید ساعت ۱۰ صبح همه یا خوابند یا با تلفن با وکلایشان صحبت می کنند. وکیل بند میگوید؛ «فورا حسینیه را پر کن وگرنه من را از وکیل بندی و تو را از سر انتظاماتی برمیدارند در این صورت مجبور میشویم مثل زندانیان عادی در اتاقهای عادی حبس را تحمل کنیم. سر انتظامات هم نگران و خشمگین به سمت زندانیان ضعیفتر می دود و آنها را با زور به حسینیه می فرستد.
فریاد می کشد اگر حتی تا دو دقیقه دیگر حسینیه پر نشود، ظهر از متادون خبری نیست. امشب هم اجازه نمیدهیم کسی شیشه بکشد.
معتادها از ترس خماری و ضعیفها از ترس کتک خوردن، به حسینیه می روند. آخوندک دجال خوشحال از اینکه مراسم باشکوهی برگزار کرده و دستمزد کلانی دریافت می کند، شروع به روضه خوانی میکند. «گریه کنید مسلمونا که گریه اجباریه آخه پول توشه».
آنهم در این حسینیه که محل قرنطینه کردن زندانیانی است که تست کرونای آنها مثبت بوده است و دیروز شخصی به نام مجد پس از اینکه تست کرونای او مثبت اعلام شد، به بیمارستان منتقل گردید.
بیشتر بخوانید
وخامت اوضاع حقوق بشر در ایران تابعی از وضعیت وخیم و شکنندگی حاکمیت
نماز بدون آب و وضو
در اکثر بندهای تیپ ۱ و در زندانهای خارج از تهران علاوه بر شرکت در نماز جماعت و مراسم سوگواری و روضه، نمازهای یومیه نیز اجباری است. افرادی که در این مراسم شرکت نکنند، مورد ضرب و شتم قرار می گیرند. در دارالقرآن های زندان هم علاوه بر اینها، شرکت در کلاسهای احکام و حفظ قرآن (حتی حفظ قرآن به زبان انگلیسی) نیز اجباری است.
در حالی شرکت در نماز جماعت برای زندانیان تیپ یک اجباری است که در اکثر ساعات شبانه روز آب قطع است و استحمام برای ۷۰۰ زندانی محبوس در یک بند که ظرفیت نگهداری از ۲۰۰ زندانی را دارد، ممکن نیست.
حتی برای وضو گرفتن آب وجود ندارد و زندانیان بدون غسل و وضو مجبور به پر کردن صف های نماز هستند. وقتی آخوند به بند می آید که نماز جماعت را برگزار کند باید فورا صفهای نماز پشت سر او پر شود. در غیر این صورت وکیل بند را تعویض میکنند.
وکیل بندها ابزاری برای سرکوب
وکیل بندها هم برای اینکه امکانات و قدرت خود را از دست ندهند، زندانیان ضعیفتر را مجبور به شرکت در مراسم مذهبی مثل نماز جماعت، دعای کمیل، زیارت عاشورا، روضه خوانی و کلاس حفظ قرآن می کنند.
گویی در قرآن آنها به جای لا اکراه فی الدین، نوشته اند با اکراه بالدین صرفا جهت پرشدن جیب آخوند!
چه اهمیتی برایشان دارد که زندانی در راهرو میخوابد یا دچار سوءتغذیه شده و یا اینکه آبی برای وضو و استحمام دارد یا ندارد؟ مهم این است که پشت اون آخوندک عوضی پر باشد!